برکت چیست؟

پرسش:

لطفا در مورد برکت توضیح دهید. برکت چیست و وقتی گفته می شود فلان چیز بی برکت است، به چه معناست؟ آیا می‌توان گفت که هر کسی که در زندگی دچار مشکلاتی می‌شود یعنی زندگیش بی‌برکت است؟ چرا افرادی که کمتر به دین و فرامین الهی توجه می کنند، زندگی شان همراه با توسعه ی مادی و آرامش است و برعکس مومنین زندگی سخت و پر مشکلی دارند؟

پاسخ:

برکت در لغت به معنای ثبوت و پایداری خیر الهی در چیزی (۱) و رشد و افزایش آن است. (۲) و در اصطلاح دينی برکت چيزى است كه در آن خير معنوى و يا مادى منتهى به معنوى وجود داشته باشد. علامه طباطبایی برکت را امری غیرمحسوس و اعم از مادی و معنوی دانسته و به نظر ایشان اینکه چیزی برکت پیدا کند، منافاتی با سیر کلی دنیای مادی و نظام اسباب و مسببات ندارد. (۳)
شاید در دور و اطراف خودتان هم دیده باشید که برخی افراد با درآمد نسبتا کمی زندگی راحت و آسوده ای دارند در حالیکه دیگری با همین میزان درآمد و یا حتی بیشتر، همیشه گرفتار و درگیر مشکلات اقتصادی ست. گاهی برای مالی برنامه ریزی می شود ولی با یک بیماریِ ناگوار یا یک حادثه ی پیش بینی نشده، تمام برنامه ها به هم ریخته و بدون اینکه از این مال استفاده ی مفیدی شود،‌ از دست می رود. این مال می تواند مصداق یک مال بی برکت باشد.
پس برکت چیزی ست که در زندگی انسان مفید و مایه رشد و تکامل شده و در هر چیزی به معنای افزایش و رشد همان چیز در جهتی است که آن چیز برای آن ایجاد شده و در مسیر کمالی انسان می‌تواند مفید باشد. برکت می تواند در چیزهای زیادی مصداق پیدا کند. مالِ بابرکت، خانه ی بابرکت، همسر بابرکت و …  هر کدام می توانند باعث رشد و تکامل انسان در مسیر سعادت شده و او را در تقرب به خداوند و رسیدن به کمال کمک کنند.

البته همیشه نمی توان مشکلات در زندگی را به بی برکتی ربط داد. برکت همانطور که عرض شد، چیزی ست که انسان را به سمت کمال و رشد سوق می دهد. یکی از بابرکت ترین زندگی ها، زندگی هست که در آن گناه انجام نشده و انسان همواره خداوند را ناظر بر اعمالش حس کند. یکی از بهترین و برترین مواضعی که انسان می تواند رضایت الهی را کسب کرده و به کمال برسد، جایی ست که در مواجهه با گناه،‌ رضایت پروردگار را بر رضایت نفسش ترجیح داده و به نفسش سختی می چشاند.

این یک واقعیت است که در هجوم بلا و سختی هاست که روح انسان رشد کرده و به تکامل می رسد. به همین دلیل هم بیشترین مصائب و مشکلات را در زندگی پیامبران و اولیاءالله می بینیم. وقتی خداوند به بنده ای از بندگانش لطف مخصوصی دارد، او را گرفتار سختی ها می کند و عبارت «البلاء للولاء» مبین همین مطلب است. امام صادق (عليه السلام) به سدیر فرمود: «إنَّ اللّهَ إذا أحَبَّ عبدا غَتَّهُ بالبلاءِ غَتّا، و إنّا و إيّاكُم يا سديرُ لَنُصبِحُ بهِ و نُمْسي»؛ خداوند هرگاه بنده اى را دوست بدارد او را در بلا غوطه ور مى سازد. اى سدير! ما و شما روز و شبمان را با بلا سپرى مى كنيم. (۴)

در روایتی نقل شده روزی عبداللّه بن ابی یعفور نزد امام صادق (علیه السلام) به شکوه و گلایه پرداخت که من همیشه در سختی و بیماری به سر می برم. امام (علیه السلام) در جواب فرمودند: «لو یعلم المؤمن ما له من الأجر فی المصائب لتمنّی أنّه قرض بالمقاریض»؛ اگر شخص مؤمن بداند که پایداری در برابر مصائب و سختی ها چه اندازه اجر و ثواب دارد آرزو می کند که بدن او با قیچی قطعه قطعه شود. (۵)

این ادعا که افراد بی قید نسبت به اوامر الهی، شرایط همیشه مطابق میلشان پیش رفته و زندگی راحت و خوبی دارند، امر صحیحی نیست. هر کسی در دنیا به شکلی در رنج است. این کلام خداوند است که انسان را در رنج آفریده. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ»؛ براستى كه انسان را در رنج آفريده‏ ايم. (۶) و البته مومنین بیشتر. در روایت هست که روزی امام صادق (عليه السلام) به اصحاب خود فرمود: «لا تَتَمَنَّوا المُستَحِيلَ، قالوا: و مَن يَتَمَنَّى المُستَحيلَ؟! فقالَ : أنتُم، أ لَستُم تَمَنَّونَ الراحَةَ في الدنيا؟! قالوا: بَلى، فقالَ: الراحَةُ للمُؤمِنِ في الدنيا مُستَحيلَةٌ»؛ آرزوى محال نكنيد! عرض كردند: چه كسى آرزوى محال مى كند؟ فرمود: شما؛ مگر نه اين كه آرزومند آسايش در دنيا هستيد؟ عرض كردند: چرا. فرمود: آسايش براى مؤمن در دنيا محال است. (۷)

اما رنج و دردهایی که غیر مومنین در دنیا متحمل می شوند را می توان به نحوی بدتر و سخت تر از رنج اهل ایمان دانست. چون آنها فقط در سختی هستند، بدون هیچ امیدواری. قرآن می فرماید: «...ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من الله ما لایرجون...»؛ ... اگر شما درد مى ‏كشيد آنان [نيز] همان گونه كه شما درد مى ‏كشيد درد مى ‏كشند و حال آنكه شما چيزهايى از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند... . (۸)
نکته همین است که در قسمت دوم آیه آمده. مومنین این رنج ها و ناملایمات را به سببی تحمل کرده و امیدشان به خریدن لبخند رضایت الهی ست. زیرا پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) وعده داده است که: «إنَّ الرّجُل لَيكونُ لَه الدَّرَجةُ عندَ اللّهِ لا يَبلُغُها بعملِهِ، حتّى يُبْتَلى ببلاءٍ في جِسمِهِ فيَبلُغَها بذلكَ» ؛ براى آدمى نزد خداوند درجه اى است كه او با عمل خود بدان نمى رسد، مگر آن كه بدنش به بلايى گرفتار شود و بدين وسيله، به آن درجه دست يابد. (۹)

ضمن اینکه، راحت بودن غیر مومنین به هیچ وجه امر غریبی نیست. خیلی از ما چنین چیزی را به عینه مشاهده کرده ایم. اما اینکه در روایت بیان شده با کارهایی مثل صله رحم، نیکی به والدین و امثالهم خیر و برکت در زندگی ایجاد می شود، منظور صرفا خیر و برکت مادی نیست. همانطور که عرض شد برکت چیزی ست که در زندگی انسان مفید و مایه رشد و تکامل شده و در هر چیزی به معنای افزایش و رشد همان چیز در جهتی است که آن چیز برای آن ایجاد شده و در مسیر کمالی انسان می‌تواند مفید باشد. پس بیماری یا مشکلات مالی، به هیچ وجه نشان دهنده بی برکت بودن زندگی یا مال نیست. انسان مومن باید دیدش فراتر از دنیای مادی و مسائل دنیایی باشد. دید انسان مومن، اعم از دنیای مادی و معنوی ست. اگر اینگونه بیندیشیم که بدترین و سخت ترین زندگی ها متعلق به انبیاء و اولیاءالله بوده. یعنی اباعبدالله مراعات عوامل برکت زا را نمی کرده که در یک روز تمام خانواده و هست و نیستش را از دست داد!؟ یا فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چه چیزی در مورد برکت در عمر را مراعات نکرده بود که عمرش اینهمه کوتاه شد؟!

این نکته را مدام باید به خودتان یادآوری کنید که شما به طمع خوشی های دنیا نیست که مومن شدید و به خاطر رسیدن به نعمات مادی نیست که از مال حرام پرهیز می کنید. و منظور از برکت در آیات و روایات،‌ زیادی و رشد در مادیات و زندگی دنیایی شما نیست. برکت چیزی ست که شما را به رشد و کمال نزدیک کند؛ آن هم رشد و کمالِ‌ حقیقی. انتخابی که شما داشته اید و سختی هایی که در راه خدا متحمل می شوید، بسیار باارزش تر از اینست که با پاداش های مادی و خوشی های چند روزه ی دنیا پاسخ داده شود. دنیا و تمام زیبایی های آن در نزد خداوند بازیچه ای بیش نیست. «وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ»؛ اين زندگي دنيا جز لهو و لعب چيزي نيست، و زندگي واقعي سراي آخرت است، اگر آنها مي‏دانستند. (۱۰)

اگر اطاعت و بندگی را می شد با نعمات دنیا پاداش داد، برترین و زیباترین آن باید به اولیاءالله داده می شد،؛ حال آنکه خداوند دقیقا برعکس این را فرموده: «وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ» ؛ و اگر [بهره مندی کفار از انواع نعمت های مادی و تهیدستی مؤمنان، سبب] این نبود که همه مردم [به خاطر ضعف ایمان و ناآگاه بودن به حقایق] بر محور کفر امتی واحد شوند، ما برای خانه های کافران به [خدای] رحمان سقف هایی از نقره قرار می دادیم و نردبان هایی که با آن بر بالای خانه ها برآیند. (۱۱)

پس نعمات دنیا آنقدر در نزد خداوند بی ارزش است که اگر بنا به مصالحی نبود، تمام آن را به کفار هدیه می کرد. حتما این کلام امیرمومنان (علیه السلام) را بسیار شنیده اید که فرمود: «دُنياكُم هذِهِ أزهَدُ عِندي مِن عَفْطَةِ عَنزٍ»؛ اين دنياى شما نزد من از آب بينى يك بز هم ناچيزتر است. (۱۲)

پس خیر و برکت لزوما در مادیات نیست؛ (هرچند می تواند مصداق هایی هم در این دنیا پیدا کند). برکت در عمر و زندگی می تواند این باشد که مومن با تمام سختی ها و رنج هایی که به آن مبتلا می شود، هرگز چشمش را از پروردگار برنداشته و حاضر به وارد شدن مال حرام در زندگی اش نمی شود. برکت می تواند داشتن یک همسرِ همراه در دینداری یا یک فرزند سربه راه و صالح باشد. و مهمتر از اینها برکت می تواند قدرت اندیشه و تفکر باشد که راه را در برابر مومن روشن کرده و از کج شدن به مسیر شقاوت نگهداری می کند. پس همواره باید خداوند را شاکر بود و خیر و برکت های پنهان در زندگی را پیدا کرد.

نکته ی دیگر اینست که هیچکدام از اسباب و عللی که در احادیث در مورد برکت در زندگی، یا افزایش رزق و روزی بیان شده، علت تامّه نیستند. یعنی منظور از اینکه با صله رحم عمر زیاد می شود این نیست که اگر کسی صله رحم انجام داد،‌ حتما و قطعا عمر طولانی خواهد داشت. بلکه صله رحم یکی از عللی ست که باعث اضافه شدن عمر می شود. اما اگر کسی در بازگشت از منزل اقوام و آشنایان، قوانین راهنمایی را مراعات نکرد، می تواند دچار تصادف شده و در دم جان دهد. خواندن فلان دعا یا سوره موجب افزایش رزق و روزی ست، اما اگر کسی دنبال کسب و کار نرفت، یا بی گدار به آب زد،‌ یا از توانایی هایش به درستی استفاده نکرد و ...،‌ خواندنِ‌ هر روز و هر شبِ این دعا هم فایده ای برایش نخواهد داشت. پس محقق نشدنِ امری که در روایت بیان شده،‌ می تواند علت های مختلفی داشته باشد که بیشترین این علل هم در خود ما و عملکرد ما ریشه دارد.

و نکته ی آخر اینکه هرگز نباید یک برهه از زندگی خودتان را با همین قسمت از زندگی دیگران مقایسه کنید. اولا که شما مشکلات و سختی های زندگی آنها را اطلاع ندارید و ای بسا که مشکلاتشان خیلی بیشتر از این باشد که شما می دانید. و ثانیا از کجا اطمینان دارید که آخر و عاقبتِ‌ این رفتار و اسراف های آنها تا همیشه به این صورت مانده و دچار مشکل نخواهند شد!؟ البته ان شاالله که هیچکس، هیچوقت دچار مشکل و گرفتاری نباشد،‌ ولی به قول مولانا (علیه الرحمه)

از پس هر گریه آخر خنده ایست
مرد آخربین مبارک بنده ایست

 

پی نوشت ها:
۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات الفاظ قرآن؛ مصحح داوودی، صفوان عدنان؛ انتشارات دارالشامیه؛ بیروت؛ ص ۱۱۹ ذیل واژه برک
۲. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب؛ انتشارات دار صادر؛ بیروت،‌ لبنان؛ ج ۱، ص ۳۸۶
۳. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ دفتر انتشارات اسلامی؛ قم ۱۴۱۷ ق؛ ج ۷، ص ۲۸۰
۴. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۲؛ ص ۵۸
۵. همان؛ ج ۶؛ ص ۱۵۳
۶. سوره بلد، ۴
۷. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۴، ص ۵۴۹
۸. سوره نساء،‌ ۱۰۴
۹. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۲؛ ص ۶۳
۱۰. سوره عنکبوت، ۶۴
۱۱. سوره زخرف،‌۳۳
۱۲. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۴؛ ص89.

 

http://askdin.com/comment/1032731#comment-1032731