پرسش:
منظور از خداشناسی، خودشناسی، و خودسازی چیست؟ این سه چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟
پاسخ:
خداشناسی و خود شناسی به لحاظ مفهومی روشن هستند، شناخت خداوند و شناخت خود؛ اما نکته ای که در این خصوص وجود دارد این است که شناخت می تواند از ابعاد مختلف باشد، به عنوان مثال علم آناتومی که به شناخت اعضای بدن انسان می پردازد هم نوعی شناخت انسان است.
اما در حوزه ی دین، از آنجا که دین برنامه هدایت و حرکت انسان به سمت خداوند است، شناخت خود به عنوان موضوع حرکت، و شناخت خداوند به عنوان مقصد حرکت است. یعنی منظور از شناخت خود این است که انسان بداند حقیقتش این بدن مادی نیست، و برای لذت جویی در دنیا آفریده نشده است، بلکه هدفی والاتر برای او در نظر گرفته شده است، همانطور که امیرالمومنین(علیه السلام) می فرمایند: «رحم اللَّه امرء أعد لنفسه و استعد لرمسه و علم من أين و في أين و إلى أين»؛ خداوند رحمت کند آن انسانى را که آن چه لازم است، براى نفس خود تهیه و خویشتن را براى قبر مستعد و آماده سازد. آن انسانى که بداند از کجا آمده و در کدام راه است و به سوى کدام مقصد باز مى گردد.(1)
و همچنین شناخت خداوند به این است که وجود او را باور داشته، و او را به وحدانیت و اوصاف کمالیه بشناسد، بدون راهنمای درست نمی توان به شناخت صحیح و عمیقی دست یافت به همین خاطر ائمه(علیهم السلام) فرموده اند: «بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّه»؛ به واسطه ما خداوند پرستش میشود، و به واسطه ما شناخته میشود، و به واسطه ما به یگانگی توصیف میشود.(2)
البته این شناخت های استدلالی و نظری پایین ترین مرتبه ی شناخت است، که از علوم حصولی بوده، و با عقل و نظر حاصل می شود، اما شناخت مراتب بالاتری دارد که از سنخ علم حضوری بوده و در گرو سلوک عملی است. انسان با پیمودن مسیر عملی و پیروی از شریعت اسلام و صفا و صیقل دادن درون خویش می تواند به شناختی عمیق تر از دیگران دست یافته، و حقیقت و ملکوت عالم را شهود کند، همانطور که قرآن کریم می فرماید: «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَترَوُنَّ الجَحِيم»؛ اگر به علم اليقين برسيد دوزخ را خواهيد ديد.(3)
خودشناسی صحیح منجر به خداشناسی خواهد شد، چرا که انسان وقتی حقیقت خویش و بُعد مجرد خویش را شناخت و بر نیازمندی محض خودش آگاه گشت میفهمد که خالقی در ورای آن است، و از صفات کمالیه ی ناقص خود به صفات کمالیه ی کامل او پی خواهد برد به همین خاطر می فرمایند: « مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»؛ هر کسی خویش را شناخت، پروردگارش را شناخته است.(4)
بنابراین خودشناسی میتواند مقدمه ای بر خداشناسی تلقی شود اگرچه خداشناسی هم میتواند بر خودشناسی مقدم شود. به هر حال پس از خودشناسی و خداشناسی، از آنجا که پیمودن مسیر خود به سمت خدا همان زدودن آلودگی ها و پیراستن نفس از پلیدی ها بوده، و همان صفای درون و تزکیه نفس است، به همین خاطر از آن به خودسازی تعبیر می کنند.
بنابراین خودشناسی مقدمه ای بر خداشناسی، و هر دو مقدمه ای بر خودسازی هستند.
پی نوشت ها:
1. فیض کاشانی، الوافی، كتابخانه امام أمير المؤمنين على (عليه السلام)، اصفهان، چاپ اول، 1406ق، ج1، ص116.
2. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج23، ص102.
3. تکاثر:102/ 5و6.
4. بحارالانوار، ج2، ص32.
http://askdin.com/comment/1030166#comment-1030166