پرسش:
پیرامون اختیار دو سوال مطرح میشود:
1- این نیروی اراده و اختیار ناشی از چیست؟ روح؟ مغز؟ عقل؟ یا ذات ماده؟
2-پرسش مهمتر اینکه: اراده و اختیار انسان در طول اراده و اختیار خداوند است.یعنی اراده و خواست انسان بر انجام کاری عین ربط و وابستگی به خداست. اگر خدا اراده نکند انسان توانایی انجام هیچ کاری را ندارد. با قبول این حرف وقتی ما اراده بر چیزی میکنیم چون وجود ما وابسته به خداست، اراده ما در طو ل اراده خدا قرار میگیرد و این یعنی اراده خدا بر اراده ما تقدم دارد.
اما قبول تقدم خواست خدا بر خواست انسان اراده انسان رو تبدیل به جبر میکند. وقتی مختار بودن انسان معنا پیدا میکند که اول این ما باشیم که اراده بر انجام کاری بکینم .چون اگر بنا باشد اراده و خواست خدا بر اعمال اختیاری ما تقدم داشته باشد آنوقت اختیار و ارادهی انسان تبدیل به جبر میشود. چگونه ممکن است که انسان در ذهن قصد انجام کاری رو بکند و بعد این اراده و خواستش رو به خدا هم نسبت بدهد و بگوید که اراده و خواست خدا بر خواست من تقدم داشته؟
پس به نظر میآید باید قبول کرد که اراده و خواست قلبی ما بر انجام کاری چیزی جدا از خداوند باشد و گرنه تبدیل به جبر میشود.
این مشکل چگونه حل میشود؟
پاسخ:
1. قوای انسانی از قبیل عقل، خیال، مغز و ... تحلت سیطره ی روح هستند، منشأ تمامی افعال حتی اراده و ... روح انسان است. منشأ اراده و اختیار انسان نیز روح اوست.
2. در مورد افعال انسانها، سه عنصر وجود دارد:
الف- اراده خدا
ب- اراده انسان
ج- فعل انسان
وقتی بين دو موجود هيچگونه ارتباط علّت و معلولی نباشد، گفته میشود آن دو موجود در عرض هم قرار دارند. مثلاً درخت، انسان و خورشيد در عرض همند؛ چون هيچكدام از اينها، علّت و به وجود آورندهی ديگری نيستند؛ امّا دو موجودی كه يكی از آنها معلول و ديگری علّت آن است، در طول هم قرار دارند. به اين معنی كه رتبهی وجودی علّت قبل از رتبهی وجودی معلول قرار دارد؛ و تا علّت نباشد معلول نيز نخواهد بود.
لذا از آنجا كه خداوند علت تمام پديدهها است، در نتيجه رتبهی وجودیاش قبل همهی پديدهها و در نتيجه همه در طول خدا قرار دارند؛ آنچنانكه در قرآن میفرمايد: «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» و خزائن همه چيز، تنها نزد ماست. ولى ما جز به اندازه معيّن آن را نازل نمىكنيم. (1)
بنابراين وقتی انسان اراده میكند واقعا اين خود اوست كه در افعال واعمالش اختيار و ارادهاش را اعمال میكند، اما در عين حال ارادهی انسان معلول اراده خداست. يعنی خدا اراده نموده كه انسان اراده داشته باشد و اگر او چنين اراده نكرده بود، انسان اراده نمیداشت. اگر او قدرت اراده و عمل نمیداد هيچ فعلی از انسان صادر نمیشد، پس هرچه انسان اراده و عمل كند، در عين اين كه ارادهی خود اوست، ارادهی خدا نيز هست و ناشی از قدرت خداوند محسوب میشود، بلكه اراده كنندهی حقيقی و فاعل اصلی اين افعال خداوند است.
نمیتوان فعل يا ارادهای را تصور كرد كه بینياز و مستقل از خداوند بوده به گونهای كه ارادهی وی برابر اراده خداوند به معنای مذكور باشد. ولی در عين حال اراده و افعال اين علتهای غير مستقل مستند به خود آنها است و نمیتواند از حيطهی اختيار و عمل آنها بيرون دانسته شود.
نه تنها افعال انسان بلکه ارادهی انسان نیز در طول ارادهی الهی قرار دارد، به این معنی که ارادهی انسان مستقل از ارادهی خداوند نیست و اگر خدا اراده نکند هیچ انسانی قدرت بر اراده و اختیار ندارد. این نگرش و دیدگاه منجر به جبر نمیشود. فرض کنید شما با یک دستگاه قطار برقى مشغول مسافرت هستید و راننده قطار شمایید. یک سیم برق قوى در سرتاسر مسیر قطار کشیده شده، و حلقهای مخصوص از بالاى قطار روى این سیم مىلغزد و حرکت مىکند و لحظه به لحظه برق را از یک منبع قدرتمند به لوکوموتیو قطار منتقل مىکند، به طورى که اگر یک لحظه منبع مُولّد، برق به قطار نرساند فوراً در جاى خود متوقّف مىشود.
بدون شک شما آزادید هر کجا مىخواهید در مسیر راه مىتوانید توقّف کنید، کم یا زیاد، و با هر سرعتى بخواهید مىتوانید حرکت نمایید. ولى با تمام این آزادىها که دارید کسى که پشت دستگاه مُولّد برق نشسته هر لحظه مىتواند شما را متوقف سازد چرا که تمام قدرت و نیروى شما از همان برق است و کلید آن در دست اوست.
هنگامى که در این مثال دقّت مىکنیم مىبینیم چنین شخصى در عین آزادى و اختیار و مسئولیت در قبضهی قدرت دیگرى قرار دارد. لذا انسان در اراده و انتخاب خود آزاد است و آزادانه میتواند هر فعلی را اراده کند؛ منتهی، انسان در سیطرهی قدرت نامتناهی خداوند است اگر او نخواهد هیچ ارادهای صورت نمیپذیرد، اگر او اراده نکند هیچ انسانی قدرت بر اراده نخواهد داشت.
اینکه انسان در ارادهی خود آزاد است و حق انتخاب دارد شکی نیست؛ این مسئله امری وجدانی است که هر کسی در اعماق وجود خود به این مسئله پی میبرد، هر انسانی میداند که لرزش دست کسی که مریض است با لرزش دست هنر پیشه تفاوت میکند یکی بدون اختیار است و دیگری با اختیار. منتهی همانطور که عرض شد این آزادی انتخاب مستقل از خداوند نیست و تا خدا نخواهدانتخاب و اراده ای صورت نمیگیرد و این موضوع هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد.(2)
پی نوشت:
1. حجر: 15/21
2. ر.ک: معارف قرآن(ج 3 بحث انسان شناسی ) استاد مصباح يزدی.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=59647&p=996031&viewfull=1#post996031