پرسش:
چرا غیرت مرد خصوصا در مورد چند شوهری زن، غیرت است اما غیرت زن خصوصا چند همسری مرد، حسادت است؟ آیا این تفاوت به خاطر مالکیت مرد بر زن است؟
پاسخ:
در حوزه احکام اصلا بحث برتری و مالکیت و اینها مطرح نیست، بحث تناسب روحیات با حقوق و وظائف مطرح است. باید دقت کرد که بین زن و مرد به لحاظ ارزش گذاری و مقام و منزلت تفاوتی وجود ندارد و هر دو در آن حقیقت انسانی که روح انسان است کاملا مشترک و یکسان هستند، همان طور که قرآن کریم می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»؛ اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامى ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست.(1)
اما در سایر خصوصیات، یعنی خصوصیات جسمانی و روانی تفاوت وجود دارد، و این تفاوت هم تفاوت آشکاری است به گونه ای که حتی بسیاری از جریان های فمنیستی امروزی نیز که متأثر از دیدگاههای پست مدرنیستی است برخلاف گذشته، امروزه بر اصل تفاوت انسانها تأکید دارند.(2)
این یکسان انگاری میان گرایش ها و روحیات زن و مرد منشأ بسیاری از خطاهای روشی بعدی شده است، همان طور که جان گری معتقد است: اولین جرقه های اختلاف میان زن و مرد از آنجا بر می خیزد که هر یک طرف مقابل را موجودی چون خود دانسته و جویای تشابه در نقش ها باشد؛ و در مقابل آنچه رضایت طرفین را فراهم می آورد آن است که هر یک دیگری را با اختلافات و تفاوت های موجود به رسمیّت بشناسد»(3)
پیش فرض یکسان انگاری میان غیرت مرد و حسادت زن این است که این دو احساس هر دو از یک سنخ باشند، در حالی که خود این پیش فرض در گرو اثبات است! و همان طور که اشاره شد بسیاری از منابع روان شناسی زن و مرد این دو را متفاوت می دانند. علاوه بر اینکه روایات نیز که برخواسته از یک انسان شناسی معصومانه اند، غیرت مردانه را مدح و غیرت زنانه را نکوهش کردهاند، به عنوان نمونه امیرالمومنین(علیه السلام) میفرمایند: «غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَان»؛ غیرت زن کفر است و غیرت مرد ایمان.(4)
یکی از این ابعاد تفاوت ها، که به تفاوت در احکام منجر شده است، تفاوت در نیازهای جنسی و عاطفی زن و مرد، و همچنین نوع نگرش آنها به همسر است، نیازهای جنسی در مردان مقدم بر نیازهای عاطفی آنهاست، و در زنان بالعکس است، یعنی نیازهای عاطفی آنها بر جنسیتشان مقدم است.(5) به همین خاطر است که اسلام هر کجا که میخواهد به زنان در مورد شوهرانشان سفارش کند عمدتا سفارشهایش مربوط به رعایت نیازهای جنسی مرد است، و هر کجا که میخواهد به مردان در خصوص زنهایشان سفارش کند، سفارشها و توصیههایش عمدتا ناظر به نیازهای عاطفی زن است.
همچنین روحیه استقلال طلبی در مردان پررنگتر است(6) و مرد به زن تکیه نمیکند، اما زن در زندگی به مرد تکیه می کند، به همین خاطر طبق برخی تحقیقات زنان با مرگ همسر بیشتر ناراحت می شوند چرا که گویی تکیه گاه خویش را از دست می دهند(7) بنابراین نگاه زن به شوهرش نگاه به عنوان تکیه گاه زندگی است اما مرد چنین نگاهی به همسرش به عنوان تکیه گاه ندارد، بلکه نگاهش به گونه ای است که قرار است همسرش به او تکیه کند.
به خاطر این تفاوت هاست که مرد ذاتا از تعدد همسر برای خود ابایی ندارد، اما زن خودش از تعدد همسر ابا دارد؛ یعنی زن اگر همسرش مورد رضایتش باشد خودش به دنبال تعدد نیست، اگر زنی خیانت میکند از باب تنوع طلبی نیست، بلکه به این خاطر است که همسرش مورد رضایت او نیست، یا به نیازهای عاطفی او توجه نمیکند؛ اما مرد حتی اگر از همسر خویش راضی باشد از تعدد همسر ابایی ندارد، چون به او تکیه نکرده است، بنابراین در یک کلام مسئله تعدد زوجات برای مرد نه با روحیات ذاتی زن تعارض دارد، نه با روحیات ذاتی مرد، برخلاف تعدد همسر برای زن که هم با روحیات خودش تعارض ندارد، و هم با روحیات ذاتی مرد.(8)
با این اوصاف روشن میشود که چرا غیرت در مرد مدح، و در زن نکوهش شده است، چرا که غیرت در مرد مطابق با ذات او بوده و با روحیات زن تعارضی ندارد، اما غیرت در زن نسبت به شوهرش ذاتی او نبوده، و نشأت گرفته از سنت ها و فرهنگ هاست. این که حساسیت زنان نسبت به چند همسری برای مردان در برخی مناطق جغرافیایی وجود دارد، و در بخشی مناطق وجود ندارد به خوبی گواه این ادعاست که این احساس منفی زن نسبت به چند همسری، یک احساس ذاتی برای زن نیست، بلکه نشأت گرفته از فرهنگ ها و سنت ها بوده و عارضی است.(9) ما این تفاوت را در طبیعت جنس مذکر و مونث نیز مشاهده می کنیم که همواره جنس مذکر رقیبی برای شریک جنسیاش تحمل نمیکند، اما چنین چیزی در مورد جنس مونث نیست.
علاوه بر اینکه در نهاد و فطرت بشر جنس مونث به عنوان «ناموس» مطرح است، یعنی این در پیش فرض عمومی بشر هست مادامی که تحت تأثیر سنتها و فرهنگها آسیب ندیده باشد، همه امتها به زن نگاه ناموسی دارند که این نگاه در مورد مرد وجود ندارد؛ اما غیرت زن نسبت به شوهر مسئله ای عارضی است که تحت تأثیر سنت ها و فرهنگ هاست به همین خاطر در برخی کشورها چنین حساسیتی وجود ندارد، یعنی عمومیتی در کار نیست.
بنابراین برای قضاوت در این خصوص باید یک انسان شناسی دقیق و عمیق داشت، نمیتوان به صرف تشابه در ظاهر، به یکسان بودن این دو احساس حکم کرد!
پی نوشت ها:
1. حجرات:13/49.
2. در آمدی بر نظام شخصیتی زن در اسلام، محمدرضا زیبایی نژاد، محمد تقی سبحانی، نشر هاجر،چاپ سوم، 1385ش، قم، ص100.
3. جان گری، مردان مریخی زنان ونوسی، فصل اول، لوئیز عندلیب و اشرف عدیلی، چاپ نجم، سیمرغ، 1376.
4. شریف رضی، نهج البلاغه(صبحی صالح)، نشر هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، جملات قصار، ش124.
5. حسین لطف آبادی، روان شناسی رشد،(2) نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، تهران، سمت، چاپ چهارم، 1381ش، ص95.
6. همان، ص129و130.
7. آرتور گایتون، جان هال، فیزیولوژی پزشکی، ترجمه فرخ شادان، نشر چهر، 1375ش، ج2، ص1530 و 1531.
8. ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا، تهران، ج19، ص311.
9. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، نشر جامعهى مدرسين، چاپ پنجم، 1417ق، ج4، ص184و185.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=49190&p=1016420&viewfull=1#post10...