پرسش:
الف- دعاکردن به چه معنایی است؟ چه رابطه ای با اسباب و مسببات عالَم دارد؟
ب- چه رابطه ای بین دعا و عبادت برقرار است؟ چرا دعا و توسل، عبادت محسوب می شود، آیا این عمل توحیدی است؟
ج- اینکه در روایت گفته اند: عاجزترین فرد کسی است که در دعا کردن ناتوان و عاجز باشد یعنی چه؟
پاسخ:
پاسخ پرسش شما را در چهار بخش بیان می کنیم:
یک- مفهوم شناسی دعا:
اولاً؛ دعا در لغت به معنی «خواندن، درخواست انجام کار، حاجت خواستن است.(1) اما در اصطلاح دینی به معنای روی آوردن به خداوند متعال و درخواست از او با حالت خضوع می باشد. به بیان دیگر، دعا از دیدگاه شرع، گفت و گو کردن با حق تعالی به نحو بیان توحید و ثنای الهی یا درخواست بخشش و رحمت از او یا طلب بهره دنیایی و اخروی است.(2) دعا از اساسی ترین نیازهای روحی است که روانشناسان نیز آن را تأیید نموده اند.(3) از این رو، اسلام که بر پایه فطرت بنا شده و آموزه های آن فطری است، بر این مهم تأکید فراوان کرده است.
ثانیاً؛ حقیقت دعا، به این معنا نیست که بدون توجه به فراهم بودن (فراهم کردن) اسباب و شرایط لازم، فقط از خدا بخواهیم و انتظار داشته باشیم که حاجت و خواسته قلبی ما معجزه وار محقق شود! بلکه می بایست در کنار دعا (و توسل) سعی کنیم با تدبیر و تلاش، اسباب و شرایط لازم برای تحقق مطلوبمان را نیز فراهم کنیم، از این رو، اینکه برای وسعت رزق دعا کنیم اما به اسباب و شرایط لازم کار نظیر: انتخاب کسب مناسب، دقت و تدبیر در حین کسب، خوش رفتاری و مردمداری، رعایت انصاف و وجدان و ... بی توجهی کنیم، نباید انتظار داشته باشیم فقط به اتکاء دعا و توسل، رزق و روزی مان پربرکت باشد!
ثالثاً؛ در باب رابطه دعا و اسباب و مسببات آن، گفتنی است: همانطور که خداوند برای تحقق همه امور عالَم، اسباب و علل و شرایطی قرار داده، و «امتناع دارد که امور عالم را جاری کند، مگر از طریق وسائط و اسباب آن.»(4) برای امر اجابت دعا نیز اسباب و شرایطی قرار داده فلذا در آیه شریفه می فرماید: «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ.(5) بهسوی خدا وسیله را بجویید.» فلذا استجابت دعا در آیات و روایات، مشروط به رعایت برخی از شروط و آماده کردن اسباب آن شده است. که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود: همسو بودن قلب و زبان در دعا، انقطاع از غیر خدا، دعا همراه با شناخت خدا، خضوع و خشوع، دعا همراه با عمل صالح، دعا در جمع مؤمنین، دعا همراه با استغفار(6) و دعا همراه با توسل به اهل بیت (علیهم السلام). (7)
دو- رابطه دعا و عبادت:
در باب رابطه دعا و عبادت گفتنی است: اول اینکه در موارد متعددی آیات قرآن به مطلوب بودن دعا توجه نموده و آن را همپایه عبادت تلقی کرده است.(8) قرآن در آیات بسیاری نیز به ضرورت و اهمیت دعا و ارتباط آن با عبادت اشاره نموده(9) علاوه بر آن که در 47 مورد، آیات قرآن، به صورت دعا آمده است. روایات نیز با تأسی به آیات قرآنی بر این مهم تأکید کرده و دعا را در بیانهای مختلف؛ جوهر و جان عبادت، محبوب ترین اعمال نزد خداوند، سلاح اولیاء، سپر مؤمن، کلید پیروزی و رستگاری و ... معرفی کرده اند. (10) نکته دیگر اینکه، دعا و عبادت دو وسیله و ابزاری هستند که آدمی را به تعالی اختیاری روحی می رسانند. این دو ابزار به معنای دو ابزار کاملاً جدای از هم نبوده، بلکه نسبت و ارتباط دوسویه دارند. که می توان نسبت بین آنها را در موارد زیر خلاصه کرد:
1. دعا مقدمه عبادت و یا برای تقویت و کمال بخشی عبادت. 2. دعا بخشی از خود عبادت است مانند دعاهایی که در نماز و حج نهفته است. 3. دعا فی نفسه تمامش عبادت است مانند خواندن ادعیه وارده و مأثوره که در مناسبت های خاص، فضیلت دارد. 4. البته برخی از عبادات، اساساً دعا نیستند مانند روزه و زکات، اما جدای از نفس دعا هم نیستند. بنابراین، شاید نتوان عبادتی را یافت که بطور کامل، عاری از دعا و تمنا باشد. در همین خصوص، استاد شهید مرتضی مطهری (ره) نیز دسته بندی مشابهی را به بیان دیگری مطرح نموده اند.(11)
سه- توحیدی بودن دعا و توسل:
قبل از هر چیز مفهوم عبادت را تعریف می کنیم: «عبادت»، نهايت ذلت و خضوع، در برابر كسى است كه اعتقاد به الوهيت او داشته باشيم و يا او را فاعل استقلالى و غيروابسته بدانيم. بنابراين عبادت دو ركن دارد: ۱. نهايت ذلت و خضوع، ۲. اعتقاد به الوهيت يا فاعليت استقلالى و نا وابسته. هرگاه يكى از اين دو ركن، نباشد، ديگر مفهوم عبادت و پرستش صدق نمى كند.
دلیل بر اینکه توسل به اهل بیت (علیهم السلام) نه تنها شرک نیست بلکه کاملاً توحیدی است، بر این اساس استوار است: قسم اول توسل، گاهى حاجت خود را از خدا مى خواهيم و هنگام دعا او را به حق اوليايش قسم مى دهيم كه حاجت ما را برآورده سازد. اين روش را پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) تعليم فرمود و خود نيز بدان عمل مى كرد.(12) قسم دوم؛ خداوند را حاجت دهنده مى دانيم و از اولياى الهى مى خواهيم برای برآورده شدن حاجت ما، از درگاه الهى درخواست كنند. چنین حالتی نیز شرک نیست، چون غیرخدا را مؤثر نمی دانیم. قسم سوم؛ به طور مستقيم حاجت خود را از اولياى الهى طلب مى كنيم و اين نيز شرك نيست؛ زيرا تأثيرگذارى آنها را به صورت غيراستقلالى و وابسته به اراده و قدرت الهى می دانیم.
بنابراين، توسّل و حاجت خواستن از اولياى الهى، از سویی تمسّك به رابطه هاى فيض الهى و اسبابى است كه فاعل بودن آنان وابسته به قدرت و اراده خداوند است و از سوى ديگر، چون كسى آنان را «خدا» و «اللّه» نمى داند، در نتيجه طلب حاجت و توسل به ایشان، نه شرك در ربوبيت است و نه شرك در الوهيت (شرك در ذات).(13) از اینرو دعا و توسل به اولیاء الهی نه تنها شرک محسوب نمی شوند بلکه بدلیل اینکه اسباب تقرب انسان را به خدای متعال فراهم می آورد از جمله مصادیق عبادت به حساب می آیند.
چهار- ارزش و اهمیت دعا در زندگی بشر: امام حسین(علیه السلام) در کلامی نورانی می فرمایند: «عاجز ترین مردم کسی است که از دعا کردن ناتوان باشد.»(14) اما مردم، نقص عضو یا مشکل روحی و روانی را نشانه عجز و ناتوانی می دانند. در فرهنگ اسلام و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) دعا کردن به حدی ضرورت دارد که خداوند در قرآن می فرماید: ««قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ؛ بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمىكند و برایتان ارزشی قائل نيست.»(15) یعنی آنچه باعث توجه خدا به بندگانش است، دعاها و درخواست های بندگان از خداوند است وگرنه آن بنده ارزشی برای پروردگار ندارد. علامه شهید مطهری(ره) هم درباره ضرورت و جایگاه دعا می فرماید: «انسان وقتی که از غیر خدا چیزی میخواهد، احساس مذلت میکند و وقتی که از خدا میخواهد احساس عزت. لهذا دعا، هم طلب است و هم مطلوب، هم وسیله است و هم غایت، هم مقدمه است و هم نتیجه. اولیای خدا هیچ چیزی را به اندازه دعا خوش نداشتند، همه خواهش ها و آرزوهای دل خود را با محبوب واقعی در میان میگذاشتند.»(16)
از اینرو دعا و طلب از خدای متعال، صرفاً چند کلمه حرف نیست که کسی با شک و تردید گمان کند چه اهمیتی دارد! که اگر کسی مثلاً با دعا و طلب اُنسی نداشت، عاجزترین و ناتوان ترین باشد؟! با توضیحی که بیان شد، با توجه به اینکه انسان تماماً احتیاج و نیاز است و همه ساحت های زندگی انسان وابسته به خدای غنی و بنده نواز است، اهمیت و ضرورت دعا در همه شئون و آنات زندگی انسان روشن می شود.
پی نوشت ها:
1. لغت نامه دهخدا، ج 7، ص 9602.
2. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنير، موسسه دارالهجره، قم، 1414، صص 17- 16؛ ابن منظور، لسان العرب، نشر دار صادر، بیروت، 1414، ج 14، ص 257. با کمی تغییر.
3. نجاتی، محمد عثمان، قرآن و روانشناسى، ترجمه عباس عرب، آستان قدس رضوي، بنياد پژوهشهاي اسلامي ، قم، 1367، ص 360.
4. «أبی الله أن یجری الامور الا بأسبابها.»، مجمع البحرین، طریحی، کتابخانه مدرسه فقاهت، ج2، ص565.
5. مائده/آیه 35.
6. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، مطبعة الخيام، قم، 1403 ق، ج 2، ص486.
7. علامه مجلسی، بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج91، ص21.
8. نگا: مؤمن/ آيه 60؛ الكافى، پیشین، ج 2، ص 467.
9. مانند: خواندن خدا با خلوص نیت، خدای خویش را با گریه، زاری و در خلوت طلبیدن، او را با یاد کردن نام های نیک خواندن و ... .
10. برای مطالعه بیشتر ر.ک: پرسشها و پاسخهای دانشجویی؛ دفتر نهاد رهبری در امور اساتید، قم، دفتر 14 (دعا و توسل)، ص 15.
11. شهید مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، انتشارات صدرا، قم، بی تا، ص 68.
12. كنزالعمال، متقی، علی بن حسام الدین(هندی)، مؤسسة الرساله، بیروت، ق1405 ج12، ص148، ح34425؛ مسند احمد بن حنبل، موسسة الرساله، بیروت، 1416، ج 4، ص 138.
13. برای مطالعه بیشتر ر.ک: پرسمان دانشجویی، پرسشها و پاسخها، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها و دفتر نشر معارف، قم، بی تا، دفتر 14.، با کمی تغییر.
14. علامه مجلسى، بحار الأنوار، پیشین، ج 90، ص294.
15. فرقان/آیه 77.
16. مطهری، مرتضی، بیست گفتار، انتشارات صدرا، قم، بی تا، ص 263.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64728&p=1015152&viewfull=1#post10...