شوهری پولدار ولی خسیس دارم


پرسش:

خانمی 38 ساله هستم. شوهرم 48 ساله است و شغل آزاد با درآمد عالی دارد. شوهرم صاحب بزرگ ترین فروشگاه لوازم خانگی شهرمان است. چهار فرزند داریم. شوهرم از ابتدای ازدواجمان خسیس بود. من و فرزندانم شش ماه قبل از عید، مانند فقرا به او التماس می کنیم که برایمان لباس نو بخرد. پسر دوازده ساله ام همیشه با کاپشن های کهنه ی برادرهای بزرگش زمستان را به سر می کند. این اخلاق شوهرم از زمانی بدتر شد که من با کمک پسر و برادرم بوتیک زدم. از آن به بعد، وقتی بچه ها از شوهرم پول می خواهند، به آنها می گوید:"بروید از مادرتان بگیرید". بیشترِ درآمد مغازه بوتیک را خرج خانه کردم و الان بدهی زیادی بابت مغازه بار آورده ام. لطفا راهنمایی ام کنید که چه کار کنم؟


پاسخ:

هر خانمی که ازدواج می کند، از شوهرش انتظار دارد که همسرش هزینه های زندگی را با دست و دلبازی و به گونه ای مناسب تأمین نماید. حضرت اما صادق (صلوات الله و سلامه علیه) از قول حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل فرمود که فرمودند:«السّخیُّ قَریبٌ مِنَ اللهِ، قَریبٌ مِنَ الناسِ، قَریبٌ مِن الجَنّةِ» یعنی «فرد سخاوتمند به خدا و مردم و بهشت نزدیک است»(1). در مورد شیوه رفتار با همسرتان باید نکاتی را به شما بگویم:

- مانند هر مشکل دیگری در اولین مرحله شما را دعوت به آرامش می‌کنیم. فراموش نکنید که برای حل مشکلات رفتاری باید صبور بود و توقع نداشت که طرف مقابل در یک شب یا یک ماه بتواند رفتار خود را تغییر دهد. تغییر رفتار و جایگزینی رفتارِ مناسب زمان می برد. یک مثال می زنم: وقتی ساعت دیواری خانه خود را جا به جا می کنید، تا چند وقت برای فهمیدن زمان، به جای قبلیِ ساعت نگاه می کنید. مدت ها طول می کشد تا به جایِ جدید ساعت دیواری عادت کنید. شوهر شما سال ها به کم پول خرج کردن عادت نموده است. از بین بردن این عادت در همسرتان زمان بَر است. اگر بخواهید واقع‌بین باشید، شاید همسرتان هیچ وقت کاملا دست و دلباز نشود. فقط باید تلاش کنید تا رفتار او را تعدیل و ترمیم کنید.

- خساست‌های رفتاری اصولاً آموخته می‌شوند. تربیت دوران کودکی‌، نحوه رفتار والدین و حتی مشکلات زندگی ممکن است از همسر شما یک فرد خسیس ساخته باشد. پس باید او را درک کرده و رفتار امروزش را یک رفتار عمدی برای آزار دادن خود به حساب نیاورید. اگر به او و خساستش از این دریچه نگاه کنید، کمتر ناراحت شده و آرام‌تر خواهید بود. درک کنید که این خرج نکردن‌ها به معنی دوست نداشتن شما نیست؛ بلکه یک عادت رفتاری است.

- تا قبل از ازدواج، همسرتان متوجه آسیب‌های رفتارش نشده است. شاید در نهایت، در دوران مجردی بخاطر خسیس بودن از معاشرت صحیح با دوستان، گردش‌، لذت هدیه دادن و …. خود را محروم کرده است. اما در دوران متأهلی باید به او بفهمانید که خسیس بودن می‌تواند ضررهای جبران‌ناپذیری به زندگی‌اش برساند و بزرگ‌ترین ضرر، نارضایتیِ شما وفرزندانش است. البته هنر بیان و فهماندن این مطلب به او‌، چیزی است که خود باید بفهمید. باید راه نفوذ به او و بیانِ مشکلِ رفتاری‌اش را پیدا کنید.

- زمانی که از رفتار همسرتان غمگین و عصبی می‌شوید، ناراحتی‌تان را ابراز کنید؛ البته نه با دعوا و جنجال؛ بلکه به او توضیح بدهید که از رفتارهای او ناراحت می‌شوید و خجالت می‌کشید. این توضیح و ابراز ناراحتی شما به شکل منطقی، تلنگری برای تجدیدنظر در رفتارهای نامناسب اوست.

- هنگام انتقاد از رفتار شوهر، نکات زیر را رعایت کنید:
الف- از يادآوری نقاط مثبت غافل نشويد:
قبل از اينکه از نقاط ضعف همسرتان صحبت کنيد، نقاط قُوّتش را يادآوری کنيد و قبل از هر انتقادی از او تعريف کنيد. همچنين در گفت‌و‌گو‌هايتان بيان کنيد همانطور که شما از او انتقاد می کنيد، او نيز می ‌تواند اشتباهات شما را بيان کند؛ چون بي عيب خداست. چنين رفتاری سبب می شود همسرتان شما را آدم باانصافی بداند و پذيرشِ بيشتری نسبت به حرف شما پيدا کند.

ب- اعتدال را رعايت کنيد:
از همسرتان زياد انتقاد نکنيد. چون باعث می ‌شود از اهميتِ حرف شما کم شود. لذا بعد از يک تذکر، به او فرصت فکر کردن بدهيد و تذکرات خود را دائماً تکرار نکنيد.

ج- از رفتار انتقاد کنيد نه از شخصيت همسرتان:
شخصيت هر فردی تقريبا ثابت و پايدار است. اما رفتار فرد، موقّتی و قابل تغيير می باشد. به جای استفاده از جملاتی که شخصيت همسر را هدف قرار مي دهد، هنگام انتقاد از رفتار قابل مشاهده همسرتان انتقاد کنيد تا حساسيت زيادی ايجاد نکند.
مثال انتقاد از شخصيت همسر: بی احساس هستی، خودخواه هستي، خسیس هستی.
هنگام انتقاد از رفتار همسر بهتر است از قالب زیر (روش xyz+خواسته) استفاده کنيد تا موثرتر باشد:
« وقتی که در موقعيتِ x ، عملِ y را انجام دادی، احساسِ z به من دست داد. ميشه کار ... را انجام دهی؟(خواسته)».
مثال: وقتی مي بينم برای سال نو (x) یه کم پول نمیدی تا برای خودم و بچه ها لباس بخرم(y) دِلخور ميشم و غصه می خورم(z). ميشه برای خرید لباسِ عیدْ مقداری پول به من بدی؟(خواسته).

د- از کلماتی مثل «چرا» برای سؤال از رفتار همسرتان استفاده نکنید:
وقتی با کلمه «چرا» از همسرتان در مورد رفتارش سؤال می پرسید، تصور می نماید که در حال بازجویی از او هستید و می خواهید آزادی اش را محدود کنید. مثلا وقتی می خواهید به همسرتان بفهمانید که کمک نکردن در پرداختِ بدهیِ مغازه ناراحت هستید، از جمله «چرا توی این شرایط به من کمک نمی کنی؟» استفاده نکنید. به جای این جمله، از همان قالب (xyz) بهره بگیرید.

- وقتی قصد دارید چیزی را بخرید‌، حتماً با او مشورت کنید. اگر بدون مشورت با همسرتان، خرید کنید و بعد به او خبر بدهید‌؛ احتمالاً با رفتار بسیار نامناسب او روبه رو خواهید شد. فکر نکنید با تکرار این کار، عادت می‌کند. سعی کنید در مواقع آرامش، نیازتان را به داشتن و خرید آن وسیله با همان قالب (xyz) بیان کنید. باید او را توجیه کنید که واقعاً نیازمند داشتن آن وسیله هستید.
- برای خریدهای شخصی تنها بروید؛ ولی قبل از بیرون رفتن از منزل، حتماً به همسرتان اطلاع بدهید تا احساس کنارگذاشته شدن به او دست ندهد. توافق کنید که این تصمیم برای سلامت روحی- روانی هر دوی شما لازم است.

- اگر تمرین کنید که برای موضوعات مختلف با یکدیگر همفکری کرده و صحبت کنید‌، دخل و خرج خانه‌تان هم می‌تواند مورد مشورت قرار بگیرد. مهم است که خود را انسانی بی‌فکر و بدون آینده‌نگری نشان ندهید؛ بلکه کاری کنید تا همسرتان به مدیریت اقتصادی شما ایمان بیاورد.
- زمانی که شما اقدام به باز کردنِ بوتیک نمودید، همسرتان از این کارِ شما احتمالا دلخور و ناراحت و شاید عصبانی شده است و با خود تصمیم گرفته که پولی برای هزینه های زندگی به شما و فرزندانش ندهد. شما یک اشتباه مرتکب شُدید و آن اینکه شما هزینه های ضروریِ زندگی را تأمین کردید. با این کار، همسرتان بیشتر تشویق شد که به نپرداختنِ هزینه ها و خسیس بودن ادامه دهد. شما باید در همان زمان به او می گفتید که از پول بوتیک برای هزینه های زندگی خرج نمی کنید و شوهرتان شرعا و قاوناً باید هزینه های زندگی را مانند قبل پرداخت کند. به این صورت، شوهرتان هزینه های زندگی را باز هم پرداخت می کرد و تا این حدّ خسیس نمی شُد. ولی به هر حال، گذشته ها گذشته است و نباید غصّه یِ گذشته را خورد. اگر همسرتان با مهربانی تغییری در رفتارش نمی دهد، رفتارهایتان را تغییر دهید و رفتار قاطعانه را بیاموزید و به جای استفاده از رفتار مُنفعِلانه، از رفتار قاطعانه بهره بگیرید:

توضیح: ما در ارتباط با اطرافیان با سه سبک رفتاری برخورد می‌کنیم:
1- سبک پرخاشگرانه
در این سبک همواره به دنبال مُقصّر هستیم و انگشت اشاره ما به سمت اطراف است تا یک مُقصّر بیابیم. با احساسات خود آشنا نیستیم و مدام در کلمات خود از متلک استفاده می‌کنیم و لحنمان تند است: «تو این کار را کردی»، «این طوری گفتی» و...
2- سبک منفعلانه
فرد مُنفعِل در مقابل دیگران بیشترین پاسخش سکوت، لبخند یا تایید است؛ اما بعد ناراحت می‌شود، بدگویی می‌کند و از دیگران می‌خواهد که از او حمایت کنند. نگاه چشمی ندارد، همیشه عصبانیت‌های پنهانی دارد که با مدل‌های بیمار گونه نشان می‌دهد.
3- سبک قاطعانه
چنین فردی کاملاً به حس‌های خود آگاه است. در عین این‌که به دیگران و خودش بی‌احترامی نمی‌کند و خودش هم با کلام و رفتارش وارد حریم کسی نمی‌شود؛ اما می‌تواند ناراحتی‌های خود را مطرح کند و به راحتی «نه» بگوید.
در ادامه یک موقعیت همراه با واکنش های متفاوت به آنها را ذکر می کنم:
موقعیت: پسر بزرگتان نیاز به کاپشن دارد؛ ولی پدرش برایش نمی خرد.

واکنش پرخاشگرانه شما:
[با صدای بلند و فریاد] تو وظیفه داری پولِ کاپشن رو بدی. حق نداری برای ما کم خرج کنی.
واکنش انفعالی شما:
سکوت می کنید، واکنشی نشان نمی دهید؛ به این امید که بالاخره پشوهرتان سر عقل بیاید و دست از خسیس بودن بردارد.
واکنش قاطعانه شما:
[بدون عصبانیت و با صدای قاطع] ما مثل هر زن و فرزندی نیازهایی داریم. شما وقتی ازدواج کردید، قانوناً و شرعاً تعهّد دادید که نیازهای ما را برآورده کنید. پس لطفا هزینه کاپشنِ پسرمان را بده.

شما باید واکنش قاطعانه را تمرین کنید و برای انجام رفتار قاطعانه بیشتر تلاش نمایید تا وقتی شوهرتان از پرداخت هزینه ها خودداری نمود، قاطعانه واکنش نشان دهید. به احتمال زیاد شوهرتان بارهای اول که واکنش قاطعانه شما را ببیند، حرف شما را قوبل نکند و شاید داد و بیداد راه بیاندازد. اما باید شما مقاومت به خرج دهید و از داد و بیدادهای او نترسید. پس از چند بار استفاده کردن از رفتار قاطعانه، به احتمال زیاد شوهرتان تسلیمِ خواست شما می شود. مهمّ این است که ترس را به دلِ خود راه ندهید. شما خواسته یِ غیرقانونی و غیرشرعی ندارید که به خاطر آن بترسید. تأکید می کنم واکنش قاطعانه را بارها و بارها تمرین کنید تا بتوانید در مواقع لزوم از آن استفاده کنید. قوی باشید.

- در برخی مواقع کمک پسر بزرگ تر می تواند راه گشا باشد. اگر پسر بزرگتان اعتماد به نفس خوبی داشته باشد، می تواند با جرأت با پدرش صحبت کند و از او قاطعانه بخواهد که نیازهای شما و فرزندان را به درستی برآورده سازد. چند سال پیش فردی که مشاوره می داد، تعریف می کرد که خانمی به او گفته بود: شوهرم همیشه مرا کتک می زد و من آرزو می کردم پسرم روزی بزرگ شود و جلوی رفتارهای پرخاشگرانه پدرش را بگیرد. تا اینکه پسرم یک روز در هجده سالگی وقتی دید پدرش می خواهد مرا کتک بزند، جلوی پدرش ایستاد و اجازه نداد مرا کتک بزند. پسر شما هم می تواند با رفتار قاطعانه _ نه پرخاشگرانه_ از پدرش بخواهد که هزینه های ضروریِ زندگی را بپردازد.
- اگر نتوانستید با رفتار قاطعانه از شوهرتان بخواهید که رفتارش را تغییر دهد و نیازهایتان را برآورده سازد، با فردی آگاه و خبره که شوهرتان از او حرف شنوی دارد، صحبت کنید و از او بخواهید با شوهرتان صحبت کند و از او بخواهد رفتارش را تغییر دهد.

- برای رهایی از احساسات منفی و جلوگیری از ابتلا به افسردگی وقتی ناراحت می شوید، مسأله ای که ناراحتتان کرده را بنویسید. تمام احساسات منفی و نامطلوبی که آن مسأله در شما ایجاد کرده را به زبان ساده و به دور از هر جمله ادبی بنویسید و بعد نوشته تان را پاره کنید. این روش به تخلیه هیجان شما کمک می کند. چون این طوری شما با آن هیجان روبرو می شوید. سرکوب کردن هیجانات منفی کمکی به شما نمی کند.

- قبول دارم که خسیس بودن شوهر می‌تواند بسیار آزار دهنده باشد. اگر با به کاربردن توصیه های بالا، نتوانستید رفتار شوهرتان را دراز مدت تغییر دهید، به همراه شوهرتان به یک روانشناس و مشاورخانواده متعهد و خبره در شهر خود مراجعه نمایید. همسر شما شاید از شما حرف شنوی نداشته باشد، ولی از یک روانشناسِ خبره و با تجربه حرف شنوی داشته باشد و رفتارش را به تدریج تغییر دهد.

- اما اگر نتوانستید رفتارش را تعدیل کنید، برای آرامش خودتان هم که شده، او را همین‌گونه بپذیرید. به طلاق و جدایی فکر نکنید. طبق آمارهای رسمی، نود درصد زنانِ مطلّقه، یک سال پس از جدائی، پشیمان می شوند و مایل هستند به زندگی مشترک برگردند، ولی این بازگشت برای بسیاری از آنها امکان پذیر نیست.
امیدوار باشید.

پی نوشت:
1: مجلسیّ، محمد باقر، بحارالانوار، ج70، ص308، مؤسّسة الوفاء، بیروت، 1403 ه.ق

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64279&p=1015057&viewfull=1#post10...