چرا من منم؟

پرسش: مدت هاست که موضوعی ذهنم رو مشغول کرده و با چند نفر درمیون گذاشتم اما به نظر میرسه جوابی نداره. خواستم اینجا هم مطرح کنم ببینم نظر شما چیه.
چیزی باعث میشه که من کامران باشم و نه شخص دیگه، چند مسئله ست. جسمی که بهم رسیده از طریق پدر و مادر و شرایط جغرافیایی و ...، فرهنگی که توش بزرگ شدم و تصمیماتی که خودم بر اساس دانش و میل و شرایط پیرامون گرفتم و جبری که از طرف دیگران و شرایط بر من حاکم بوده. همه ی این موارد، علایق و سلایق و استعداد و اخلاق و رفتار و شخصیت من رو تشکیل میده.
و به نظرم این برای باقی انسان ها هم صدق میکنه. فرض کنیم من شخص الف باشم و یک نفر دیگه هم باشه به نام شخص ب.
سه سوال دارم اما در ترتیب پرسش در شک ام.
اگر تمام این موارد رو از الف و ب بگیرن،
این دو چه فرقی با هم خواهند داشت؟
و چه چیزی باقی می مونه؟
و در این صورت، چرا من دارم از طریق این جسم(الف)، نه جسم شخص ب، این جهان رو تجربه میکنم؟

 

 


پاسخ:
ابتدا لازم است به دو نکته توجه کنیم.
نخست. شخصیت انسان را چه چیزی تشکیل میدهد. روح(بُعد غیر جسمانی) یا بدن.
دوم. این بحث درون دینی بررسی میشود یا برون دینی.

اما نکته نخست: بر اساس مبنای مشهور متدینان و غیر متدینان تا کنون(البته غیر از سده اخیر)، انسان دارای دو بعد روحانی و جسمانی است.
بعد روحانی، اصل و اساس انسان را تشکیل میدهد و بعد جسمانی، تنها ابزاری است برای کارهایی که بعد روحانی برای تکامل خودش میخواهد انجام دهد.
بنابراین آنچه شخصیت انسان را تشکیل میدهد، جنبه روحانی اوست نه جنبه جسمانی اش.

اما نکته دوم: این مسئله نیز بسیار مهم است که ما از ظرفیت ادبیات دینی و ادله نقلی استفاده میکنیم یا خیر.
در هر صورت، پاسخ متفاوت خواهد شد.
اگر بخواهیم از این ظرفیت بهره مند شویم، میتوان از محتوای دینی استفاده کرد و به عوامل موثر در شکل گیری شخصیت انسان و رفتار او نگاهی دقیق تر داشت.
ولی
اگر بخواهیم تنها به دانش بشری که خودش بدانها رسیده است، اکتفا کنیم، بحث مقداری مبهم خواهد ماند.

حال میپردازیم به سوالاتی که مطرح شد.
در این مطلب، سه پرسش مطرح شد که به نظر بدین صورت میتوان آنها را مرتب کرد:
نخست.چه عواملی در شکل گیری شخصیت انسان موثر است.
دوم. چرا جسم انسانها با هم فرق دارد.
سوم. چرا یک نفر با نفر دیگر متفاوت است.

پرسش نخست.
در مورد پرسش نخست میتوان گفت، عوامل زیادی در شکل گیری شخصیت انسان موثرند.
برخی از این عوامل، در اختیار انسان نیست و پیش از تولد و یا شکل گیری قوه تشخیص او ایجاد شده اند
و
برخی دیگر، در اختیار انسان هستند و مستقیم یا غیر مستقیم به واسطه کارهای انسان ایجاد شده اند.

در میان دسته اول این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عواملی که توسط والدین ایجاد میشوند: مثل تغذیه والدین قبل و هنگام انعقاد نطفه، کارهایی که ایشان هنگام انعقاد نطفه انجام میدهد، کارهایی که مادر بعد از بارداری انجام میدهد....
عوامل محیطی: مانند محیط زندگی کودک در خانواده، در اجتماع اعم از مدرسه و محله و شهر و زمان و...

از میان عوامل دسته دوم، میتوان به عوامل زیر اشاره کرد:
عواملی که به صورت مستقیم تحت تاثیر رفتار ما بوده است: مثلا تلاش برای کسب روزی حلال و وسعت در آن که معمولا و نوعا باعث ایجاد ارامش روحی و انجام بهتر عبادات و .. میشودیا اینکه یک عبادت و عمل خیر باعث ایجاد توفیق برای عبادت و عمل خیر دیگر میشود یا ..

برخی از این عوامل نیز به صورت غیر مستقیم تحت تاثیر رفتارهای ما بوده است: مثلا والدین به جهت محبتی که فرزندشان به آنها روا داشته برای موفقیت و توفیقشان دعا کنند یا احترام به والدین یا معلم باعث یک سری برکات در زندگی انسان و توفیق ها میشود، یا صله رحم باعث برکت و ازدیاد عمر میشود، یا


همانطور که مشاهده شد، دسته اول این عوامل، کاملا خارج از اختیار انسان است
ولی
دسته دوم، در اختیار اوست یا مستقیم یا غیر مستقیم.

بنابراین به صورت کلی نمیتوان عوامل شکل دهنده شخصیت انسان را غیر اختیاری دانست.

پرسش دوم و سوم: تفاوت یک انسان با انسان دیگر
در مورد تفاوت یک انسان با انسان دیگر، لازم است بین دو جنبه جسمانی و روحانی انسان تفاوت قائل شد.

تفاوتهای جسمانی ناشی از ویژگی های محیطی و عوامل وراثتی است.
رنگ بدن، کیفیت و کمیت اندامهای بدن و کیفیت قوای حسی همگی از این عوامل ناشی میشود.
گذشته از اینکه توسط خود انسان نیز قابل رشد و نقصان است.

اما تفاوتهای ناظر به بعد روحانی انسان و اینکه چرا من با برادرم متفاوت هستم، در این مورد، عامل تفاوتها همانهایی است که در پاسخ پرسش نخست بیان شد.
بخشی از این تفاوتها اختیاری است و بخشی غیر اختیاری.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64439&p=1013971&viewfull=1#post10...