پرسش:
در زمان غیبت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آیا باید حکومت تشکیل بدهیم یا خیر؟ آیا یک غیر معصوم می تواند حاکم باشد؟ ما چه راهی برای انتخاب او داریم؟ از کجا معلوم در انتخاب او اشتباه نکنیم، یا فقیه در تشخیص اشتباه نکرده و ما را به هلاکت نرساند؟
پاسخ:
در این خصوص باید به چند نکته توجه کرد:
نکته اول: ضرورت تشکیل حکومت
نکته اولی که باید خیلی بدان توجه کرد این است که تشکیل حکومت در هر جامعه ای ضرورت دارد، و ضرورت این مسئله در گرو هیچ پیش شرطی نیست، چه معصوم در آن باشد و چه نباشد، چه در دوران حضور باشد، و چه در دوران غیبت، اصلا جامعه ولو یک روز هم بدون حاکم نمی تواند باشد، این ضرورت به گونه ای است که حتی حاکم بدرفتار و ظالم هم بهتر از جامعه بدون حکومت است، همانطور که حضرت امیر(علیه السلام) می فرمایند:
«لَا بُدَّ لِلنَّاس مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر»؛ برای مردم گریزی از حاکم نیست، چه نیکوکار و چه بدکار(1)
البته این مسئله بدیهی است و هر کسی آن را درک می کند.
نکته دوم: اصل تنزّل تدریجی
نکته دوم یک قاعده عقلی است، عقل انسان میگوید اگر دستت به هدف نهایی که در ذهن داری نمیرسد، از آن هدفی که داری پله پله پایین بیا، یعنی اگر یک مصلحت در حد عالی و ایده آل قابل دسترسی نباشد، باید نزدیک ترین مرتبه به آن را دنبال کرد، اگر ممکن نبود، مرتبه پایین تر از آن و به همین ترتیب؛(2) و این یک اصل کاملا عقلی و منطقی است که هر کسی آن را تصور کند، تصدیق خواهد کرد، و حتی اگر به زبان آن را انکار کند، در عمل آن را انجام میدهد، مثلا اگر یک بیمار دستش به پزشک متخصص نرسد، نمیگوید دیگر مهم نیست چه کسی مرا درمان کند! بلکه نزد پزشک عمومی میرود؛ اگر پزشک عمومی نبود نمی گوید دیگر مهم نیست چه کسی من را درمان کند! بلکه میرود سراغ کسی که دانشجوی پزشکی است یا به صورت تجربی از بقیه آگاه تر است.
در حکومت هم همینطور است، در اینکه اگر معصوم در جامعه باشد، جز او کسی لایق حکومت نیست شکی وجود ندارد، اما تمام سخن در جایی است که معصومی نیست. طبیعتا عقل طبق اصلی که بیان شد نمی گوید حالا که معصوم نیست اصلا اهمیت ندارد چه کسی حاکم باشد!! بلکه میگوید برو سراغ کسی که به لحاظ علم و تقوا نزدیک ترین فرد به معصوم باشد.
نکته سوم: به حداقل رساندن احتمال خطا
روشن است که اگر یک انسان معصوم در رأس حکومت باشد درصد خطا به صفر میرسد، یعنی هیچ اشتباهی در مدیریت از سوی آن معصوم اتفاق نخواهد افتاد، اما در مورد هیچ غیرمعصومی این درصد خطا به صفر نمی رسد، پس حکمت پیروی و تبعیت از نزدیک ترین فرد به معصوم طبق اصل تنزّل تدریجی این است که درصد خطا به حداقل برسد.
یعنی مثلا ما می گوییم اگر علی(علیه السلام) حاکم نشد نرو سراغ هر کسی، بلکه برو سراغ شخصیتی در مرتبه بعد از علی(علیه السلام)، شخصیتی چون سلمان، زیرا با حکومت او اگرچه درصد خطا مانند حکومت علی(علیه السلام) به صفر نمیرسد، اما بالاخره درصد خطای او بسیار کمتر از دیگران است، اشخاص دیگری اگر حاکم شوند اشتباهات به مراتب بزرگتری خواهند داشت.
بنابراین در توجیه عقلانی تبعیت از فقیه «عصمت» لازم نیست، چون ما چاره ای بین برگزیدن یک انسان غیر معصوم نداریم، پس چه بهتر کسی را برگزینیم و از کسی تبعیت کنیم که احتمال خطاء در او کمتر است، همان طور که در تمام امور زندگی مان چنین می کنیم؛ در درمان از پزشک، در تعمیر ماشین از مکانیک، و در امور ساختمان و برق و صنعت از مهندسین تبعیت می کنیم.
نکته چهارم: احتمال اشتباه در انتخاب فقیه، یا رفتار اشتباه از سوی فقیه
تمام پاسخ در این خصوص در یک کلام جمع است: چاره دیگری نیست!! مثل این است که شما در مراجعه به پزشک که جانتان را به او می سپارید هم باز این احتمالات را می دهید که شاید او اشتباه کند، شاید شما در تشخیص پزشک بودن او اشتباه کرده باشید، یا شاید پزشک حاذقی نباشد و شما اشتباه کرده باشید، شاید اصلا شما را به کشتن بدهد ، اما هیچکدام از این احتمالات شما را از مراجعه به پزشک باز نمی دارد، چرایی آن فقط یک کلمه است: شما چاره ای ندارید؛ اگر مراجعه نکنید وضعیت بدتر خواهد شد
کسی که چاره ای از مراجعه به پزشک ندارد حالا ما مرتب بگوییم ممکن است اشتباه کند، ممکن است نتوانی بهترین پزشک را تشخیص دهی، نمیتوانی بفهمی مسیر درست را می رود یا خیر، و...؛ خب این سخنان هرگز نمی تواند مانع مراجعه به پزشک شود!!
در حکومت هم این چنین است، ما هرگز معتقد به عصمت ولی فقیه نیستیم، اما اگر ما همین قوانین الهی را نصفه و نیمه و با نظارت فقیه اجرا نکنیم، و حکومت را رها کنیم، حکومت بر زمین نمی ماند، بلکه سکولارها یا حتی جنبش های ضد دین آن را در دست می گیرند، چطور میتوانیم بگوییم اگر معصوم نبود دیگر فرقی نمی کند چه کسی حکومت را به دست بگیرد.
براستی چطور فرقی نمیکند که حاکم بر ما رضاخانی باشد که چادر از سر نوامیسمان بکشد یا جمهوری اسلامی باشد که تبلیغ حجاب می کند؟ چطور فرقی نمیکند حاکم رضاخانی باشد که مجلس روضه را تعطیل می کند، یا رهبری باشد که خودش در حسینیه اش عزاداری به پا می کند؟ چطور فرقی نمی کند کسی حاکم باشد که خون محبّین علی(علیه السلام) را بریزد، یا رهبری باشد که بیشترین ارادت را به علی(علیه السلام) دارد؟ چطور فرقی نمی کند که حاکمی باشد که دستش در دست دشمنان اسلام باشد و بیشترین گاز و نفت را به اسرائیل صادر کند، یا حاکمی باشد که از تمام ملت مسلمان در سراسر دنیا دفاع می کند؟
چطور فرقی نمی کند که در دبستان ها و دانشگاه های ما بی دینی تدریس شود یا معارف اسلامی؟ چطور فرقی نمی کند صدا و سیما و سینماهای ما تصاویر زنان برهنه را به ما نشان دهد یا اینکه همه با حجاب بوده و در ایام عزاداری رنگ عزا به خود بگیرند؟ چطور فرقی نمی کند که حکومتی باشد که همجنس بازی را به رسمیت بشناسد یا حکومتی باشد که همان حکم اسلام را در مورد آن جاری سازد؟
علاوه بر اینکه در خصوص حکومت و رفتار فقیه، خبرگان یعنی جمعی از متخصصین بر اصل ملاک ها مثل علم و تقوا و مانند آن نظارت می کنند. مثل این است که شما به یک پزشک مراجعه کنید که تحت نظر ده ها پزشک است و دارند بر تشخیص او نظارت می کنند، خب این خیلی در کاهش احتمال خطا نقش دارد.
خلاصه آنکه حتی اگر این احتمال باشد که فقیه اشتباه کرده، و ما را به هلاکت بیندازد، هیچ کسی برای فرار از هلاکت احتمالی، به یک هلاکت یقینی پناه نمی برد!
پی نوشت ها:
1. شریف رضی، نهج البلاغه(صبحی صالح)، نشر هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، خطبه 40، ص82.
2. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، حکیمانه ترین حکومت، موسسه امام خمینی(ره)، قم، چاپ سوم، 1396ش، ص190.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64489&p=1013708&viewfull=1#post10...