پرسش:
لطفا بفرمایید سید حسن آقامیری چه تفکراتی دارد و چه انتقاداتی متوجه این تفکر است؟
پاسخ:
پیش از بیان انحرافاتی که در اندیشه های ایشان وجود دارد باید نکته ای را عرض کنم. بسیاری از کسانی که طرفدار ایشان هستند، یا به هر دلیلی با حکم خلع لباس ایشان مخالف هستند فقط کلیپ های از سخنان آقای آقامیری را ترویج می کنند که در آن اتفاقا حرف های خوبی می زند، تا ایشان را تبرئه کنند، در حالی که قضاوت جامع در گرو دیدن تمام مواضع ایشان است.
در اینکه آقای آقامیری سخنان حقی هم دارد شکی نیست، اما سخن در مواضع باطل ایشان است، آقامیری در حقیقت حق را با باطل در هم می آمیزد و به همین خاطر است که فضا برای مخاطبینش غبارآلود شده، و توانسته بر مخاطبینش بیفزاید؛ همانطور که امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید:
«فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ»؛ اگر باطل با حق درنياميزد، بر حقيقت جويان پوشيده نمى مانَد و اگر حق با باطل آميخته نشود، زبان دشمنان آن بريده مى شود، ليكن مشتى از آن برداشته مى شود و مشتى از اين و با هم خلط میشود.(1)
این خلط حق و باطل است که نسبت به برخی دوستان خصوصا توده مردم که اطلاعات ضعیفی دارند فضا را برای قضاوت غبارالود کرده است.
انحرافات ایشان متعدد است و ادله رد آن هم بحث مفصلی می طلبد، منتهی ما به اندازه مجالی که فراهم است، به چند نمونه از این انحرافات اشاره می کنیم:
نکته اول: بی اعتبار ساختن قرآن و تاریخ
الف) بی اعتبار ساختن ظاهر قرآن
آقای آقامیری برای توجیه سخنانش که مخالف صریح قرآن است سعی می کند قرآن را که محور ثبات و وحدت اسلام بوده و حتی ملاک سنجش روایات است، به لحاظ برداشت هایی که میتوان از آن داشت بی اعتبار سازد، وی چنین می گوید:
"اومدن بعد از پیامبر ... نظم قرآن را به هم زدند، یعنی ما نمیدونیم این قرآن از کجا شروع کرده به کجا ختم کرده... ما به فقها اعتراض داریم یه قرآنی درست شده، این قرآنی که دست ماست، بنی امیه، بنی عباس پونصد سال با این حکومت کردند!"
و مخالفت هایی که با او در خصوص انحرافاتش میشود را به پای اختلاف در برداشت می نویسد:
"کسی نمیتونه بگه اینی که من میگم اسلامه؛ برداشت من از دین اینه، چیزی میبافیم برا خودمون، بافتیم، سالهاست بافتیم"
خطر عظیمی که این نوع نگرش نسبت به اسلام دارد روشن تر از آن است که توضیح داده شود، اگر ما از یک طرف قرآن را که محور و مایه ثبات و ملاک سنجش اعتقادات و حتی روایات است از این اعتبار ساقط کرده و از طرف دیگر هر کسی را مجاز به هر برداشتی از اسلام بدانیم، در این صورت از اسلام جز نامی، و از قرآن جز خطی باقی نخواهد ماند.
ب) بی اعتبار ساختن تاریخ
مانع دیگری که پیش روی انحرافات آقای آقامیری وجود دارد تاریخ پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) است که گویای تبرّی ایشان از دشمنان در کنار لطف و رحمت و مهربانی عظیم ایشان است، آقامیری چنین می گوید:
"تاریخ دست کیا بوده؟ قدرت مندان تاریخ رو مینویسند و تاریخ رو یه جوری مینویسند که بتونن استفاده کنند ازش، اراجیفی تو تاریخ نوشتن...پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفت این چهارتا را بکشید بنویس کاتب، برید اینها را بکشیدکی گفته؟ تو کتابه دیگه! اینا اراجیفه، اینا چرندیاته! اینا مزخرفاته! "
این بی اعتبار ساختن ظاهر قرآن از سوی آقامیری راه را برای برداشت های ذوقی باز می کند، لذا بی مهابا به آیات عذاب و قصاص و مانند آن می تازد، و این بی اعتبار ساختن تاریخ نیز در حالی است که آقامیری در هر موضعی که میخواهد از مهربانی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) بگوید، به همین تاریخ استناد می کند!
نکته دوم: خدایی بی تفاوت!!!
یکی از مهمترین شاخصه های فکری آقامیری حذف خشم و غضب خداوند و عذاب های الهی است، خدای او خدایی است که هر کاری کنی فقط لبخند میزند، در حالی که چنین رویکردی علاوه بر تعارض با عقل، با آیات بی شمار قرآنی و روایات فوق حد شمارش در تعارض است.
اما آقا میری در کمال وقاحت این عذاب ها را نعوذبالله اراجیف می داند:
"یه خدایی براتون درست کردند وایساده آدما رو آویزون کنه، بسوزونه، آب جوش بهشون بده بخورن اینا چرندیاته بهتون میگند! یه مشت دری وریه بهتون میگن"
یا چنین میگوید:
"این خدایی که ما داریم خدا نیست چون قشنگ نیست، خدایی که با یه چماق وایساده اونجا که آقا چوب خدا صدا نداره، تو اول ثابت کن چوب داره بعد راجع به صدا و بی صداییش با هم صحبت می کنیم... خدایی که اون ور آتیش درست کرده، دمیده، تو رو بندازه توش قشنگه؟ میشه دوستش داشت؟ میشه عاشقش شد؟ میشه باهاش رفیق شد؟... کی از یه جلاد خوشش میاد؟ بابا این خدایی که درست کردید جلاده! میگه صد سال تو جهنم از موهاش آویزونش می کنند بعد یه آب چرک و خون جوشیده میدن میخوره به جا آب هر وقت بگه تشنمه"
و نیز می گوید:
"با خصوصیات خودشون، خدایی که تشنه خونه، خدایی که قربانی میخواد، خدایی که باید براش خیرات ببری، به خاک بیفتی جلوش تا حاجتت رو بده، ولی این نمیتونه خدا باشه، چرا؟ چون قشنگ نیست، چون زیبا نیست، خدا باید زیبا باشه"
روشن است که این سخنان فقط تحریک احساسات است، وگرنه خدایی که در برابر ظلم و بی عدالتی خشمگین نشود قطعا فاقد کمالات لازم برای خدایی است. اینکه چنین خدایی از نظر آقامیری قشنگ نیست آیا توجیه مناسبی برای کنار گذاشتن هزاران آیه و روایت است؟
قشنگ نبودن در جایی است که این عذاب ها ناعادلانه باشد، وگرنه خدایی که میان کار خوب و بد تفاوت قائل شود بسیار زیباست، آنچه حضرت عباس(علیه السلام) را در نگاه ما زیبا کرده همین خشم و غضب او در کنار عطوفتش است، وگرنه اگر هر کاری دشمنان میکردند فقط لبخند میزد که امروز اینقدر محبوب نبود!
خدایی که با نیکوکاران مهربان است، همان نیک خواهی او اقتضاء می کند با بدکاران نامهربان باشد، اگرچه رحمت او بسیار گسترده است و میتواند بسیاری را ببخشد، اما عدالت او در گرو این بخشش نیست، اگر نبخشد هم بی عدالتی نکرده است، چون آیاتی که وعده عذاب می دهند یعنی چنین گناهی مستوجب چنین عذابی است، اما اجرای آن به دست خداوندی است که مالک هستی است.
آقامیری می گوید نمی توان عاشق چنین خدایی شد، و به بخشی از فرازهای دعای کمیل هم اشاره می کند، اما عجیب است که بقیه دعا را نمی بیند که همین امیرالمومنین(علیه السلام) با زبانی در نهایت عشق از همین عذاب ها سخن گفته و رفع همین ها را تقاضا می کند!
نکته سوم: پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامانی بی تفاوت!!!!
آموزه انحرافی دیگری که آقامیری به خورد مخاطبینش میدهد تصویر یک جانبه گرایانه و به شدت افراطی در مهربانی از پیامبر(صلی الله علیه و اله) و اهل بیت(علیهم السلام) است، انگار که نه جنگ بدر و احدی در گرفته، و نه در کربلا احدی از لشگر دشمن کشته شده!! همه چیز لبخند بوده و لبخند!!
همان طور که عرض شد آقامیری تاریخی را که نشان از قاطعیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) باشد را تحریف شده می داند:
"تاریخ دست کیا بوده؟ قدرت مندان تاریخ رو مینویسند و تاریخ رو یه جوری مینویسند که بتونن استفاده کنند ازش، اراجیفی تو تاریخ نوشتن...پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفت این چهارتا را بکشید بنویس کاتب، برید اینها را بکشیدکی گفته؟ تو کتابه دیگه! اینا اراجیفه، اینا چرندیاته! اینا مزخرفاته! "
و در وصف مهربانی غیر منطقی، و لجام گسیخته ای که به تصویر میکشد چنین می گوید:
"امام حسین(علیه السلام)، شمر روی سینه اش نشسته بود با چکمه، امام حسین(علیه السلام) بهش میگه که به مادرم فاطمه(سلام الله علیها) شفاعتت میکنم پاشو برو، نمیگه دستت خشک بشه، خانم زینب(سلام الله علیها) اون بالا نفرینش نمیکنه"
در حالی که تاریخ و روایات، و حتی آیات قرآن پر است از نفرین هایی که در حق دشمنان شده است!
قرآن صراحتا می فرماید پیامبر(صلی الله علیه و آله) و کسانی که با او هستند در برابر کافران شدید خواهند بود: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّار»؛ محمّد فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديدند.(2)
وی متاسفانه پا را فراتر از این نهاده و ائمه(علیهم السلام) را فراهم کننده اسباب گناه می دانند، چیزی که در سیره هیچ کدام از انبیاء و ائمه(علیهم السلام) گزارش نشده، اما وی چنین می گوید:
"عرق خوره تو مشهد دو ، سه روز گیرش نیومد خیلی این در اون در زد، قاطی، از اونهایی که اعتیاد داره به عرق، حالش خراب، از یه چهارراه اومد رد شه، چشش افتاد به گنبد امام رضا(علیه السلام)؛ گفت این عرق ما رو جور کن دیگه؛ حالا حالش خرابه ها، میگه رسیدم وسط چهارراه رفیق قدیمی ام منو دید بغلم زد چطوری؛ گفت ببین یه جا بساط جوره بریم؟ این برگشته بود رو به گنبد گفته بود، نه یعنی اینقد آقایی؟!"
می بینید که این مهربانی و عطوفتی که او به تصویر میکشد هیچ حد و مرز منطقی ندارد، و صرفا برای تحریک احساسات، یا خوش آمد مخاطبین بر زبان جاری میشود.
نکته چهارم: نقد احکام دین به بهانه خشونت!!
دین محبت گرایانه افراطی که آقامیری به تصویر میکشد فقط خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) را تحریف نمی کند، بلکه این تحریف گریبان تمام احکامی که در قاموس فکری آقامیری تعریف نشده اند را هم می گیرد.
وی به شدت بر حکم قصاص می تازد، و با همان مبنایی که پیش تر در بی اعتبار ساختن ظاهر قرآن بنا نموده است، قصاص را ناسازگار با فطرت دانسته، و در برابر قصاص، بخشیدن را واجب و مایه حیات دانسته است:
"مگه قصاص نیست؟ خب نمیسازه با فطرت!... توی جامعه بخشش حیاته، بخشش واجبه...!"
و در توجیه آیه شریفه ای که تصریح میکند در قصاص حیات است، چنین میگوید:
"و فی القصاص حیات؛ کی؟ کجا؟ تو کدوم جامعه؟ "
همچنین در مورد قصاص برده در برابر برده، و انسان آزاد در برابر آزاد که تصریح قرآن کریم است آنجا که می فرماید: «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فىِ الْقَتْلىَ الحُْرُّ بِالحُْرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْد»؛ اى کسانی كه ايمان آورده ايد! حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده»(3) چنین می گوید:
"اگر کسی زد یک عبدی رو کشت به جاش آزاده رو نمی کشید؟ عبد و آزاد داریم ما؟ اصلا اسلام عبد و آزاد قبول داره؟"
نکته پنجم: توهین به مدافعان امنیت کشور و مناطق اسلامی
آقامیری متاسفانه مدافعان حرم را که فرسنگ ها دورتر از خانواده به عشق اهل بیت(علیهم السلام) به جنگ با داعشیان رفته اند را مانند خود داعش توصیف می کند و داعشیان را هم که آمریکایی ها تصریح می کنند خودشان به وجودشان آورده اند را مسلمان دانسته و میگوید جنازه هایشان را غسل خواهم داد و بر آنها نماز خواهم خواند و کفن و دفن خواهم کرد:
"یک گروهی درست میشه به اسم داعش، روبروش هم بدتر از اونا، هیچ تفاوتی هم نداره... من اگر یه روز مجبور بشم برم جنگ برای دفاع از مسلمونا مطمئن باشید اگر ببینم جنازه یه داعشی رو زمین افتاده بنده کفنش خواهم کرد، غسلش خواهم داد، بهش نماز خواهم خوند و دفنش خواهم کرد!"
نکته ششم: سیاه نمایی حداکثری، و تخریب به جای انتقاد!
انتقاد دلسوزانه به منظور رشد و تکامل طرح میشود، لذا به گونه ای بیان میشود که در عین هشدار، مردم را از اصل آن حرکت دلسرد نکند، یعنی در کنار بیان نقاط ضعف خب به نقاط مثبت و قوت هم باید اشاره شود، و نیز به گونه ای مسائل طرح نشود که انگار همه چیز سیاه است و هیچ روزنه امیدی در کار نیست، اما متاسفانه آقامیری به هر دلیلی چه رضایت مخاطب، چه شهرت، و چه واقعا انتقاد، همه چیز را تیره و تار نشان میدهد که به چند نمونه اشاره میشود:
الف) سیاه نمایی وضع جامعه
جامعه ایران در کنار نقاط ضعفش، مهربانی ها هم دارد، هم دردی دارد، عطوفت و گذشت دارد، اما اگر کسی فقط نقاط ضعف و منفی را بزرگنمایی کرد خواسته یاناخواسته دارد سیاهنمایی می کند، وی به لحاظ دروغگویی جامعه ایران را چنین توصیف می کند:
"خیلی توجامعه ما داره دروغ گفته میشه... تو بازار میری دروغ میگن، تلویزیون رو وا میکنی دروغ میگه، روزنامه میخونی دروغ میگه"
در مورد اخلاق جنسی چنین می گوید:
"گند زدیم تو زندگی مردم نگیم؟ چی رو نگیم؟ شدیم قلمبه شهوت هممون، 15 سالگی به بلوغ میرسن، الان که کمتر شده، کی ازدواج می کنه؟ 29 سالگی، چهارده سال چیکار می کنه؟ هر لجنی بگی انجام میده، به محارمش ور میره، به همسایشون، به خودش، به هزارتا کثافت دیگه می افته"
و در لفافه، متاسفانه همه را مبتلا به این بی اخلاقی ها می داند:
"به کی میتونی الان اعتماد کنی راجع به ناموست؟ میفرستی طرف رو مشاوره بهش پیشنهاد مزخرف میدن، میفرستی این ور اون ور اصلا موندیم به کی میشه اعتماد بکنیم، جامعه ای که همه توش تشنه ان، همه گرسنه ان"
ب) سیاه نمایی صدا و سیما و رسانه ها
لحن وی در این خصوص را ببینید:
"آدم خجالت میکشه بگه این صدا و سیمای ایرانه، یه هفته است راجع به یارانه ها دارن دروغ میگن به مردم، چرا دروغ میگید به مردم؟ غلط میکنن؛ وزیر رو آورده میگه انصراف میدم، تو غلط می کنی؟ چرا دروغ میگی به مردم؟ 240 هزارتا شهید ندادیم، دروغ بشنویم از تلویزیون"
این لحن دارد داد می زند که هدف انتقاد نیست، هدف تخریب است، و معلوم نیست آقامیری به عواقب چنین گفتاری در سوق دادن مردم به رسانه های یگانه که اصل دین را مورد هجمه قرار می دهند توجه دارد یا خیر!!
آقامیری متاسفانه بدون اشاره به دروغگویی و جوسازی های رسانه های وابسته به استکبار ، فقط از آنچه که بدون هیچ دلیلی دروغ میشمارد انتقاد می کند، چرا که وی می داند که فقط با این ادبیات است که می تواند تشنگان فضای مجازی را جذب کند، وگرنه اگر از دروغگویی رسانه های خارجی بگوید فالورهای خود را از دست خواهد داد.
ج) سیاهنمایی اوضاع فرهنگ، و تخریب نهادهای فرهنگی
تمام کشورهای دنیا عظیم ترین بودجه های خود را به گسترش افکارشان اختصاص می دهند، اما متاسفانه در کشور ما به بهانه های مختلف به این بودجه هایی که نهادهای فرهنگی می گیرند اعتراض میشود، در حالی که بسیار کمتر از نهادهای گسترش فکر سایر کشورهاست. سید حسن آقامیری نیز از همین زمره به شمار میرود که در کمال تعجب کار فرهنگی را بدون بودجه میخواهد:
"کی گفته کار فرهنگی پول میخواد، برای چی باید پول بگیری از این و اون؟همین پول هایی که به موسسات فرهنگی میدن، 10 میلیارد، 20 میلیارد، حالا میگی بالگرده بگید چرخ بال، نمیشه بدون پول این کارها را بکنید؟... شما میخواهید از فرهنگ پول در بیارید؛ نمیخواهید به فرهنگ خدمت کنید، ما خدمتتون رو داریم می بینیم بعد از چهل ساله دیگه، این خدمت به فرهنگ بوده"
این سخنان نشان دهنده مواضع غیر منصفانه آقامیری است که به نظر یا از سر نااگاهی، و یا برای جذب رضای مخاطب ایراد میشود، سالانه هزاران مُبلّغ با کمترین بودجه عازم مناطق مختلف برای برپایی مجالس دینی و عزاداری سیدالشهدا(علیه السلام) میشوند اما سید حسن آقامیری چشمش را غیر منصفانه به روی تمام این خدمات بسته، و چنین میگوید:
"الان سازمان و دفتر تبلیغات رو تعطیل کنید چی میشه؟ آب از آب تکون نمیخوره! میلیاردی بودجه می گیرند برای حقوق کارمنداشون؛ یعنی چی؟"
نکته هفتم: تخریب علما و اندیشمندان اسلامی
برداشت های آقامیری که مخالف دیدگاه همه اندیشمندان اسلامی است طبیعتا کار را برای او سخت کرده است، به همین خاطر وی در نهایت بی اخلاقی، به صورت غیر مستقیم و با تعابیر مختلف به مخاطب چنین القاء می کند که هر کسی غیر از این میگوید یا خودش مشکل دارد یا به خاطر منافعش حقیقت را کتمان می کند، ما به بخشی از سخنان ایشان اشاره می کنیم:
(خدایی ساختن) با خصوصیات خودشون، خدایی که تشنه خونه، خدایی که قربانی میخواد..."
"چون خودشون اهل بخشش نیستن یه خدایی درست کردن که نمیبخشه..."
"ما مرد نیستیم علی(علیه السلام) رو معرفی کنیم چون برا خودمون بد میشه... "
"خدا میخواد ببخشه ما میگیم نبخش، یعنی چی؟..."
"به کی میشه اعتماد بکنیم، جامعه ای که همه توش تشنه ان، همه گرسنه ان، خب این بلا رو کی سر ملت آورده؟.."
خب با توجه به اینکه روحانیون و علما وظیفه معرفی خداوند را بر عهده دارند، مخاطب از این سخنان آقامیری ذهنش به سمت چه کسی می رود؟
و گاهی هم مستقیم به شهرهای مذهبی چنین می تازد:
"شهرهای مذهبی هم که ماشالله تو این چیزا رتبه دارن، نه تفریح توش هست، نه کار توش هست، هیچی، فقط مسجد و حوزه علمیه، فقط مناره، از بیرون قم که نگاه می کیم انگار یه سری مسجده وسطش خونه است! الگومون وهابی ها هستند تو تزئیینات میلیاردی برای ساختمان های دینی!"
این در حالی است که شهرهای مذهبی به لحاظ اشتغال به نسبت سایر شهرها در وضعیت بدتری نیستند، اینکه آمار مسجد در قم و مشهد بیشتر از سایر استان ها باشد نیز نیازمند دلیل و آمار است، و همچنین ساختمان های مذهبی عمدتا از ساده ترین ساختمان های شهرها به شمار می روند، و این که بودجه آنها را میلیاردی توصیف کنیم دانسته یا نادانسته یک تهمت است.
نتیجه گیری:
در نقد سخنان آقامیری، سخن از یک انحراف جدی در دین خداست، این تفکر، قرآن را خدشه دار کرده و تاریخ را بی اعتبار می سازد، خدایی را تعریف می کند که بندگان هر کاری بکنند او فقط لبخند می زند، هیچ خشم و غضبی در او راه نداشته و هیچ آه مظلومی او را به خشم در نمی آورد؛ و پیامبر(صلی الله علیه و آله)، و ائمه ای(علیهم السلام) را به تصویر میکشد که بر خلاف آنچه که قرآن در حق ایشان میگوید، و برخلاف آنچه که در تاریخ گزارش شده هرگز در برابر دشمنان خشمگین نشده و غضبناک نمی گردیدند و انها را نفرین نمی کردند!
این تفکر احکام مسلّم اسلامی چون قصاص را زیر سوال برده، و اوضاع جامعه را به شدت سیاه نمایی می کند و مردم را نسبت به کارآمدی حکومت دل سرد می سازد، و سپس در برابر تمامی این انحرافات، علمایی که غیر از این می گویند را به کتمان حق متهم می کند!! در حالی که اگر کار دست ما بود و ما اجازه داشتیم هر چه میخواهیم بگوییم خب ما هم اینچنین جذب می کردیم، کار سختی نیست که فقط از آنچه مخاطب می پسندد بگوییم، و ما هم کمتر از آقامیری نیستیم، منتهی پایبندی به مبانی اسلام دست ما را بسته است، از خدا میترسیم که این همه آیات عذاب را نادیده بگیریم و بگوییم نعوذبالله اینها چرند است!! این حرف ها مزخرف است، و...
این بسیار ناجوانمردانه است که عدم طرح این مباحث انحرافی از سوی علما را منفعت طلبی حوزویان، یا سیاسی کار و مانند آن معنا کنیم، وگرنه بر بخیلش لعنت که همه به بهشت بروند، مگر چیزی از علما و حوزویان کم میشود؟ اما اگر ما چنین حرفی را به خدا نسبت دادیم، جواب خدا را روز قیامت چه بدهیم که مأمور ابلاغ دین بودیم، اما بافته های ذهن خودمان را به خورد مردم دادیم برای اینکه مشهور و محبوب شویم و آمار فالورمان را بالا ببریم!
پی نوشت ها:
1. شریف رضی، نهج البلاغه(صبحی صالح) نشر هجرت، قم، چپ اول، 1414ق، خطبه50، ص88.
2. فتح:29/48.
3. بقره:178/2.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64665&p=1013850&viewfull=1#post10...