پرسش:
مسیحیان و یهودیان نیز به این موضوع اشاره دارند، که در کتب ایشان نوشته شده، خداوند این کتب را از تحریف مصون کرده (مثلا در مکاشفات یوحنا)
این که برای اثبات الهی بودن قرآن، به آیه ای از خود قرآن که می گوید از طرف خداست و از تحریف مصون است، استدلال کنیم، می شود دور! پس جمله ای از خود کتاب، نمی تواند نشانه عدم تحریف و الهی بودن کتاب باشد.
البته تحریف فقط به معنای اضافه یا کم کردن از کتاب نیست، بلکه می تواند به معنای تغییر دادن معنا (تحریف معنا و مفهوم) نیز باشد، با این نظر قرآن نیز تحریف شده است.
پاسخ:
در این زمینه، چند مطلب بیان می شود:
مطلب اول؛ تحریف تورات و انجیل
لزومی نداشته تورات و انجیل، از تحریف در امان باشند زیرا قرار نبوده آخرین و کامل ترین کتاب الهی باشند.
از طرفی به تصریح قرآن کریم که آخرین کتاب الهی است، کتب قبلی، تحریف شده اند:
«أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَريقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُون»؛ آيا انتظار داريد به (آئين) شما ايمان بياورند، با اينكه عدهاى از آنان، سخنان خدا را مىشنيدند و پس از فهميدن، آن را تحريف مىكردند، در حالى كه علم و اطلاع داشتند؟!(1)
«مِنَ الَّذينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَع...»؛ بعضى از يهود، سخنان را از جاى خود، تحريف مى كنند؛ و (به جاى اين كه بگويند: «شنيديم و اطاعت كرديم»)، مى گويند: شنيديم و مخالفت كرديم! و (نيز مى گويند:) بشنو! كه هرگز نشنوى.(2)
نکته: قطعا بیان الهی در قرآن، برای ما حجت است، نه ادعای یهود و نصارا.
نکته دیگر؛ تورات و انجیل در اصل به صورت لوح هایی از سنگ یا ... بوده اند و پس از مدتی از دست رفته و لذا عالمان (احبار) یهود و نصارا، خودشان نشستند و هر چه در ذهن داشته را به قلم خود پیاده کرده اند.
لذا احترام تورات و انجیل فعلی نیز لازم است زیرا بخشی از تعالیم الهی که به موسی و عیسی(علیهم السلام) نازل شده بود، در این کتب آمده است؛ ولی قطعا آن تورات و انجیل اصلی، به این اندازه تورات و انجیل فعلی نبوده؛ لذا هر آن چه در این کتب است، کلام الهی نیست بلکه بخش اندکی از آن چنین است.
قرآن کریم در این زمینه متفاوت است و همه الفاظ و کلماتش، الهی و نازل شده از طرف خداوند متعال است.
مطلب دوم؛ تحریف معنوی
تحریف به دو مورد: تحریف معنوی و تحریف لفظی، تقسیم می شود.
تحریف لفظی نیز خود بر دو قسم است: تحریف به زیاده(ادعای اضافه شدن بر قرآن)، تحریف به نقیصه(ادعای کم شدن از قرآن)
نکته مهم: همه گفتگوها در تحریف لفظی و دست بردن در متن قرآن است آن هم در تحریف به نقیصه، یعنی ادعای کم شدن از قرآن؛ و الا ادعای تحریف به زیاده، باتفاق شیعه و سنی مردود است.
اما تحریف معنوی؛ بطور مسلم انجام شده و می شود، مانند تفسیر برأی و...؛ نکته مهم این است که تحریف معنوی هر چقدر هم باشد، ارتباطی با اصل قرآن و الفاظ نازل شده از طرف خداوند متعال ندارد؛ لذا اصالت الفاظ قرآن با وجود تحریف معنوی نیز بر جای خود باقی و استوار است.
مطلب سوم؛ استناد به قرآن برای اثبات عدم تحریف قرآن
در موضوع عدم تحریف قرآن، به برخی از آیات قرآن نیز استناد می شود؛ از جمله:
«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون»؛ ما قرآن را نازل كرديم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنيم.(3)
«لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميد»؛ كه هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى آيد؛ چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است.(4)
و آیات دیگر...
شبهه دور
برخی ایراد گرفته اند که استدلال به خود قرآن برای عدم تحریف، مستلزم دور است؛ چرا که استدلال بر مصونیت قرآن با تکیه بر آیات آن، متوقّف بر اثبات مصونیت قرآن و خصوص همین آیات از تحریف است، و با وجود احتمال تحریف، نمی توان به هیچ یک از آیات قرآن از جمله آیات مذکور استناد و استدلال نمود.
این شبهه را مفسر اهل سنت، فخررازی در کتاب تفسیرش مطرح کرده است.(5)
پاسخ به شبهه دور
آیت الله خویی(ره) پس از طرح اين شبهه می نويسد:
اين شبهه بر كسی كه برای عترت، اعتباری قايل نيست وارد است؛ اما كسانى كه اهل بيت(علیهم السلام) را حجت خدا و همدوش با قرآن و پشتيبان و پشتوانه آن مى دانند و به گفتار آنان اعتماد و تكيه مى كنند، از اين گونه ايرادات و شبهات محفوظ و مصون هستند، زيرا به عقيده آنان استدلال نمودن اهل بيت پيامبر با قرآن موجود و تأييد نمودن آنان همين قرآن را، دليل و گواه بر حجيت، مدركيت، عدم تحريف و تغيير آن مى باشد.
و اگر فرضا تحريف هم شده باشد، با امضا و تأييد اهل بيت(علیهم السلام) اين تحريف جبران گرديده، باز حجيت و مدركيت قرآن تثبيت و تحكيم مى شود.(6)
پاسخی دیگر به شبهه دور
آیت الله مصباح، این شبهه را بی اساس دانسته و آن را به چند صورت بیان و هر کدام را پاسخ داده اند. خلاصه آن ها چنین است:
الف-
اگر مراد این است که «با احتمال وقوع تحریف، استدلال و استناد به هر آیه ای از قرآن و از جمله آیات مذکور مخدوش می شود، زيرا به هر آيه ای كه استدلال شود، احتمال تحريف شدن و غير معتبر بودن آن وجود دارد.»
پاسخ آن است که صرف احتمال تحریف هیچ متنی را از اعتبار نمی اندازد، بلکه چنین احتمالی در نهایت، لزوم بررسی تحریف یا عدم تحریف آن متن را اقتضا می کند و چنانچه شواهد و شرایط خارجی اقتضا می کرد که به طور طبیعی آن متن دست خوش تحریف نشود، اگر دلیلی بر تحریف به دست نیاید، اعتبار متن تثبیت می شود و در استدلال بدان هیچ خللی رخ نمی دهد.
ب-
اگر مراد این است که «آیات تحریف شده همان آیاتِ مورد استناد است یا شامل آن ها هم می شود»
در پاسخ باید گفت: این سخن ادعایی بیش نیست و تاکنون هیچ دلیلی بر تحریف آیات مذکور ارائه نشده است؛ حتی آن دسته از مدعیان تحریف که به زعم خود درصدد گردآوری و استقصای آیات تحریف شده (به گمان خویش) بر آمده اند، این آیات را تحریف شده ندانسته اند.
ج-
اگر منظور این باشد که «به اجمال می دانیم برخی از آیات قرآن تحریف شده ولی موارد آن را دقیقا نمی دانیم، بنابراین، احتمال وقوع تحریف به هر آیه ای سرایت می کند و در نتیجه، نمی توانیم به هیچ یک از آیات قرآن استناد کنیم»
پاسخ آن است که اعجاز قرآن اقتضا دارد كه همانند هيچ يک از سوره هاي آن را نتوانند بياورند. اين موضوع می تواند برای دفع اين شبهه كارساز باشد؛ زيرا می توان آيات مورد استدلال را با مجموعه آيات قبل و بعد آن كه مرتبط با آن هستند و يک سوره را تشكيل می دهند، در نظر گرفت و بررسی كرد كه آيا همانند آن را تاكنون آورده اند يا می توانند بياورند؟ اگر نتيجه منفی بود، ـ چنان كه بررسی تاريخ اسلام و قرآن نشان می دهد كه تاكنون چنين بوده و هم اكنون نيز چنين است ـ پس معلوم می شود كه اين آيات تحريف نشده است و از قرآن منزّل است؛ زيرا اگر تحريف شده بود، نظم و محتوای خاص قرآن نازل شده از سوی خدا به هم خورده بود و بايد همانند آن را بتوان آورد.
علاوه بر آن، اگر مقصود از تحريف، افزايش اين آيه يا بخشی از آن باشد، این ادعا برخلاف مسلّمات تاريخی، اجماع مسلمانان و تواتر قرآن است.(7)
نتیجه:
تورات و انجیل، تحریف شده اند و چون قرار نبوده تا قیامت و برای همه دوران ها و همه انسان ها به عنوان آخرین کتاب آسمانی، باقی باشند، دلیلی هم بر حفظ آن ها از تحریف نبوده است؛ لذا بر خلاف قرآن که آخرین و کامل ترین کتاب الهی است و قرار است تا قیامت، راهنمای انسان ها در همه دوران باشد، خداوند آن را از تحریف مصون داشته و در قرآن هم بدان تصریح فرموده است.
البته تحریف معنوی واقع شده است ولی تحریف معنوی ارتباطی با اصل قرآن ندارد لذا وجود تحریف معنوی، ضرری به اصل قرآن و الفاظ آن وارد نمی کند.
عدم تحریف قرآن، ادله مختلفی دارد که یکی از آن ها استدلال به برخی آیات خود قرآن مبنی بر مصونیت و محفوظ بودن آن از تحریف است.
در این جا برخی شبهه دور مطرح می کنند ولی چنین شبهه ای مردود است و پاسخ های متعددی در رد و ابطال دوری بودن این استدلال، ارائه شده است.
پی نوشت ها:
1. بقره: 2/ 75.
2. نساء: 4/ 46.
3. حجر: 15/ 9.
4. فصلت: 41/ 42.
5. فخررازی، التفسير الكبير(مفاتیح الغیب)، ناشر: دار احیاء التراث العربی، ج 19، ص 124.
6. خوئى، البيان في تفسير القرآن، ناشر: موسسة احياء آثار الامام الخوئى ـ قم، بى تا، بى نا، ص 209؛ هريسى و نجمى، بيان در علوم و مسائل كلى قرآن(ترجمه البیان آیت الله خویی)، ناشر: وزارت ارشاد ـ تهران، 1382ش، چاپ اوّل، ص 265.
7. ر.ک. مصباح یزدی، قرآن شناسى، [نسخه الکترونیکی]، تحقیق و نگارش محمود رجبى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1380، ص 335 تا 337.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64341&p=1010977&viewfull=1#post10...