آیا آغاز تشیع در ایران از زمان صفویه بوده است؟



پرسش:
گفته می شود آل بویه قرنها قبل از صفویه در ایران دولت شیعی تشکیل داده اند و اینکه گفته می شود شیعه در ایران توسط صفویه نفوذ کرده است،درست نیست،ضمن تأیید این سخن،آل بویه شیعه زیدی بودند یا امامیه؟

پاسخ:
حکومت صفویه که مذهب شیعه را در ایران بعنوان مذهب رسمی انتخاب و معرفی کرده است،در سال ۹۰۷ هجری قمری یعنی اوایل قرن دهم روی کار آمده است. تصور غلطی که وجود دارد این است که قبل از صفویه در ایران شیعه نبوده یا اگر هم بوده بسیار اندک و اقلیت بودند.حال آنکه بررسی تاریخ ایران نادرست بودن این تصور را ثابت می کند.

قرنها قبل از روی کار آمدن صفویان،نه تنها شهرهای متعددی بعنوان شهر های شیعی شناخته شده اند،که یا کاملاً شیعی بودند یا اکثریت با شیعیان بوده است بلکه دولتهای شیعی در ایران تشکیل شده بود.
مهمترین دولتهای شیعی که قرنها قبل از روی کار آمدن صفویه در ایران تشکیل شده بودند عبارتند از:

1. علویان طبرستان:
با دعوت مردم طبرستان از حسن بن زید ملقب به داعی کبیر وی در سال ۲۵۰ق از ری به آنجا رفته و از مردم بیعت گرفت و پس از شکست عامل طاهریان وارد آمل شد. حکومت بیست ساله داعی کبیر همیشه با جنگ و گریز همراه بود اما او توانست در نامه‎هایی به مردم مناطق مختلف شمال ایران شمار زیادی را که تا آن دوره اسلام را نپذیرفته بودند، به اسلام شیعی دعوت نماید. در نامه‎های او همواره بر شعائر شیعی، تفضیل امام علی (علیه السلام) بر دیگر صحابه، نقد شدید جبرگرایی، تشبیه و تجسیم تأکید شده است.[1]

2. آل بویه:
آل بویه، سلسله‌ای ایرانی‌ و شیعه، منسوب به بویه معروف به ابوشجاع که در خلال سال‌های ۳۲۲ تا ۴۴۸ق/۹۳۳-۱۰۵۶م، بر بخش بزرگی از ایران و عراق و جزیره تا مرزهای شمالی شام حکومت داشتند.
حکومت آل بویه برای تقویت و رونق مراسم شیعه امامیه اهتمام فراوان ورزید و مراسم عزاداری امام حسین(علیه السلام) در عاشورا و جشن ولایت حضرت علی(علیه السلام) در غدیر خم را با شکوه و عظمت برپا کرد. همچنین در پرتو حکومت این سلسله ایرانی، قبور ائمّه شیعه در عراق مرمّت و بازسازی شد و سنّت زیارت مشاهد شریفه، رو به گسترش بی‌سابقه نهاد.
شعائر دیگر شیعه امامیه همچون گفتن حَی عَلی خَیرِ الْعَمَلْ و اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا وَلی اللّه در اذان، استفاده از مهر نماز و تسبیحی که از تربت امام حسین(علیه السلام) ساخته شده بود، از دیگر نمادهای شیعه امامیه در عراق عهد آل بویه خوانده شده است.(2)
اما اینکه آل بویه شیعه زیدی بودند یا امامیه باید گفت:
در اينكه آل بويه عموما پيرو مذهب شيعه و دوستدار اهلبيت (عليهم السلام) بوده اند ترديدى نيست ، سخن در اين است كه آيا آنها شيعه دوازده امامى بوده اند يا زيدى مذهب؟
اقداماتى كه پادشاهان آل بويه به عنوان شعائر مذهبى شيعه و تقويت آن بكار بردند، قرائنى است بر دوازده امامى بودن آنها. از قبيل تعطيل كارها بطور رسمى در روز عاشورا و برپائى جشن و سرور در روز عيد غدير خم و ساختن گنبد و بار گاه بر روى قبر حضرت على (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) و ايجاد بناها و ديگر ساختمانهاى مذهبى و وقف نمودن ساختمانها و املاكى براى امام على (عليه السلام) و اظهار ارادت آنها نسبت به ساخت اميرالمؤ منين و امام حسين(علیهم السلام) و دیگر ائمه(علیهم السلام) در شكل زيارت و بها دادن به شيعيان همه اين امور حاكى از توجه و عنايت خاص شاهان آل بويه به ائمه شيعه و طرفدارى آنها از شيعيان مى باشد.

ظهیرالدین مرعشی می نویسد: امیرمعزّالدوله مشهد مبارک حضرت امیر (علیه السلام) را در نجف و مشهد حضرت سید الشهداء (علیه السلام) را در کربلا و مشهد حضرت موسی و جواد (علیهماالسلام) را در کاظمین و مشهد حضرت عسکری (علیه السلام) را در سرّ من رأی عمارت بسیار فرمود و بر در حرم حضرت امیر (علیه السلام) نام خود را نوشت و در آنجا آیه 18 سوره کهف (وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذراعَیْهِ بِالْوَصید) را ثبت کرد.(3)
معزّالدوله در سال 336 فرمان داد تا ساختمان قدیمی کاظمین را خراب کرده، ساختمان عظیم و باشکوهی به جای آن برپا کنند. همچنین بر فراز هر کدام از مقبره امامان شیعه ،امام کاظم و امام جواد (علیهماالسلام ) ضریح جداگانه ای ساخت و در کنار ضریح، کاخی باشکوه برای خود بنا نمود. وی روزهای پنج شنبه با وزرا و اعیان و اشراف و فرماندهان به زیارت کاظمین می رفت و صبح شنبه به مقرّ حکومت خویش در بغداد بازمی گشت.(4)

بنابراین این ادعا که مذهب شیعه توسط صفویه در ایران گسترش یافته است،قطعا ادعایی باطل و بر خلاف واقعیتهای تاریخی است.در واقع شاید این سخن و ادعا دور از واقع نباشد که گفته شود این صفویان بودند که با بهره مندی از گرایش شیعی مردم ایران و نفوذ مذهب شیعه در مناطق مختلف ایران،با رسمی کردن این مذهب در ایران،در مقابل خلافت سنی مذهب عثمانی برای خود جایگاه و موقعیت ویژه ای بدست آوردند.

پی نوشتها:
1. فرمانیان، مهدی، موسوی نژاد، سید علی، زیدیه تاریخ و عقاید، چاپ دوم، ۱۳۸۹ش.، ص۶۷.
2. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۱ق.، ج۳، ص ۴۲۵؛ اابن الجوزی، عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، حیدرآباد دکن، دائرةالمعارف العثمانیة، ۱۳۵۸ق.، ج۷، ص۱۵؛ ابو المحاسن، یوسف ابن تغری البردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهره، قاهره، وزارة الثقافة والارشاد القومی، ۱۳۴۲ق.، ج ۲، ص ۴۲۷.
3.ظهیر الدین بن سید نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، تهران، شرق، 1345، ص 67.
4. ذهبی، العبر من خبر من غبر، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی تا، ص 232.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64380&p=1010317&viewfull=1#post10...