پرسش:
آیا خلفا در سقیفه نقش داشتند؟
پاسخ:
از بررسی ابعاد مختلف گزارش سقیفه چنین برمی آید که "ابوبکر" و "عمر" در راه اندازی اجتماع سقیفه هیچ نقشی نداشتند و انصار، خود آن اجتماع را ایجاد کردند. آنان چنین اعتقاد داشتند که بعد از فوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) دیگر "تعهدات سیاسی" آنها تمام شده، به همین دلیل سعی می کردند هرچه سریعتر برای خود حاکمی را انتخاب کنند. این سؤال در ذهن ایجاد میشود که چرا انصار به جای توجه به دفن و کفن پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای تعیین جانشین به سقیفه رفتند؟
از مجادلات بین مهاجران و انصار در سقیفه چنین استنباط می شود که آنها از تسلط مهاجران بر خود می ترسیدند و به واسطه ترس از این که کسی غیر از خودشان بر آنان حکومت کند و به دلیل عملکردشان در حمایت از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مقابل کفار و البته اوج گرفتن رفتارهایی مبتنی بر قبیله گرایی در بین مهاجرین و انصار در سالهای پایانی زندگی پپامبر (صلی الله علیه و آله) و به خصوص پس از فتح مکه و سال وفود قبایل، بیم آن داشتند که مورد انتقام واقع شوند.(1)
آنها بدون اطلاع مهاجران اقدام به برگزاری اجتماع سقیفه کردند. همانطوری که از عملکرد سیاسی بعضی از مهاجرین و صحابه برجسته مثل "ابوبکر" و "عمر" در عدم اطاعت از فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در پیوستن به سپاه "اسامه" و مخالفت با نگارش وصیتنامه توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله) برمی آمد، آنان می دانستند که انتخاب حضرت علی (علیه السلام) به عنوان کسی که تعصبات قریشی در او نقشی نداشت و مورد پذیرش انصار نیز بود، برای منصب خلافت و جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) با مقاومتهای آشکاری روبرو خواهد شد.
این شرایط سیاسی بود که منطق حاکم بر رفتار و گفتار دو سویه ماجرای سقیفه را به سمت استفاده از مفاهیم قبیله ای سوق میداد و در نهایت، این گفتار "عمر" درباره عدم پذیرش جانشینی غیر قریش برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) توسط عرب (2) در کنار استدلال "ابوبکر" که مهاجران و قریش بر دیگران برای امر جانشینی برتری دارند،(3) انصار را که در دامن اختلافات قبیله ای بین "اوس" و "خزرج" افتاده بودند به سمت پذیرش خلافت "ابوبکر" سوق داد.
از عملکرد و سخنان "ابوبکر" و "عمر" چنین به نظر می رسد که آنان اگر چه در ایجاد اجتماع سقیفه نقشی نداشتند، اما به محض مطلع شدن از چنین اجتماعی به آنجا رفتند و تمام سعی خود را کردند که خود بر مسند قدرت بنشینند. (4) این امر می تواند برنامه ای از پیش تعیین شده را برای دور نگه داشتن خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) از امر جانشینی نشان دهد. چرا که از جمع "پیامبری" و "امارت" در خاندان بنی هاشم و موروثی شدن آن نگرانی خاصی وجود داشت. (5)
"ابوبکر" در سخنرانی اش در روز سقیفه بعد از اعلام برتری مهاجرین بر انصار، دست "عمر" و "ابو عبیده" را بالا می برد و به جمع پیشنهاد می دهد هر کدام را می پسندید به امیری انتخاب نمائید که آن دو سر باز می زنند و "عمر" مقام "ابوبکر" را بالا برده و دست خود را برای بیعت با او جلو می آورد و بیعت می کند. (6)
پی نوشت:
1. فیرحی، داوود، قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام، نشر نی، 1394ش، تهران، ص 149-148-
2. طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، اساطیر، 1375ش، تهران، ج4، ص 1346
3. همان 1333
4. زرگری نژاد، غلامحسین، مجموعه مقالات، اسلام و ایران، بررسی تاریخی، گردآوری حسن حضرتی، نشر معارف، 1384ش، قم ص 98- 99
5. عابد الجابری، محمد، عقل سیاسی در اسلام. ترجمه عبد الرضا سواری. گام نو، 1384ش، ص 232
6. ابن کثیر، البدایه و النهایه، دارالفکر، 1407ق، بیروت، ج 5 ص 246
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64285&p=1008434&viewfull=1#post10...