سؤال:
دختری 17ساله هستم. با اینکه سعی می کنم به نامحرم نگاه نکنم و نسبت به قبل بهتر شدم اما خیلی زود به جنس مخالف دلبسته میشوم! می خواستم بدانم چرا و آیا این به سنم ربط داره و همه همین جوری هستند؟
راننده سرویسمان هم پسر جوانی هستند و میدانم مجرد هستند که حتی به ایشان هم دلبسته شدم. چکار کنم تا از این حس رها شوم؟
پاسخ:
خواهر محترم! مشكلي كه با آن مواجه هستيد تا حدود زیادی بازگشت به مسئله ی نوجوانی شما دارد و این وابستگی با گذر سالم و بدون انحراف از نوجوانی تا حدود زیادی به جای احساسی شدن به مرحله ی تصمیم عاقلانه می رسد. پس باید تلاش کنید از پل نوجوانی با سلامت عبور کنید و دریچه های ذهن خود را ببنیدید تا هر کسی وارد فضای دلتان نشود.
توضیح بیشتر اینکه بصورت كلي انسان آمادگي وابستگي به هر چيزي را دارد. انسان طوري آفريده شده است كه به هر چيزي خو مي گيرد و به آن عادت كرده و آن را نيازي واقعي براي خود محسوب مي كند. ممكن است اين وابستگي به تلويزيون، اينترنت، نوع غذايي خاص، مواد مخدر و يا به انساني خاص باشد.
انسان يك موجود اجتماعي است كه در جمع بودن و داشتن روابط اجتماعي لازمه بقاء و ادامه حيات او مي باشد. همچنين براي رفع نيازهاي مختلف و همدردي و همياري در مشكلات و كمك به موقع ضرورت اين روابط مي تواند مفيد باشد.
رابطه اي، خوب و سالم است كه سازگارانه و همراه با تعامل مثبت و در جهت رشد و شكوفايي باشد اما اگر علاقه یا رابطه ای این چارچوب را دارا نباشد هر دو طرف صدمه خواهند ديد. داشتن علقه و علاقه صحيح، نيازمند رعايت اصول و قواعدي مي باشد كه ما آنرا اصول ارتباط صحيح نام گذاري مي كنيم.
يكي از مشكلاتي كه ممكن است در روابط افراد بوجود آيد، دلبستگي و وابستگي افراطي مي باشد كه در آن حتی فردي كه مورد وابستگي قرار مي گيرد، اذيت شده و از اين مسئله رنج مي برد و دائم در فكر فرار از اين وضعيت مي باشد. حتی وابستگی به جنس موافق نیز برای فرد مقابل آزار دهنده است.
برخي افراد بخاطر سبك رفتار والدين و نوع دوران كودكي شان دچار شخصيت وابسته مي شوند.
اين افراد همواره بايد كسي را در كنار خود داشته باشند كه به او اتكا كنند و همه انتخاب هاي زندگي شان را با او انجام دهند. اين فرد مي تواند در طول زندگي تغيير كند و لكن همواره بايد يك طرف وابستگي وجود داشته باشد.
البته منظور ما اين نيست كه شما شخصيت وابسته داريد و بلكه تشخيص بدون بررسي دقيق امكان پذير نيست تنها ما مواردي احتمالي را توصيف و راهكارهايي براي آنها ارائه مي دهيم.
با توضيحاتي كه در مورد اين مسئله عرض شد روشن مي شود كه باقي ماندن در اين حال مي تواند چه خطراتي را براي شخص مبتلاء ببار آورد و تا چه حد زندگي او را با مواجه سازد لذا بايد سریعاً از اين حال خارج شوید و نگذارید ذهنتان برای شما تصمیم بگیرد.
لذا در ادامه راهكارهايي را جهت كم نمودن اين وابستگي ها بيان مي داريم.
1. همانطور كه عادت و علاقه به تدريج در انسان شكل مي گيرد ترك عادت نيز به تدريج و با گذر زمان امكان پذير خواهد بود. سعي نكنيد يك مرتبه به تمام وابستگي ها و ارتباطات قوي و شديدي كه داريد پشت پا بزنيد كه اين امر نشدني است ولي اگر طالب كمال و ترقي در زندگي هستيد بايد بتوانيد به تدريج از ميزان وابستگي هاي خود بكاهيد. مثلا از فکرتان شروع کنید و دیگر به راننده سرویس اصلا فکر هم نکنید.
2. سعي كنيد از افراد جانشين استفاده كنيد يعني افراد با صلاحيت ديگري مثل دوستان قابل اعتماد و افراد با تجربه و ... كه از صلاحيت هاي كافي برخوردارند، طرح دوستي و ارتباط عاطفي داشته باشيد.
3. ارتباط خود را با دیگران تفکیک شده ببینید مثلا راننده سرویس را فقط راننده ببینید و سعی کنید او را به چشم همراه خود ارزیابی نکنید. هر وقت ذهنتان این تصمیم را گرفت شما اجازه ندهید و او را به سمت دیگر موضوعات هدایت کنید.
4. با پر كردن اوقات خود با مطالعه و برنامه هاي مفيد، ذهنتان را به سمت ديگري منحرف كنيد و اجازه ندهيد رفتارها و گفتار و احساسات فرد خاصي براي شما درگيري ذهني ايجاد نمايد زيرا به مرور زمان اين درگيري ذهني زندگي شما را با مشكل روبرو مي سازد.
5. توانمندی های خود را بشناسید و از طرفی حرمت خود را نیز بالا ببرید. با خودتان تصور کنید که خیلی از آدم ها ارزش وابستگی ندارند.
امیدواریم با عمل به آنچه که عرض شد بتوانید ان شاء الله بر این احساستان غلبه نمایید.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64208&p=1006992&viewfull=1#post10...