پرسش:
من خانمی هستم که به مدت یک سال است که در دوران عقد هستم. متأسفانه ما مشاوره پیش از ازدواج نرفتیم. همسرم تک پسر است و خیلی به خانواده اش وابسته می باشد. وقتی می خواهیم با هم برای تفریح به بیرون برویم، مادر شوهر و خواهر شوهرم حتما باید با ما بیایند. اگر آنها نباشند، همسرم اخم و بداخلاقی می کند. به مادرشوهر و خواهر شوهرم حسادت می کنم. به روی خودم نمی آورم و می سوزم. می خواهم یادبگیرم که با این وضعیت کنار بیایم. چه کارکنم؟
پاسخ:
شما نیز مانند هر خانم جوان دیگر دوست دارید مورد محبّت همسرتان قرار گیرید و تنها زنی باشید که از چشمه مهرِ شوهرتان سیراب می شود. احساسِ شما ناشی از علاقه ای است که به همسرتان دارید. این احساسِ حسادت، با مفهوم «حسّ تملّک» مترادف است. شما به روابطِ همسرتان با مادر و خواهرش حسّاس شده اید و این احساس را به درستی در درون خود تشخیص داده اید.
شما در دوران عقد هستید و هنوز نمی توان از رفتار همسرتان در زندگیِ مشترک قضاوت دقیقی ارائه داد. شاید در صورتی که از این رفتارهای شوهرتان انتقاد کنید، این طور توجیه کند که ما هنوز در دوران عقد هستیم و وقتی زندگی زیر یک سقف را شروع کردیم، من همه توجّهم به تو خواهد بود.
این یک نیاز طبیعی است که هر زنی همسرش را فقط برای خود بخواهد و در مورد رفتار شوهرش با زن های دیگر حسّاس باشد. اما این حسّ تملّک از شکل طبیعی اش خارج می شود و تنش را در روابطِ همسران ایجاد می کند. شاید بتوان «تا حدودی» به شما به خاطر این احساسِ حسادت حق داد. زیرا به نظر می رسد شوهرتان با رفتارهایش این حسّ را در شما به وجود آورده است. شوهر شما وابستگیِ زیادی به خانواده خود دارد. به نظر می رسد شوهر شما هنوز نتوانسته به صورت عاطفی و روانی از خانواده اش مستقلّ شود. به همین خاطر حرف هایی را که با شما در میان می گذارد، از زبان خواهرشوهرتان نیز می شنوید.
برای حلّ این مشکل، توصیه های زیر را انجام دهید:
- با شوهرتان صحبت کنید. دلایلی را که باعث ایجاد این حس در شما می شود توضیح دهید و بگویید که چگونه این حسّ بر روی شما تاثیر منفی می گذارد. به او تاکید کنید که نمیخواهید از او عیبجویی کنید یا به او زور بگویید. فقط احساس ناامنی میکنید. این مسأله را با او در میان بگذارید. از او بخواهید برای برطرف شدن این حس به شما کمک کند. برای توضیح احساستان و خواستن از شوهرتان برای تغییر رفتارش، از روش زیر بهره ببرید.
« وقتی که در موقعيتِ x ، عملِ y را انجام دادی، احساسِ z به من دست داد. ميشه کار ... را انجام دهی؟(خواسته)».
مثال1: وقتی روزهای جمعه(x) نمی تُونیم با هم بیرون بِریم و اصرار می کنی که همیشه با مادر و خواهرت به تفریح بِریم(y) غصه می خورم(z). میشه از این بعد بیشتر دو نفری بیرون بریم؟(خواسته)
مثال2: وقتی دیروز(x) به خاطر اینکه مادر و خواهرت رو بیرون نبردیم،اخم و بداخلاقی کردی(y) دلخور شدم(z). میشه از این به بعد، به خاطر این مسأله بداخلاقی نکنی؟(خواسته)
- بعد از اینکه شما توضیح دادید که چرا حسودی می کنید، به پاسخ های شوهرتان خوب گوش دهید. ممکن است او یک توضیح منطقی داشته باشد و با این توضیح، ذهن شما را از این احساس رها کند.
- از مقایسه خود و زندگی و روابطتان با زندگیِ دیگران و روابطشان پرهیز کنید. با این کار شما هرگز از زندگیِ خود راضی و خرسند نخواهید بود.
- وقتی حسّ حسادت به شما دست می دهد، با خودتان مکالمه مثبت داشته باشید. به یاد بیاورید که همسرتان شما را دوست دارد، به شما تعلق دارد و به شما احترام میگذارد. به خودتان بگویید آدمی دوست داشتنی هستید و به همین خاطر مشکلی پیش نمیآید.
اگر با انجام توصیه های بالا مشکلتان حلّ نشد، قبل از برگزارکردنِ مراسمِ عروسی و زندگی زیر یک سقف، حتما به همراه همسرتان به یک روانشناس و مشاور خانواده یِ متعهّد و خبره در شهرتان مراجعه کنید و رفتارهای شوهرتان و خانواده اش را با مشاور درمیان بگذارید. این رفتارها باید دقیقا بررسی شوند. باید بدانید در آینده چه زندگیِ مشترکی در انتظارتان خواهد بود. شاید مجبور شوید با نظرِ این روانشناس و مشاورِ خبره تصمیم بزرگی بگیرید.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63823&p=1006031&viewfull=1#post10...