سؤال:
من 15 سال دارم و مقید به احکام دینی هستم و پدرم حدود 40 ساله و دبیر است. تا حدود 7 سالگی مورد توجه پدرم بودم و بعد از آن این رابطه کمرنگ شد. از نظر پدرم در رابطه با این فاصله مادرم مقصر است به خاطر اینکه در مورد شیطنتهای من به پدرم شکایت میکرد و کم کم موجب این فاصله شد.
از آنجایی که من بچهای بودم که از لحاظ هوشی نسبت به هم سن و سال هایم بالاتر بودم، انتظارات زیادی از پدرم داشتم و یک نمونه اش اینکه از سن 9 سالگی موبایل می خواستم و این مغایر با شرایط خانواده بود و آنها با موبایل داشتنم در اون سن مخالف بودند.
یا مثلا در رابطه با فضای مجازی و اینترنت در 13 سالگی با پدر و مادرم درگیر بودم و بالاخره توانستم در همان سن به خواسته ام برسم. حالا چند سوال دارم:
1)چطور می توانم این رابطه را بهتر کنم؟
2) برخورد من وقتی که پدرم غیر منطقی عمل می کند باید چطور باشد؟
3)آیا نیاز به مشاوره حضوری دارم یا نه؟
پاسخ:
حق با شماست و مهر طلبی شما از پدرتان کاملا طبیعی است و اینکه او محبتش از 7 سالگی شما به بعد کاهش یافته می تواند یک مسئله طبیعی باشد زیرا به هر حال بزرگتر شدن فرزندان و رفتن به مدرسه و وقت کمتری که دارند موجب می شوند والدین در سنین مدرسه محبت خود را به فرزندان کاهش دهند منتها این امر اگر چه ناخواسته است ولی امری غیر منطقی است زیرا انسان تا پایان عمرش نیاز به محبت دارد و این نوع محبت اوست که در هر برهه سنی تغییر می کند.
الحمدلله به نظر مي رسد شما از روحيّه خوبي در پذيرش واقعيّت برخوردار هستيد؛ بنابراين خوب بينديشيد كه آيا امكان دارد نوع رفتارتان با پدرتان به گونه اي بوده باشد كه زمينه ارتباط ناسالم را بين شما و او فراهم سازد؟! زيرا به عنوان مثال همين كه خداي ناكرده در مقابل وي عصباني گشته و با داد و فرياد با او برخورد كرده باشيد اين زمينه را فراهم مي سازد كه وي خود را مستحق بداند كه لااقل به شيوه مشابهي با شما رفتار نمايد و همين عامل زمينه اي فراهم مي سازد كه متأسفانه مرز احترام ها فرو ريخته و وي جملاتي به زبان راند كه شايسته شما و وي نيست.
درصد قابل توجّهي از نوع عملكرد ديگران در قبال ما متأثّر از شيوه برخورد ماست.
در شرایط کنونی بهترین کار این است که اجازه ندهید این بی مهری پدر برای او عادت شود بلکه سعی کنید از طریق راهکارهایی هم رفتار خودتان را با او اصلاح کنید و هم نظر پدرتان را نسبت به خودتان تغییر دهید.
1. قبل از هر چيز ابتدا سعي كنيد ريشه مشكل را پيدا كنيد و ببينيد كدام كارهاي شما بيشتر حساسيت پدرتان را برمي انگيزد. از انجام آن كارها جدا خودداري كنيد.
2. به خاطر داشته باشيد كه پاداش زياد در قبال احسان به والدين بيشتر شامل مواردي است كه انسان از نيكي كردن كراهت دارد يا خوش رفتاري براي او هزينه بردار است.
3. هميشه بهترين كار كنار آمدن با مشكل و انتخاب بهترين راه است.
4. هرچه تنش ها و اصطكاك ها بيشتر شود راه مسدود تر مي شود پس راه محبت و سازش را پيش بگيريد، چرا كه با اين كار هم به دستورات دين عمل كرده ايد و مأجور هستيد و هم مشكلات تا حد زيادي حل خواهد شد.
5. حساسيت بر سر حرف ها يا رفتارهاي نادرست والدين كار بيهوده اي است و شما مي توانيد با متانت و با احترام از كنار اين گونه مسايل بگذريد.
6. به ياد داشته باشيد حتي زماني كه فكر مي كنيم حق با ما است، اجازه توهين به والدين خود را نداريم.
7. احترام گذاردن به والدين چه پدر و چه مادر يك ضرورت تغيير ناپذير است و هيچ پديده اي نمي تواند مجوز بي حرمتي نسبت به والدين شود. ضمن اينكه با احترام گذاشتن، آنها نرم خوي تر مي شوند.
8. از ايجاد تغيير و اصلاح در رفتار پدرتان مأيوس نشويد.
9. هرگونه واكنش شديد در برابر پدرتان تنها كارها را بغرنج تر و وخيم تر مي كند؛ بنابراين برخي از واقعيّت ها را در زندگي با وي پذيرفته و با آن كنار بياييد تا انرژي رواني شما بيهوده به هدر نرفته و دلسردتان نكند. به عنوان مثال هرگز سعي در ايجاد تغيير ناگهاني و برخوردهاي تند و عجولانه نداشته باشيد كه اين شكل رفتار نه تنها وي را به سوي مخالفت مي كشاند، بلكه ناسازگاري را به صورت لجاجت آميز در ايشان تشديد مي نمايد.
10. در صورتي كه مقدورتان باشد هرگاه پدرتان را در حالت خوشحالي و خشنودي احساس كرديد خود را به او نزديك كنيد و با انجام يك عمل نيك سر صحبت را با ايشان باز كرده و حرفهاي دلتان را با وي درميان بگذاريد. مي توانيد در اين فرصت از او بخواهيد تا شما را نصيحت كنند و از آنچه ايشان را شاد مي كند شما را خبر دهند و از آنچه او را ناراحت مي كند شما را برحذر بدارند.
برادر عزیز! فعلا نیازی به مراجعه به مشاور ندارید ولی اگر راهکارها را انجام دادید ولی نگرش پدرتان تغییر نکرد از ایشان بخواهید تا با همراهی یکدیگر به مشاور مراجعه نمایید.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64174&p=1004820&viewfull=1#post10...