چرا خداوند در استجابت دعا تعلل می کند؟

پرسش:
چرا خداوند در استجابت دعاها و بخشش نعمت ها تعلل می کند؟ یکی از نزدیکان ما صاحب فرزند نمی شود، هر نوع دعا و توسلی داشته است، چکار باید بکند تا آرزویش برآورده شود؟

 


پاسخ:
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
خداوند به دنبال رشد انسان است نه توقف او، استجابت دعا هم بهانه ای برای ارتباط و رشد است، وگرنه خداوند پیش از تمام وعده هایش یک وعده ی روشن داده است:
«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمى‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.(1)

بنابراین استجابت دعا چک سفید امضائی نیست که به مردم داده شده باشد، قطعا جایی که حرکت در کار نباشد یا حرکت ضعیف بوده و شرایط لازم را نداشته باشد دعا اثرگذار نخواهد بود، اگر دعاهای مردم بدون دغدغه مستجاب شده بود الان این همه پیشرفت در علوم مختلف وجود نداشت و بشر نشسته بود و فقط دعا می کرد!

چرا که تمام هدف آمدن انسان به دنیا حرکت و رشد است، لذا قطعا جایی که استجابت دعا در تعارض با رشد انسان باشد مستجاب نخواهد شد؛ اصلا علت این گرفتاری ها این است که مردم به سمت اصلاح برگشته و خود را تغییر دهند:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»؛ فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام داده‏اند آشكار شده است خدا مى‏خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (بسوى حق) بازگردند.(2)

طبیعتا خدا با دعا این راه انگیزه اصلاح را در مردم از بین نمی برد!

نکته مهم این است که این تغییر هم لزوما تغییر فردی نیست، گاهی برای استجابت دعا یک تغییر اجتماعی لازم است؛ مثلا بیکاری، قبولی در دانشگاه، مشکلات اقتصادی، سلامتی و مانند آن فقط در گرو تلاش فردی نیست، اگر مردم یک منطقه هوا و محیط زیست خودشان را نابود کنند طبیعتا همه بیمار میشوند، این را خدا با دعا اصلاح نمی کند! اگر مدیر ناکارآمدی یک مسئولیت را پذیرفت طبیعتا همه ی آن منطقه متضرر خواهند شد ربطی به تلاش فردی ندارد؛ اگر ظرفیت دانشگاه محدود باشد طبیعتا برخی از داوطلبین وارد دانشگاه نخواهند شد.

بالارفتن آمار برخی بیماری ها چون سرطان، نازایی، بیماری های قلبی و ریوی همه این ها نشان میدهد بشر دارد راه را در حوزه سلامتی اشتباه میرود، خب اگر خداوند دعاها را مستجاب کند، این یعنی ادامه دادن مردم در همان مسیر!!

نمونه روشن استجابت پیروزی ما در جنگ تحمیلی است، ما بر دنیا پیروز شدیم، چرا که بین دعا و تلاش را جمع کردیم، اگر هر کدام از این دو نبود پیروز نمیشدیم، اگر مانند مادی گرایان بدون دعاها و توسلات وارد جنگ میشدیم، یا اگر جنگ را رها کرده و در مساجد و حسینیه ها مراسم دعا برای پیروزی برگزار می کرددیم قطعا شکست می خوردیم.

نکته دوم:
نکته دیگر اینکه استجابت دعا نباید به گونه ای باشد که فضای امتحان را به هم بزند، نباید علل طبیعی نقض شود چرا که این امر فضای امتحان را بر هم خواهد زد، آنچه که مومنین حقیقی را از غیر مومنین جدا می سازد منافع و مطامع دنیوی است، اگر قرار باشد آشکارا و به صورت معجزه آسا همه دعاهای مومنین برآورده شود خب بی خدایان که مغز خر نخورده اند که بی خدا بمانند! همه می آیند مومن میشوند، اما فقط برای دنیا...!

لذا مثلا خدا باید اجازه دهد جبهه حق باطل و ظالمین هم بتوانند ظلم کنند و اثر آن هم روشن باشد، وگرنه اگر خداوند دائما به صورت معجزه وار دعای مومنین را مستجاب کرده و ظلم را رفع کند که همه ظالمین هم ایمان می آورند! مثلا ممکن است دشمن با تغییر تغذیه مردم، یا ترویج غذاهای تراریخته،یا با نفوذ و إعمال سیاست هایی آمار نازایی و سرطان و مانند آن را در منطقه ای بالا ببرد، یا حتی آشکارتر با باکتری وبا، منطقه ای را آلوده سازد همانطور که امروز در یمن می بینیم.
چنین مسائلی اقتضای حفظ فضای امتحان و تقابل جبهه حق و باطل است اما نیروهای حق در صورت مجاهدت از جانب خداوند تأیید می شوند.

به همین خاطر استجابت دعاها اگرچه به اراده خداوند است اما همه از طریق طبیعی اتفاق می افتد، همانطور که امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:
«أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ»؛ خداوند ابا دارد از اینکه امور را جز از طریق اسباب آن جاری سازد.(3)

پس مومن باید برای استجابت دعایش در حد توانش به دنبال فراهم کردن اسباب آن باشد، منتهی پس از استجابت، انسان بی دین فقط قوانین فیزیکی و طبیعی را می بیند و در همین قوانین متوقف میشود، اما مومن از آن فراتر رفته و نقش عوامل ماورای طبیعت و متافیزیک را نیز می بیند.
مثلا در حادثه طبس، انسان های بی دین آن را فقط یک طوفان پیش بینی نشده میدانند و فراتر از آن نمیروند، اما انسان مومنی چون امام خمینی(ره) می فرماید: «شن ها مأمور خدا بودند».

نکته سوم:
فارغ از دو نکته مهمی که به آنها اشاره شد، عوامل دیگری هم در استجابت نقش دارند، که خیلی مفصل هستند.
مثلا گناه، طبیعتا درر نگاه درون دینی گناه و خصوصا برخی گناهان چون ظلم و لقمه حرام مانع استجابت دعا می شوند.

یا خود مثبت اندیشی و حُسن ظن به خدا که امام رضا(علیه السلام) در خصوص آن فرمودند:
«أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً»؛ به خداوند گمان نیک داشته باش، پس به درستی که خداوند می گوید من نزد گمان بنده ام هستم، اگر نیک باشد، نیک برایش رقم میزنم، و اگر شر باشد، شر برایش مقدر می سازم.(4)
علاوه بر اینکه گاهی یک خواسته به مصلحت شخص نیست، ما واقعا ما مصلحتمان را نمی دانیم، بالاخره عقل این را هم محال نمی داند که این عدم استجابت به طور کلی یا در زمان فعلی ممکن است برای ما مصلحتی داشته باشد که از آن بی خبریم، ولی این را به صورت قطعی می دانیم با دعا یا همان را که خواسته ایم به ما می دهند، یا چیزی بهتر از آن را، همانطور که در روایات فرموده اند:

«فَإِذَا دَعَاهُ قَالَ لَبَّيْكَ عَبْدِي لَبَّيْكَ لَئِنْ عَجَّلْتُ مَا سَأَلْتَ إِنِّي عَلَى ذَلِكَ لَقَادِرٌ وَ لَئِنْ أَخَّرْتُ فَمَا ذَخَرْتُ لَكَ عَبْدِي عِنْدِي خَيْرٌ لَكَ»؛ هنگامی که بنده گرفتار دعا می کند، خداوند می فرماید: لبیک بنده من، لبیک، اگر در اعطاء خواسته تو عجله کنم، چیزی است که بر آن قادر هستم، و اگر آن را به تاخیر اندازم پس آنچه که برای تو نزد خودم ذخیره می کنم برای تو بهتر است.(5)

بنابراین ما باید تلاشمان را انجام دهیم، و در کنار آن دعا هم بکنیم، و نتیجه را به خدا واگذار کرده و از او دلگیر نشویم

نکته چهارم:
در مورد بخش دوم سوال شما، خب آدابی برای استجابت دعا وارد شده است، اما اینکه فلان دعای ما چرا متجاب نمیشود را هیچ کسی جز معصومین نمی تواند پاسخ روشن بدهد؛ ما هرگز علت عدم استجابت دعاها به صورت مشخص را نمی دانیم، اگرچه می دانیم که حکمت های متعددی در پشت این عدم استجابت ها وجود دارد که به برخی از آنها اشاره شد، اما اینکه دقیقا کدامیک از آنها مثلا موجب عدم استجابت فلان دعای ما شده را جز خدا و معصومین کسی نمی داند.

بنابراین ما وظیفه داریم در کنار دعا و توسل، تمام تلاش های دنیوی ما را نیز در قالب علل طبیعی انجام دهیم، و سپس نتیجه را به خداوند واگذار کنیم، و یقین داشته باشیم خداوند جز مصلحت ما را نمی خواهد.

نکته پنجم:
استجابت یا عدم استجابت ظاهری دعاها نه علامت محبوبیت ما نزد خداست، و نه علامت مغضوبیت! هرگز انسان نباید به خاطر نداشتن فرزند یا عدم استجابت دعاهایش در موضوعات مختلف حسرت بخورد، و هرگز نباید گمان کند دعاهای مستجاب نشده اش خواسته هایی بوده اند که هدر رفته اند؛ ما در روایت داریم:

«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ قَالَ اللَّهُ عَبْدِي دَعَوْتَنِي وَ أَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا وَ دَعَوْتَنِي فِي كَذَا وَ كَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا قَالَ‏ فَيَتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ يُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا مِمَّا يَرَى مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ»(6)
روز قيامت شود، خداى- تعالى- بفرمايد كه: اى بنده من! مرا خواندى و اجابت تو را به تأخير انداختم، و ثوابت چنين و چنين است. و مرا در چنين و چنين خواندى و اجابتت را به تأخير انداختم، و ثواب تو چنين و چنين است». و حضرت فرمود كه: «پس مؤمن وقتی آن ثواب عظیم را مشاهده می کند آرزو مى‏كند كه كاش در دنيا يك دعا از برايش مستجاب‏ نشده‏ بود».

پس ممکن است در این مدت کوتاه ما حسرت مردم را بخوریم، یا مردم به خاطر این دعاهای به ظاهر بی جواب به ما نگاه خاص داشته باشند، اما قطعا روزی خواهد رسید که برای مدتی طولانی تر دیگران حسرت این دعاهای مستجاب نشده ی ما را خواهند خورد!


پی نوشت ها:
1. رعد:11/13.
2. روم:41/30.
3. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج1، ص183.
4. الکافی، ج2، ص72.
5. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج90، ص371.
6. الکافی، ج2، ص491.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63953&p=1003908&viewfull=1#post10...