سوال:
چرا مردم از حضرت علی (علیه السلام)دفاع نکردند و در جریان سقیفه نه تنها اعتراض نکردند بلکه با خلفا بیعت هم کردند ؟
پاسخ:
اولا : که بعضی از حاضران نسبت به خلافت ابابکر اعتراض کردند
الف : بعضی گفتند ما با ابا فصیل (منظور ابابکر) بیعت نمی کنیم (1)
ب : در آن جمع به همدیگر اعتراض کرده و پرخاش نمودند و فضل بن عباس به نفع حضرت علی (علیه السلام)صحبت کرد ؟ (2)
ج : زبیر شمشیر کشید و گفت غلاف نمی کنم مگر اینکه با علی (علیه السلام)بیعت شود (3)
ثانیا : عوامل زیر در عدم اقبال به حضرت علی (علیه السلام)نقش داشت
کینه از حضرت علی (علیه السلام)
بعضی از کسانی که در سقیفه حضور داشتند ، از مشرکینی بودند که در بدر و احد وحتی خندق در مقابل مسلمانان بودند ، در این سه جنگ در مقابل حضرت علی (علیه السلام)قرار داشتند ، و علی (علیه السلام)نزدیکان و رفقای آنان را کشته بود ، آنان رای شان نه علی بود و به هر کس قانع بودند جز علی علیه السلام
امام رضا (علیه السلام)این مطلب را بسیار زیبا بیان می نمایند
علی بن حسن فضال از پدرش نقل می کند از امام رضا (علیه السلام)درباره این مطلب پرسیدم ، فرمودند : چه شد که مردم از او اعراض کرده بوه دیگری میل پیدا کردند در حالی که فضیلت و سابقه ایشان را در اسلام و منزلت ایشان را نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله )می دانستند ،
حضرت فرمودند :جهتش این است که امام علی (علیه السلام)تعداد زیادی از پدران و اجداد و برادران و عموها و دایی ها و نزدیکان آنان را که دشمن خدا بودند به قتل رسانده بود لذا به این جهت کینه حضرت را در دل گرفتند ونمی خواستند که ایشان متولی امور شود ولی از غیر علی (علیه السلام)کینه نداشتند آنگونه که از علی (علیه السلام)داشتند زیرا کسی به مانند علی علی (علیه السلام)در جهاد بر مشرکان شرکت نکرده بود به همین جهت بود که از ایشان اعراض کرده و به سراغ دیگری رفتند (4)
عبدالله بن عمر خطاب به حضرت علی (علیه السلام)عرض می کند : چگونه قریش تو را دوست داشته باشد در حالی که تو در روز بدر واحد هفتاد نفر از بزرگان آنان را به قتل رساندی (5)
امام سجاد (علیه السلام)نیز می فرمایند : علت عدم رغبت مردم به حضرت علی (علیه السلام)این بود که عده ای از بزرگان آنان را کشته بود و عده ای را هم خوار و ذلیل کرده بود (6)
شخصی به نام حریز بن عثمان می گفت من او (علی (علیه السلام)) را به این جهت که پدرانم را به قتل رسانده دوست ندارم (7)
کودتای بازیگران سقیفه
عامل دیگری که مانع دوری مردم از غدیر شد ، کودتای بود که صورت گرفت ، در روال عادی همه مردم می دانستند که حضرت علی (علیه السلام)جانشین پیامبر (صلی الله علیه وآله )است ، ولی یک دفعه کودتای صورت گرفت و مردم در شُک فرو رفتند ، اگر چه کودتاگران از قبل خود را آماده کرده بودند ولی مردم یکدفعه با چنین پدیده ای مواجه شدند و تصمیم گیری برایشان سخت شد
«وكان عامّة المهاجرین وجلّ الأنصار لا یشكّون أنّ علیّاً هو صاحب الأمر بعد رسول اللّه (صلی الله علیه وآله ) »
عامه مهاجرین و قاطبه انصار شک نداشتند که علی (علیه السلام)صاحب امر بعد از رسول خدا خواهد شد(8)
اما کودتا گران که منتظر انجام کارشان بودند افرادی را از بیرون مدینه اجیر کرده تا نقشه خود را عملی نمایند شاهد بر این گزارشی است که بعضی از مورخان نقل کرده اند
عمر با دیدن قبیله بنی اسلم گفت :ما هو إلّا أن رأیت أسلم ، فأیقنت بالنصر (9)
جز این نبود که تا بنی اسلم را دیدم یقین پیدا کردم که پیروز شدیم
ابن ابى الحدید معتزلى از براء بن عازب یكى از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) ، نقل كرده كه پس از سقیفه ، عمر و ابو عبیده ، گروه ( چماق به دست ) را دیدم كه ژست حمله و تهاجم بخود گرفته و به هر كس مىرسیدند وى را كتك مىزدند و به زور دست او را گرفته ، بعنوان بیعت ، چه بخواهد و چه نخواهد ، بر روى دست ابوبكر مىكشیدند : «واذاً قائل آخر یقول : قد بویع أبوبكر فلم ألبث وإذاً أنا بأبی بكر قد أقبل ومعه عمر وأبو عبیدة وجماعة من أصحاب السقیفة وهم محتجزون بالأزر الصنعانیّة لایمرّون بأحد إلّا خبطوه وقدّموه فمدّوا یده فمسحوها على ید أبی بكر یبایعه شاء ذلك أو أبى»(10)
طبری می گوید :
«أنّ أسلم أقبلت بجماعتها حتّى تضایق بهم السكك فبایعوا أبابكر»(11)
قبیله اسلم تمام كوچه و خیابانهاى مدینه از آنان مملوّ گردیده و از هر سو براى بیعت با ابوبكر ازدحام کردند
تا اینجا معلوم است که بنی اسلم خودشان بیعت کردند ولی مردم مدینه به زور وشکنجه بیعت می نمودند
با این احوال بسیاری از بزرگان صحابه از بیعت امتناع کردند و بنی اسلم و کودتاچیان فقط توانستند از مردم عادی بیعت بگیرند افرادی چون
على (علیه السلام)و دو فرزند بزرگوارش ، عباس عموى پیامبر و تمامى فرزندان او از بنى هاشم ، سعد بن عباده و فرزندان و قبیله او ، حباب بن منذر و همه پیروان او . و همچنین زبیر ، طلحه ، سلمان ، عمار ، ابوذر ، مقداد ، خالد بن سعید ، سعد بن ابو وقاص ، عتبه بن ابو لهب ، براء بن عازب ، اُبىّ بن كعب ، ابو سفیان و دیگران ، از مخالفان بیعت ابو بكر بودند(12)
کودتاچیان برای رسیدن به منظورشان حتی با منافقان هم هم پیمان شدند و آنان را به کار گرفتند در این رابطه خلیفه دوم می گوید:
«نستعین بقوّة المنافق ، وإثمه علیه»(13)
از نیروى منافقان بهره مىبریم و گناه آنان بعهده خودشان مى باشد!!.
فرایند تدریجی کودتا توانستند مردم را یا به بیعت وادارند یا به سکوت
پس شبهه ای که مطرح است که چرا با حضور جمعیت انبوه غدیر مردم ، کسی از حضرت علی (علیه السلام)دفاع نکرد ، جواب اصلیش همین کودتا بود
منابع
1. طبری ، ج 3ص 209
2. یعقوبی ج 2ص 128
3. العقد الفرید ، ج 4ص 85
4. عیون اخبار رضا ، ج2ص 81ح15
5.المناقب ، ج 3ص 220
6.بحار ج 29ص 482
7. مختصر تاریخ دمشق ) ج 6ص276
8.الأخبار الموفّقیات : ص 580 وشرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید : ج 6 ، ص 21 .تاریخ یعقوبى : ج 2 ، ص 124 ، باب خبر سقیفة بنى ساعدة
9. تاريخ الطبري،ج3،ص:222
10.شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید : ج 1 ، ص 219 . طبع دار الكتب العلمیّة به تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم
11.طبری همان.
12.الغدیر(به نقل از کتب اهل سنت) : ج 7 ، ص 93.
13.المصنف لابن أبی شیبة: 7 / 269 ح 120، كنز العمال ج 4 ص 614