پرسش:
اسلام به همنشینی با دوستانی که اهل دین هستند توصیه می کند. من بشخصه آسیبهای دوستی با افراد لاابالی و گناهکار را حس کردم. اما سوال اینجا است با وضعیت کنونی جامعه که اکثر جوانان دچار انحراف اعتقادی و رفتاری هستند چگونه میتوان دوستان سالم و دوستی سالمی داشت؟
پاسخ: از اینکه در معاشرت های دوستانه اولویت های دینی را مدنظر دارید خوشحال هستیم و به شما تبریک می گوییم. واقعیت این است که دینداری در حوزه های مختلف زندگی معنا و مصداق دارد. رعایت آموزه های دین در برخی از این حوزه ها آسان تر و در برخی سخت تر است. افراد با عیار ایمان کمتر به دینداری در مراتب پایین تر و موقعیت های آسان تر اکتفا می کنند. اما افرادی که به دین به عنوان یک برنامه جامع زندگی نگاه میکنند سعی میکنند دین را در همه موقعیت ها و عرصه های زندگی خود به ظهور و بروز برسانند. حوزه فردی معمولا از آسان ترین حوزه های دینداری است. اما رعایت دین در حوزه روابط اجتماعی شکل پیچیده تری به خود میگیرد. روابط کاری، روابط دوستانه، حوزه سیاست و .... موقعیت های چالش برانگیزی هستند که ممکن است باعث شود برخی افراد به جای نشان دادن تعهد دینی به عرفی انگاری، تسامح، سودمداری، ملاحظه کاری و .... روی بیاورند.
برای داشتن عملکرد دینی در حوزه دوستی و دوست یابی به چند نکته اشاره میکنیم:
دوست یابی از میان صالحین
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «الْجَلِيسُ الصَّالِحُ خَيْرٌ مِنَ الْوَحْدَةِ، وَ الْوَحْدَةُ خَيْرٌ مِنْ جَلِيسِ السَّوْءِ؛ همشین خوب بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از همنشین بد است.»(1)
در این روایت حتی در فرض نبودن همنشین صالح، تنهایی اولویت داده شده است و بهتر از دوستی با افراد ناصالح عنوان شده است. ولی در عین حال قبل از آن تاکید شده است که داشتن همنشین صالح در هر صورت بهتر است.
به نظر می آید حتی در این زمان هم می توان به قسمت اول این روایت عمل نمود و کار به قسمت دوم نمی کشد. وجود خیل کثیری از جوانان مومن و متعهد در جامعه ما انکار ناپذیر است و شما به عنوان نمونه شاهدی بر آن هستید.
همگی ما به خاطر مسائل شغلی، تحصیلی، مسافرت و ... ممکن است روزانه با ده ها نفر به صورت اتفاقی و اجباری مراوده و برخورد داشته باشیم. اما از میان همه این افراد شخصیت و رفتار برخی برای انسان جذاب و قابل توجه جلوه می کند. اینها همان افرادی هستند که شخصیت و عقائد نزدیک تری به ما دارند و انسان این توانایی را دارد که به سرعت این هماهنگی را تشخیص دهد. این هماهنگی و جذبه در مورد برخی افراد تا حدی پررنگ است که حتی اگر ضرورت شغلی و .... که باعث برخورد اتفاقی این دو نفر شد نیز از بین برود ارتباط همچنان محفوظ می ماند و این یعنی دوستی.
رابطه ای که علاوه بر اینکه می تواند باعث همکاری در زمینه های مختلف در میان دو فرد شود به خودی خود هم می تواند دلیل و بهانه ای برای صحبت کردن با هم و دیدار با همدیگر شود. در این پروسه افراد دیندار سعی در پیدا کردن همخوانی حداکثری در مولفه های دینی در میان خود هستند که در این صورت به تعمیق و پایداری روابط دوستانه و هم افزایی در دینداری منتهی میشود.
توجه به مراتب دوستی
بر خلاف روند دوست یابی که در پست قبلی اشاره شد گاهی اوقات این روند اختیاری و کنترل شده نیست. مثلا ما با خویشاوندان ملزم به رابطه هستیم که همگی آنها افراد دینمداری نیستند. یا برخی دوستان قدیمی وجود دارند که به مرور زمان از نظر دینی با یکدیگر زاویه پیدا کرده ایم. یا همکاری های نزدیکی که باید با برخی افراد به خاطر ضرورت های مختلف داشته باشیم.
در این گونه از موارد فرد دیندار رابطه ای مبتنی بر احترام و نه صمیمیت و دوستی در پیش خواهد گرفت. همچنین با چنین افرادی باید به صورت فعال و از موضوع تاثیرگذاری رابطه داشت نه به صورت منفعل و از موضع تاثیرپذیری.
هجرت
خداوند متعال میفرماید:
«إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيرا إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلا فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورا وَ مَنْ يُهاجِرْ في سَبيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما؛
كسانى كه فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى كه به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بوديد؟ (و چرا با اينكه مسلمان بوديد، در صفِ كفّار جاى داشتيد؟!)» گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم.» آنها [فرشتگان] گفتند: «مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه براستى تحت فشار قرار گرفته اند (و حقيقتاً مستضعفند) نه چاره اى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محيط آلوده) می يابند. ممكن است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد و خداوند، عفو كننده و آمرزنده است. كسى كه در راه خدا هجرت كند، جاهاى امنِ فراوان و گسترده اى در زمين می يابد. و هر كس به عنوان مهاجرت به سوى خدا و پيامبر او، از خانه خود بيرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست و خداوند، آمرزنده و مهربان است.»(2)
هجرت یکی از راهکارهای مصونیت یابی از آلودگی های محیطی است. هجرت در مفهوم کلی به معنای دوری از گناه و گناهکار است اما مصادیق متعددی پیدا می کند. گاهی با مهاجرت حسی و تغییر محل کار، منزل، شهر محل سکونت و ... انجام می پذیرد و گاهی با مهاجرت درونی از رذائل به فضائل و از درجات ضعیف ایمان به درجات قوی آن که باعث مصونیت یابی درونی می شود.
پی نوشت ها:
- امالی، طوسى، محمد بن الحسن(460 ق)، دارالثقافة، قم، 1414ق، ص535.
- نساء، 97 - 100.
- http://www.askdin.com/showthread.php?t=63943&p=1002694&viewfull=1#post10...