پرسش:
شوهرم خواسته های زیادی از من دارد؛ مانند اینکه لامپ را روشن کن؛ دمپایی را اینجا بگذار و غیره. وقتی که فورا خواسته اش را مطابق آن چه دوست دارد انجام دهم، مشکلی نیست و تشکر نمی کند. اما وقتی به هر دلیلی خواسته اش را انجام ندهم، بی احترامی می کند. من دوست دارم گاهی خواسته هایش را انجام دهم؛ اما وقتی خواسته اش را انجام نمی دهم و بی احترامی می کند، فکر می کنم باید طوری رفتار کنم که این عادتش را ترک نماید و خودش کارهایش را انجام دهد. ولی مهارت لازم برای این کار را ندارم. لطفا مرا در این مورد راهنمایی کنید.
پاسخ:
خیلی خوب است که برای حلّ مشکلتان به دنبال مهارت آموزی هستید. به نظر می رسد که همسرِ پرتوقّعی دارید. برای حل این مشکل، توصیه هایم را در چهار بخش خدمتتان ارائه می دهم:
بخش اول) در برابر حرف ها و انتظاراتِ زیادِ همسرتان، سبک رفتاری قاطعانه را یاد بگیرید و تمرین نمایید. توضیح:
ما در ارتباط با اطرافیان به سه سَبک رفتاری برخورد می کنیم:
1- سبک پرخاشگرانه:
در این سبک همواره به دنبال مقصر هستیم و انگشت اشاره ما به سمت اطراف است تا یک مقصّر بیابیم. با احساسات خود آشنا نیستیم و مدام در کلمات خود از متلک استفاده می کنیم و لحنمان تُند است:«تو این کار را کردی»، «این طوری گفتی» و.... شوهر شما از این سبک رفتاری بهره می برد. زیربنای واکنش پرخاشگرانه این است که نیازهای فرد همیشه بر حقّ و مهمّ تر از نیازها و خواسته های دیگران است. فردی که خشمگین می شود، معتقد است که حقّ دارد به آن چه می خواهد برسد و کاری را که دوست دارد، انجام دهد. در این حالت ممکن است صدایش را بلند کند یا به شکلی تحقیرآمیز یا تهدیدکننده حرف بزند. امّا مسلّماً این کار، صمیمیّت را از بین می برد.
2- سبک منفعلانه:
فرد منفعل در مقابل دیگران بیشترین پاسخش سکوت، لبخند یا تأیید است؛ اما بعد ناراحت می شود، بدگویی می کند و از دیگران می خواهد که از او حمایت کنند. نگاه چشمی ندارد، همیشه عصبانیّت های پنهانی دارد که با مدل های بیمارگونه نشان می دهد. زیر بنای واکنش انفعالی این است که نیازهای فرد از نیازها و خواسته های دیگران بی اهمّیت تر است. در این حالت فرد معتقد است که شایسته آن چه می خواهد نیست. به جای آن همه تلاشش را بر این می گذارد که خواسته دیگران را محقّق کند تا به هدف هایش برسد. در صورتی که این وضعیت ادامه یابد، به فردی بی اراده و منفعل تبدیل می شود که همیشه منتظر است دیگران برای او تصمیم بگیرند.
3- سبک قاطعانه:
چنین فردی کاملاً به حِسّ های خود آگاه است. در عین این که به دیگران و خودش بی احترامی نمی کند و خودش هم با کلام و رفتارش وارد حریم کسی نمی شود اما می تواند ناراحتی های خود را مطرح کند و به راحتی نه بگوید. زیر بنای واکنش قاطعانه این است که فرد حق دارد نیازهایش را دنبال کند و دیگران هم مُتقابلا این حق را دارند که دنبال تحقّق نیازهای خود باشند. فرد در جریان تحقّق بخشیدن به نیازها و خواسته های خود، حق و حقوق دیگران را رعایت می کند و به خواسته ها و احساسات آنها ارزش می نهد.
مثال یک: شوهرتان از شما چیزی می خواهد و شما به دلیلی آن را انجام نمی دهید و شوهرتان بی احترامی می نماید:
سبک رفتاریِ پرخاشگرانه:
[شما با عصبانیّت] حرف دهنت را بفهم. حق نداری به من توهین کنی.
سبک رفتاریِ منفعلانه:
ناراحت می شوید؛ ولی سکوت می نمایید. وقتی شوهرتان در خانه نیست، بدگوییِ او را به مادرش می کنید.
سبک رفتاری قاطعانه:
[شما بدون داد و بیداد، با لحنی قاطع] همان طور که انتظار دارید من به شما احترام بگذارم، من هم متقابلاً انتظار دارم به من احترام بگذارید.
مثال دو: شوهرتان از شما می خواهد لامپ را خاموش کنید. اما در آن زمان دوست ندارید این کار را انجام دهید:
سبک رفتاریِ پرخاشگرانه:
[شما با عصبانیت] پاشو خودت لامپ رو خاموش کن. حقّ نداری به من دستور بدی.
سبک رفتاریِ منفعلانه:
شما ناراحت می شوید؛ ولی سکوت می کنید.
سبک رفتاری قاطعانه:
[شما بدون داد و بیداد، با لحنی قاطع] بهتر نیست گاهی خودت کارهایت را انجام بدهی؟
رفتار قاطعانه و بدون داد و بی داد را تمرین کنید و در برابر خواسته های غیرمنطقی همسرتان از آن بهره بگیرید.
از سوی دیگر شوهر شما باید مهارت کنترل خشم را یاد بگیرد و عصبانیتش را کنترل کند. همسرتان اگر به برخی رفتارهای شما انتقادی دارد، باید آن انتقاد را به صورتی منطقی و به دور از پرخاشگری و توهین با شما در میان بگذارد.
بخش دوم) اگر نمی خواهید صددرصد به یک خواسته یِ همسرتان عمل کنید و در واقع می خواهید به او «نه» بگویید، از این اُسلوب استفاده کنید:
«باشه؛ ولی ...».
مثال: شوهرتان به شما می گوید:«دمپایی را اینجا بذار»؛ اما شما می دانید که دمپاییْ کثیف است و باید شسته شود. به جای اینکه به او بگویید:«نمی ذارم»، بگویید:«باشه، ولی بعد از اینکه اون رو شستم».
به این صورت به او مستقیماً «نه» نمی گویید. افرادِ لجباز و پُرتوقّع تحمّلِ شنیدنِ «نه» را ندارند. پس باید به گونه ای ظریف به او «نه» بگویید.
بخش سوم) مهارت کنترل خشم را تمرین کنید و آن را به کار گیرید: هر بار که عصبانی شدید، ۲۴ قدم بردارید؛ طوری که انگار مثل یک بندباز روی یک طناب راه می روید. سپس بنشینید. انگشت اشاره دست راست را بین دو ابرو بگذارید و تا ده بشمارید. بعد کمی آب بخورید. به این صورت می توانید خشم عصبانیت خود را کنترل نمایید.
- هنگام انتقاد از رفتار شوهر، نکات زیر را رعایت کنید:
الف- از يادآوري نقاط مثبت غافل نشويد:
قبل از اينکه از نقاط ضعف همسرتان صحبت کنيد، نقاط قوتش را يادآوري کنيد و قبل از هر انتقادي از او تعريف کنيد. همچنين در گفتوگوهايتان بيان کنيد همانطور که شما از او انتقاد ميکنيد، او نيز ميتواند اشتباهات شما را بيان کند؛ چون بي عيب خداست. چنين رفتاري سبب ميشود همسرتان شما را آدم مُنصفي بداند و پذيرش بيشتري نسبت به حرف شما پيدا کند.
ب- اعتدال را رعايت کنيد:
از همسرتان زياد انتقاد نکنيد. چون باعث ميشود از اهميت حرف شما کم شود. حضرت امیرالمؤمنین علی (صلوات الله و سلامه علیه) ميفرمايند:«وقتي حرفی زياد تکرار شود، از ارزشش کاسته می شود». لذا بعد از يک تذکر، به او فرصت فکر کردن بدهيد و تذکرات خود را دائماً تکرار نکنيد.
ج- از رفتار انتقاد کنيد نه از شخصيت همسرتان:
شخصيت هر فردي تقريبا ثابت و پايدار است. اما رفتار فرد، موقتي و قابل تغيير مي باشد. به جاي استفاده از جملاتي که شخصيت همسر را هدف قرار مي دهد، هنگام انتقاد از رفتار قابل مشاهده همسرتان انتقاد کنيد تا حساسيت زيادي ايجاد نکند.
مثال انتقاد از شخصيت همسر: بی احساس هستی، خودخواه هستی، تنبل هستی.
هنگام انتقاد از رفتار همسر بهتر است از قالب زير (روش xyz+خواسته) استفاده کنيد تا موثرتر باشد:
« وقتی که در موقعيتِ x ، عملِ y را انجام دادی، احساسِ z به من دست داد. ميشه کار ... را انجام دهی؟(خواسته)».
مثال: وقتی دیروز (x) سرم داد کشیدی و حرف های بی ادبانه زدی(y) از دستت عصبانی شدم(z). ميشه دیگه این کار رو نکنی؟(خواسته).
د- از کلماتی مثل «چرا» برای سؤال از رفتار همسرتان استفاده نکنید:
وقتی با کلمه «چرا» از همسرتان در مورد رفتارش سؤال می پرسید، تصور می نماید که در حال بازجویی از او هستید و می خواهید آزادی اش را محدود کنید. مثلا وقتی می خواهید به همسرتان بفهمانید از اینکه به شما اهانت می کند، ناراحت هستید، از جمله «چرا به من توهین می کنی؟» استفاده نکنید. به جای این جمله، از همان قالب (روش xyz+خواسته) بهره بگیرید.
بخش چهارم) به یاد داشته باشید تغییر رفتارِ شوهرتان، یک شبه و یک ماهه و یک ساله صورت نمی گیرد؛ بلکه نیازمند زمان و صرف وقت می باشد. شوهرتان سال ها با این رفتار زندگی کرده و احتمالا مادرش همیشه به خواسته هایش عمل می کرده است. تغییر رفتار و جایگزینی رفتار مناسب زمان می برد. یک مثال می زنم: وقتی ساعت دیواری خانه خود را جا به جا می کنید، تا چند وقت برای فهمیدن زمان، به محلّ قبلیِ ساعت نگاه می کنید. مدت ها طول می کشد تا به محلّ جدید ساعت دیواری عادت کنید. یادگیریِ شوهرتان نیز زمان لازم دارد. مهمّ این است که شروع کنید.
قدرت زبان نرم را دست کم نگیرید. در گذشته جادوگرها با حرکات عجیب و غریب مردم را جادو می کردند. اما امروزه افرادِ کاردان، انسان ها را با زبانشان سحر و جادو می نمایند. توانایی خود را در این زمینه تقویت نمایید. شما می توانید.
کتاب «مهارت های زناشویی» نوشته «مَتیو مَک کِی» که چند انتشارات آن را چاپ کرده اند (مثل انتشارات ارجمند و نشر ابن سینا) را تهیه و مطالعه نمایید. کتاب «مهارت گفتگو برای همسران» نوشته «زهره شیری» را از اینترنت دانلود و مطالعه کنید. توصیه های این دو کتاب راهنمای خوبی می باشد.
در صورت به کارگیری موارد فوق و عدم موفقیت، همراه همسرتان به یک روانشناس و مشاور خانواده متعهد و خبره در شهر خود مراجعه نمایید. شاید شوهرتان از شما حرف شنوی نداشته باشد، ولی از یک آقای روانشناس حرف شنوی داشته باشد و رفتارش را اصلاح نماید.
امیدوار باشید.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63772&p=1001876&viewfull=1#post10...