پرسش: این روزها اقتصاد کشور با مشکلاتی روبرو شده است و پول ملی ارزش قبلی خود را از دست داده است. این اتفاق ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد اما قطعا یکی از این دلایل هجوم مردم برای خرید دلار است. قیمت هر کالایی بسته به شرایط عرضه و تقاضای آن کالا در بازار است. حتی اگر تقاضا برای یک کالا کاذب هم بوده باشد تاثیر خود را در افزایش قیمت آن کالا خواهد داشت. با توجه به این شرایط حکم خرید و فروش دلار و سکه چیست؟ مثلا کسی که چند ماه پیش مقداری دلار خریداری کرده است و الآن با قیمتی در حدود سه یا چهار برابر می فروشد، آیا دریافت این سود برای او حلال است؟
پاسخ: مسئله خرید و فروش ارز و سکه به هدف کسب سود مسئله ای است که از ابعاد مختلف قابل بررسی است. این مسئله را میتوان با رویکرد فقهی، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بررسی و تحلیل نمود. فتاوای فقها در این باره اگرچه متفاوت به نظر می رسد اما این تفاوت تا حدودی به تفاوت در شرایط مختلف کشور و اثراتی که چنین معاملاتی میتواند بر اقتصاد و معیشت مردم بگذارد مربوط میشود.
به همین خاطر و بر اساس تفاوت زمان استفتا و شرایط حاکم بر مسئله در برخی از فتاوا شاهد این هستیم که بنابر اصل اولیه در اباحه چنین معاملاتی، آن را حلال شمرده اند. برخی دیگر از فتاوا حلیت آن را مشروط به نداشتن منع قانونی در این زمینه کرده اند. به عبارت دیگر رصد آثار منفی این معاملات را بر عهده نهادهای حاکمیتی و قانون گذاری دانسته اند که در صورت زیانبار بودن می بایست ممنوعیت قانونی پیدا کند.
در دسته ای دیگر از فتاوا حلال بودن این معاملات مشروط به عدم ضرر به اقتصاد و یا رعایت انصاف و .... شده است. و بالآخره در بخشی دیگر از فتاوا ضرری بودن این نوع از معاملات مخصوصا در سطح کلان مفروض گرفته شده است و به حرمت فتوا داده شده است.
قصه پرغصه سفته بازی در بازار ارز و سکه چند ماهی است آرامش زندگی و معیشت مردم را تحت تاثیر قرار داده است. اگرچه مردم تنها بازیگر این اتفاق نبودند اما متاسفانه اصلی ترین بازنده آن هستند. در این چند ماه اخیر حداقل سه بازار در زمینه خرید و فروش ارز وجود داشته است. در بازار اول ارز به قیمت 4200 واگذار می شد. در بازار دوم(نیما) ارز به طور شناور اما در حدود 8000 تومان معامله می شد. بازار سوم بازار کوچه پس کوچه های خیابان فردوسی بود که در آن دلار تا نزدیک 20 هزار تومان هم رسید. نکته جالب توجه اینکه حجم مبادلات در بازار اول و دوم بسیار فراتر و بیشتر از حجم مبادلات در بازار سوم بوده است و عمده واردات از طریق ارز این دو بازار انجام می گرفت. اما متاسفانه همین بازار غیر رسمی سوم با مبادلات کم معیار برنامه ریزی اقتصادی مردم قرار گرفت و جو روانی حاصل از آن تمامی قیمت ها را تحت تاثیر فاحش خود قرار داد. احتکارها، افزایش تقاضای کاذب برای دریافت خدمات و خرید کالا و بدبینی و ناامیدی به آینده باعث شد تا نرخی که چند نفر سودجو برای دلار تعیین می کنند واقعیت پیدا کند و مبنا قرار گیرد. حاصل این بازی باخت باخت چیزی نبود جز:
الف: حکم اعدام برای کسانی که به ظاهر توانسته بودند بیشترین سود را از این بازار آشفته کسب کنند اما احتمالا هیچ وقت فرصت خرج کردن آن را پیدا نکنند.
ب: پایین آمدن ارزش پول ملی برای کسانی که در آمدشان ریال است، خرج کردنشان با ریال است و کشور زندگیشان ایران است اما خیال میکنند با خریدن چند هزار دلار و فروختن آن به قیمت بیشتر زرنگی کرده اند و آینده خود را تضمین کرده اند.
ج: ضرر کردن عده ای که در این قمار به سودای سود وارد شده بودند و سر سفره خالی رسیدند.
د: و نهایتا فشار اقتصادی بی سابقه به قشر ضعیف جامعه در تهیه مایحتاج ضروری، درمان و ....
یکی از دغدغه هایی که به عنوان انگیزه تبدیل سرمایه به ارز و سکه عنوان شده است حفظ ارزش سرمایه است. چراکه در صورتی که سرمایه در قالب پول ملی پس انداز شود در چنین شرایطی دچار افت ارزش میشود. در پاسخ به این دغدغه باید گفت مبانی دینی به هیچ عنوان حبس سرمایه را تایید نمیکند و با راکد ماندن و رکود آن موافق نیست. سرمایه چه در قالب پول و چه در قالب کالا باید در چرخه و عرصه اقتصاد نقش آفرین باشد و آموزه های دینی با احتکار آن مخالف است. واجب شدن زکات بر طلا و نقره مسکوک نیز شاید به همین دلیل باشد. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
«وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليم؛ کسانی که طلا و نقره جمع میکنند و آن را در راه خدا به مصرف نمی رسانند به عذاب دردناکی وعده بده.»(1)
بنابراین دین با راکد نگه داشتن پول که به رکود آن منجر میشود موافق نیست. اما از طرف دیگر هم نمیخواهد پول به تنهایی و بدون اینکه در بازار و به طور واقعی در تجارت و تولید مورد استفاده قرار گیرد، باعث سودآوری شود. چراکه به اختلاف طبقاتی و فقیرتر شدن فقیر و ثروتمند شدن ثروتمند منتهی میشود. علت تاکید بر حرمت ربا نیز همین است که در آن سرمایه بدون اینکه به کار گرفته شود برای صاحب خود تولید ثروت میکند.
بنابراین بهترین الگوی مدیریت سرمایه از نظر اسلام به کارگیری آن در تولید و تجارت است که ره آورد آن رونق گرفتن اقتصاد و سود منطقی و ایجاد اشتغال است. چیزی که در خرید ارز و طلا و دپوی آن شاهد آن نیستیم.
پی نوشت: