پرسش:
امام علی (علیه السلام) در غیرت مشهور بوده است و در جنگاوری هم هیچ کس به پایش نمی رسیده است. پس چگونه وقتی به خانه ی حضرت حمله کردند و این حمله باعث شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد هیچ اقدامی نکرد؟
پاسخ:
اینکه امام علی(علیه السلام) در غیرت و شجاعت بی نظیر بوده اند،جای هیچ شک و تردیدی نیست.منتهی اینکه در طول تاریخ عده ای تلاش کرده اند با استناد به این ویژگی های ممتاز مولای متقیان علی(علیه السلام) و سوءاستفاده از بی اطلاعی مردم عادی، لکه ننگی که بخاطر هجوم به خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر دامن برخی از به اصطلاح صحابه از جمله خلیفه اول و دوم نشسته است را پاک کنند،تلاشی بی فایده بوده و خواهد بود.چرا که این ننگ آنقدر بزرگ و مسلم است که نه تنها قابل پاک کردن نیست،بلکه حتی کمرنگ هم نخواهد شد.
بر خلاف تصور خيلي از افراد که تصور می کنند امیرمومنان علی بن ابیطالب(علیه السلام) هنگام حمله ناجوانمردانه به خانه اش از ناموسش دفاعی نکرده است،مطالعه تاریخ نشان می دهد این تصور باطل می باشد.
اميرمؤمنان (عليه السلام) در مرحله اول و زمانى كه آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا (صلى الله عليه وآله) صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مىخواست به آنها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائى نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسى جرأت نمىكرد كه اين فكر را حتى از مخيلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمانهاى الهى بوده است.
آلوسي مفسر اهل سنت مي گويد:
عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه (سلام الله عليها) به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (علیه السلام) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد.(1)
بحث درباره دفاع از مظلوميت حضرت زهرا (سلام الله علیها) توسط امام علي (علیه السلام) مبتني بر اين است که رويكرد و سكوت حضرت در برابر خلفا را مورد برسي قرار دهيم، زيرا اين امر بخشي از همان سياست مي باشد .
سكوت امام در برابر خلفا در راستاي حفظ وحدت اسلامي، حفظ دين و فراهم نبودن شرايط قيام بود. از اين رو امام بارها از وضع موجود و ظلم هايي که بر خاندان او را داشته شد، شکايت نمود .خود علل سکوت خود در برابر خلفا را بيان کرد. حضرت در خطبه «شقشقيه»مبني بر اين که قيام کند يا سکوت نمايد، به عنوان دوره دشوار و حساس و نيز انتخاب راه دوم چنين ياد ميكند:
«من رداي خلافت را رها ساختم، دامن خود را از آن در پيچيدم ( كنار رفتم)، در حالي كه در اين انديشه فرو رفته بودم كه آيا با دست تنها (بدون ياور) به پاخيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پرخفقان و ظلمتي كه پديد آورده اند، صبر كنم؟ محيطي كه پيران را فرسوده، جوانان را پير و مردان با ايمان را واپسين دم زندگي به رنج وا مي دارد. (عاقبت) ديدم بردباري و صبر، به عقل و خِرَد نزديك تر است، شكيبايي ورزيدم، ولي به كسي مي ماندم كه خار در چشم و استخوان در گلو دارد،با چشم خود مي ديدم ميراثم را به غارت مي برند».(2)
اين سخنان را امام در وضعي بيان نمود که دين اسلام در خطر بود . جهان اسلام نياز به وحدت داشت، زيرا هم در حوزه اسلام عوامل تهديد کننده وجود داشت و هم دشمن خارجي جهان اسلام را تهديد مي نمود.
نمونه اینگونه موضعگیری را در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هم مشاهده می کنیم.با اینکه آن حضرت در بحث غیرت در حد اعلای غیرتمندی بودند،در مقابل شکنجه سمیه مادر عمار توسط مشرکان صبر کرده و آنان را هم امر به صبر و شکیبایی می کردند.
بنابراین اگر هدفی مهمتر وجود نداشت،امیرمومنان(علیه السلام) به احدی اجازه کوچکترین جسارتی به ناموسشان را نمی دادند.ولی از آنجایی که حفظ اصل و اساس دین مبین اسلام برای امیرمومنان(علیه السلام) در درجه اول اهمیت و ارزش قرار داشت،برای این امر مهمتر چشم بر آن جنایات بست و بر آن مصائب صبر و شکیبایی کردند و به تعبیر بهتر آن حضرت غیر دینی را بر غیرت ناموسی مقدم داشتند.
پي نوشتها:
1. الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.
2. نهج البلاغه ،خطبه شقشقيه .
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63462&p=994646&viewfull=1#post994646