پرسش:
موجوداتی که روی همین زمین هستند با موجوداتی که خداوند خلق کرد یکسان بود یا نه؟! فیلمی دیدم که خداوند موجودات زمین را خلق کرد زن را از طایفه جانوران توصیف می کرد که برای این که مرد(انسان)دچار وحشت و هراس نشود صورت انسانی به او داد. خدایی که به کسی ظلم نمی کند و عادل است این ویژگی رادارد؟ آیا زن محروم از حقوق است و فقط باید خانه دار و مراقب فرزندان باشد؟
پاسخ:
پرسش شما از سه بخش تشکیل شده است که در ادامه به هر یک از آنها مستقلا پاسخ می گوییم.
بخش اول: اینهمانی موجودات فعلی با موجودات مخلوق خداوند
مطمئن نیستم که درک درستی از پرسش شما دارم یا نه. با این حال، نکاتی را تقدیم می کنم:
در برخی روایات، از این امر سخن به میان آمده است که خداوند بشری غیر ما انسان ها نیز آفریده بود؛ مثلا امام باقر (علیه السلام) به جابر بن یزید می گوید: «گویا تو گمان می کنی که خداوند فقط این عالم را آفرید و بس و همچنین گمان می کنی که خداوند بشری غیر از شما نیافریده است؛ آری به خدا قسم! خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفرید و تو در آخر این عالم ها و آدم ها هستی».
همچنین مرحوم صدوق از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: «خداى عز و جل از روزى که زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض کرده است) که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده اند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمین آفرید و نسلى را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و براى هر یک، عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه اش را از او منشعب ساخت»(1).
از لحن این روایات بدست می آید که آنها نیز همچون ما انسان ها بوده اند و از جهت انسانیت، همانند ما هستند، ولی این بدین معنا نیست که آنها کاملا شبیه ما هستند و مثلا هوش یا قد و قامتی همانند ما داشتند چنانچه که اینک نیز انسان ها دارای هوش و قد و قامت و شکل و رنگ و قیافه های متفاوتی هستند و از همه جهت، یکی نیستند و هیچ بعید نیست که در طول زمان در برخی از خصایص و ویژگی های آنها همچون هوش و قد و قامت آنها تغییراتی ایجاد شده باشد.
بخش دوم: چگونگی خلقت زن
اما در مورد چگونگی خلقت زن باید به این نکته مهم توجه داشت که این مطلب خارج از حوزه تجربه ما است. تنها راه آگاهی ما استناد به متون اسلامی است. در متون دینی نیز هیچ گاه به آنچه شما درباره خلقت زن در پرسش بیان کردید اشاره نشده است بلکه در متون اسلامی، زن و مرد واجد حقیقت مشترکند و وفرقی با هم ندارند.
مثلا به این آیه بنگرید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»(1)؛ و از نشانههاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانههايى است براى گروهى كه تفكّر مىكنند.
به تفسیر درست، این آیه بیانگر فرعیت و نقصان زن نسبت به مرد نیست. توضیح مطلب این که عبارت «خَلَقَ ... مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً» لزوما بدین معنا نیست که زن از مرد خلق شده است. این آیه درصدد بیان این نکته است که انسانها با همه کثرت و تمایزاتی که دارند، از حقیقت و ریشه واحدی برخوردارند. معنای آیه این است که زن و مرد از یک حقیقت هستند و فرقی با هم ندارند مگر در جنسیت. لازم به ذکر است که زوج در این آیه، به معنای زن نیست. زوج در این آیه هم شامل مردان است و هم زنان. بنابراین، این آیه به معنای آن نیست که زن از مرد آفریده شده تا مرد بوسیله آن آرامش بیابد.
این مطلب، مشابه است با آیه دیگری از قرآن که صراحت بیشتری در دلالت بر این معنا دارد: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً»(3)؛ اى مردم! از(مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد؛ و همسر او را(نيز) از جنس او خلق كرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانى(در روى زمين) منتشر ساخت.(4)
بنابراین، این آیه درصدد بیان این امر نیست که زن از تفاله مرد خلق شده است بلکه نهیبی به جامعه مردسالار آن زمان است که زن را فروتر از مرد می دانستند. از این رو، خداوند می فرماید زن نیز از همان حقیقتی آفریده شده است که شما آفریده شده اید و فرقی میان حقیقت مرد و زن نیست.
اما بیایید فرض کنیم که این آیه درصدد بیان این نکته است که زن از مرد آفریده شده است. در این صورت، اینک باید پرسید که آیا در این صورت، لازم است که ارزش زن را کمتر از ارزش مرد بدانیم؟ برای پاسخ به این پرسش باید به این نکته توجه کنیم که اساسا نحوه پیدایش یک موجود، ارزش آن موجود پس از پیدایش را تبیین نمی کند. به همین جهت، اگر چه آدم ع از خاک(5) و آب(6) و یا به تعبیری از گل(7) آفریده شده است اما این بدین معنا نیست که ارزش او همسان با ارزش خاک و گل و آب است. به همین جهت است که خداوند خودش را به خاطر آب و خاک و گل، مورد تحسین قرار نمی دهد، اما بعد از تصرف در آن و خلق کردن انسان، خودش را تحسین می کند(8).
بخش سوم: حقوق زن
اما درباره حقوق زن در اسلام گفتنی است که بی تردید در اسلام، زن و مرد از حقوق و تکالیف مختلفی برخوردارند؛ مثلا در مورد ازدواج، زن حق مهریه و نفقه دارد و مرد حق طلاق. یا در تکالیف مرد موظف است نیازهای زندگی زن را تامین کند و زن نیز موظف است نیازهای جنسی مرد را تامین کند. این تفاوت ها ناشی از تفاوت های طبیعی زن و مرد است. در آیات 32 تا 34 سوره مبارکه نساء خداوند به این تفاوت ها اشاره کرده است.
البته این تفاوت در حقوق و تکالیف دنیوی، به معنای تفاوت در کرامت انسانی و مقام معنوی زن و مرد نیست. از جهت کرامت انسانی و تعالی و قرب الی الله، زن و مرد هیچ تفاوتی ندارند. به تعبیر آیه 40 سوره مبارکه غافر: «مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ»؛ یعنی: «هر كس بدى كند، جز بمانند آن كيفر داده نمىشود؛ ولى هر كس كار شايستهاى انجام دهد-خواه مرد يا زن- در حالى كه مؤمن باشد آنها وارد بهشت مىشوند و در آن روزى بىحسابى به آنها داده خواهد شد.»
مطلب بعدی این که یکی از مهمترین وظایف و رسالت زن، خانه داری و مراقبت از کودکان و تربیت و پرورش فکری و فرهنگی آنها است، تردیدی نیست. اما نباید این اصل دینی را به معنای محروم کردن زنان از حضور در عرصه های اجتماعی تلقی کرد؛ خصوصا در مواردی که حضور زنان لازم و ضروری است؛ مثلا پرستاری یا متخصص زنان و معلم مدارس دخترانه و یا خیاط لباس زنانه و غیره.
بگذریم از این که درباره مشروعیت حضور زنان در مناصب مهم قضایی (قضاوت) و اجرایی (وزارت) و فقهی (مرجعیت)، اختلاف نظر است تا جایی که برخی از متفکران معاصر مستند به متون دینی، تصدی این امور برای زنان را خالی از اشکال می دانند. (9) البته خالی از اشکال بودن تصدی این مسئولیت ها، به معنای مرجح بودن تصدی آنها توسط زنان نیست.
پی نوشت ها:
1. علامه مجلسی، بحارالأنوار، انتشارات موسسه الوفاء، ج 8، صص374- 375.
2. روم/ 21.
3. نساء/ 1.
4. برای مطالعه بیشتر، رک: طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی، دفتر انتشارات اسلامی، ج4، صص214-216.
5. آل عمران/ 59.
6. فرقان/ 54.
7. سجده/ 7.
8. مومنون/ 14.
9. برای مطالعه بیشتر، رک: نیکزاد، عباس، زن و مسئولیت های اجتماعی و سیاسی از نگاه اسلام، مجله رواق اندیشه، شماره 8.