پرسش: یکی از نکاتی که در زندگی طلبه ها مطرح می شود بحث برکت است. مثلا می گویند زندگی طلبه ها برکت دارد. اما واقعا منظور از اینكه زندگی طلبگی برکت دارد چیست؟
پاسخ: برکت یک حقیقت مورد تایید در منابع دینی و یک واقعیت انکارناشدنی در عالم هستی است که گذشته از طلاب خیلی از افراد آن را حداقل در بخشی از عمر خود و یا بخشی از اموال خود تجربه کرده اند.
خداوند متعال میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون؛ و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان می آوردند و تقوا پيشه می كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها می گشوديم ولى (آنها حق را) تكذيب كردند ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.»(1)
تعریف برکت
برکت در لغت به معنای خیر و نمو و زیادی است.(2) برکت اگرچه اختصاص به امور مالی ندارد و میتواند در علم، جسم، نسل و ... نیز خود را نشان دهد اما بیشتر در امور مالی به کار میرود. برکت در امور مالی هم میتواند در دخل و درآمد و هم در خرج و هزینه کرد خود را نشان دهد. برکت در دخل به معنای فزونی و فراوانی درآمد و برکت در خرج به معنای امکان رفع نیازها و فراهم بودن خرید مایحتاج است. مثلا گاهی برکت در یک زندگی با رونق کسب و کار اعضای خانواده و افزایش درآمد آن خانواده اتفاق می افتد. و گاهی در عین درآمد پایین و یا متوسط هزینه ها به نحوی به خانواده تحمیل میشود که همیشه امکان تامین آنها و رفع و رجوع نیازها وجود داشته باشد. به همین ترتیب بی برکتی نیز گاهی با بسته شدن مجاری رزق و کسادی کسب و کار و پایین آمدن درآمد به وجود می آید و گاهی با به وجود آمدن هزینه های پیش بینی نشده و سوختی مثل تصادف، بیماری، سرقت، هزینههای دادرسی در دادگاهها، آتش سوزی، مسافرتهای غیر ضروری، از کار افتادن لوازم خانگی و وسیله نقلیه و نیاز به تعمیر اساسی، فاسد شدن مواد غذایی و صدها عامل از این دست خود را نشان میدهد.
عناصر و عوامل برکت
برکت در نگاه اول اختصاصی به طلبه و زندگی طلبگی ندارد و میتواند در هر زندگی و هر شغلی وجود داشته باشد و تحت تاثیر عوامل مخصوص به خود به وجود آید. برکت عوامل متفاوت و متعددی دارد. برخی از این عوامل اسباب عادی و طبیعی برکت محسوب میشوند و سببیت برخی دیگر به صورت عادی قابل توجیه نیست و مستقیما تحت تدبیر و اراده و موهبت الهی حاصل میشود.
1. قناعت و پرهیز از اسراف
ولخرجی و اسراف میتواند هر مالی را تباه و نابود سازد. امام صادق(علیه السلام) مي فرمايند: «ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا يَفْتَقِر؛ براي كسي كه ميانه روي مي كند ضمانت مي كنم كه فقير نشود».(3)
و در روایت دیگری میفرمایند: «إِنَّ مَعَ الْإِسْرَافِ قِلَّةَ الْبَرَكَةِ؛ با اسراف برکت کم میشود.»(4)
2. کسب و روزی حلال
امیرالمومنین(علیه السلام) میفرمایند: إِذَا سُمِّيَ اللَّهُ عَلَى أَوَّلِ الطَّعَامِ وَ حُمِدَ عَلَى آخِرِهِ وَ غُسِلَتِ الْأَيْدِي قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ كَثُرَتِ الْأَيَادِي عَلَيْهِ وَ كَانَ مِنْ حَلَالٍ فَقَدْ تَمَّتْ بَرَكَتُه؛ وقتی در ابتدای غذاخوردن نام خدا برده شود و در آخرش حمد خدا شود و تعداد سفره نشینان زیاد باشد و غذا هم از حلال باشد برکت آن زیاد میشود.(5)
3. عفت کلام
امام معصوم(علیه السلام) در این باره میفرمایند: «مَنْ فَحُشَ عَلَى أَخِيهِ الْمُسْلِمِ نَزَعَ اللَّهُ مِنْهُ بَرَكَةَ رِزْقِهِ وَ وَكَلَهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ أَفْسَدَ عَلَيْهِ مَعِيشَتَه؛ هر كه به برادر مسلمان خود، دشنام دهد، خدا بركت از روزى او بردارد و او را به خود واگذارد و زندگى او را تباه سازد.» (6)
4. صدقه
امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «حُسْنُ الصَّدَقَةِ يَقْضِي الدَّيْنَ وَ يَخْلُفُ عَلَى الْبَرَكَة؛ بخشش دیون را از گردن می افکند و مالها را با برکت می گرداند.»(7)
5. سحرخیزی و شب زنده داری
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمایند: « السَّحُورُ بَرَكَة؛ سحرخیزی مایه برکت است.»(8)
6. پرهیز از گناه
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِكَةُ بَیْتاً فِیهِ خَمْرٌ أوْ دَفٌّ أوْ طَنْبُورٌ أوْ نَرْدٌ وَ لَا یُسْتَجَابُ دُعَائُهُمْ وَ تُرْفَعُ الْبَرَكَةُ عَنْهُمْ؛ فرشتگان به خانهای كه در آن شراب و [آلات موسیقی، مانند:] دایره، طنبور، یا [آلات قمار، مانند:] نرد باشد، داخل نمیشوند و دعای اهل آن خانه مستجاب نمیشود و بركت از [زندگی] آنها برداشته میشود.»(9)
7. پاکدامنی
امام رضا(علیه السلام) و یا امام کاظم(علیه السلام) میفرمایند: «إِيَّاكَ وَ الزِّنَا فَإِنَّهُ يَمْحَقُ الْبَرَكَةَ وَ يُهْلِكُ الدِّين؛ بپرهیز از زنا که برکت را از بین میبرد و دین را نابود میسازد.»(10)
8. تلاوت قرآن
امیرالمومنین(علیه السلام) میفرمایند: «الْبَيْتُ الَّذِي يُقْرَأُ فِيهِ الْقُرْآنُ وَ يُذْكَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تَكْثُرُ بَرَكَتُه؛ خانه ای که در آن قرآن خوانده شود و ذکر خدا در آن برده شود برکتش زیاد میشود.»(11)
برکت در زندگی طلاب
آنچه تا اینجا گفته شد عواملی است که در هر زندگی ایجاد برکت میکند و اختصاصی به طلاب ندارد. اما علاوه بر این عوامل، زندگی طلبگی از خصوصیت خاصی در این زمینه برخوردار است. شهید ثانی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل میکند که حضرت میفرمایند: أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ لِطَالِبِ الْعِلْمِ بِرِزْقِهِ خَاصَّةً عَمَّا ضَمِنَهُ لِغَيْرِه؛ خداوند متعال رزق جوینده علم را به صورت خاص نسبت به آنچه برای دیگران ضمانت کرده است، متکفل شده است»(12)
برخی روایات دیگر نیز موید چنین حقیقتی هستند. امیرالمومنین(علیه السلام) میفرمایند: أَيُّهَا النَّاسُ، اعْلَمُوا أَنَّ كَمَالَ الدِّينِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلُ بِهِ، أَلَا وَ إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ؛ إِنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَكُمْ، قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَيْنَكُمْ، وَ ضَمِنَهُ، وَ سَيَفِي لَكُمْ، وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ، وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوه؛ اى مردم، بدانيد كه كمال دين (در) طلب دانش و بكار بستن آن است. و به راستى دانش جستن بر شما از مال خواهى واجبتر است، زيرا مال (دنيا) ميان شما تقسيم گشته و برايتان ضمانت شده است. عادلى آن را ميان شما تقسيم كرده و ضمانتش فرموده، و به زودى با رساندن آن به شما وفا كند، و دانش براى شما نزد اهلش ذخيره است و شما به خواستن آن از ايشان مأموريد. پس در طلبش برويد.»(13)
پی نوشت ها:
1. اعراف/96.
2. أزدى، عبدالله بن محمد (466ق)،كتاب الماء، مصحح: اصفهانى، محمد مهدى، تهران، مؤسسه مطالعات تاريخ پزشكي، طب اسلامي و مكمل- دانشگاه علوم پزشكي ايران، ج1، ص114.
3. کلینی، محمد بن یعقوب(321ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج4، ص53.
4. همان، ج4، ص55.
5. ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى(363 ق)، دعائم الإسلام، مصحح: فيضى، آصف، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1385ق، ج2، ص117.
6. کلینی، محمد بن یعقوب(321ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج2، ص326.
7. همان، ج4، ص10.
8. همان، ج4، ص95.
9. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن(1104ق)، وسائل الشیعة، قم، موسسه آل البیت، ج17، ص315.
10. کلینی، محمد بن یعقوب(321ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج5، ص542.
11. همان، ج2، ص499.
12. زين الدين بن على(966 ق)، منية المريد، مصحح: مختارى، رضا، قم، مكتب الإعلام الإسلامي، 1409 ق، ص160.
13. کلینی، محمد بن یعقوب(321ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج1، ص73.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63330&p=992739&viewfull=1#post992739