چگونه می توان بین معجزه و سحر تمایز قائل شد؟

سوال:
با توجه به ناشناخته بودن سحر و امور خارق العاده، چگونه می توان بین ایندو امر عجیب و معجزه تمایز قائل شد؟

پاسخ:
مقدمه1؛ تعریف معجزه: امر خارق العاده‌ای که به عنایت و اذن خاص الهی صورت می‌گیرد و هدف از آن اثبات منصب و مقامی الهی و مقدس است. این پدیده دارای چند نشانه در مقام شناخت و اثبات است که عبارتند از تحدی و عدم معارضه و مغلوب نشدن.(1)
مقدمه2؛ راغب اصفهانی، برای سحر دو معنا مطرح می کند که یکی خدعه و تخیلاتی است که حقیقت ندارد؛ مانند کاری که شعبده باز انجام می دهد. و دیگری جلب کمک شیطان با نزدیک شدن به اوست.(2) و ابن فارس نیز سحر را جلوه دادن باطل به صورت حق معرفی می کند و آنرا نوعی خدعه می داند.(3)
با توجه به تعاریف مذکور و دیگر تعریف های سحر، می توان این کار را به دو دسته تقسیم کرد:
الف) سحری که در تخیل مخاطب شکل گرفته و اثر خارجی ندارد؛ مانند کاری که ساحران مصری انجام دادند و خداوند در مورد غير واقعي بودن سحر آنها فرمود: قالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظيمٍ؛ [موسى‏] گفت: شما(سحر و جادوي خود را) بيندازيد. هنگامى كه انداختند، چشم‏هاى مردم را جادو كردند و آنان را سخت ترساندند، و جادويى بزرگ و شگفت‏آور به ميان آوردند.(4) ذيل آيه مذكور، علامه طباطبايي مي فرمايد: سحر يك نوع تصرف در حاسه انسان است، بطورى كه حاسه بيننده چيزهايى را ببيند و يا بشنود كه حقيقت نداشته باشد.(5)
ب) سحری که اثر خارجی داشته و باعث تغییری در عالم خارج گردد. این قسم از سحر را می توان همسان قدرتهای خارق العاده برخی افراد مانند مرتاض ها دانست.

بنابر مقدمه دوم، تفاوت عمده سحرِ تخیلی یا روانی(قسمت الف) با معجزه، در واقعي و تخيلي بودن است، بطوري كه معجزه امري واقعي بوده و آثار خارجی دارد، در حالی که سحر تنها تخيل مخاطب را هدف قرار مي دهد و سبب مي شود مخاطبان ساحر، امري كه واقعيت ندارد و اتفاق نيافتاده را واقعي بپندارند.
اما در مورد تفاوت امور خارق العاده و معجزه در كتب كلامي راه هایی مانند: تعليمي نبودن معجزه، عدم معارضه، تحدي، تنوع معجزات، انگيزه آورنده و ... بيان شده كه به تشخيص حق از باطل يا واقعي از غير واقعي كمك مي كند.(6) بنابراین با توجه به شناخت مردم از آنها و اینکه تحت تعلیم کسی نبوده و اصلا خودِ معجزه قابل تعلیم نیست و اینکه پیامبران به سبب معجزات تحدی کرده و البته غالب حاکمان ستمگر(مانند فرعون، نمرود و ...) با تمام قدرت در صدد شکست آنها برمی آمدند و با این حال نمی توانستند با معجزات پیامبران معارضه کنند، می توان تمایز روشنی بین کار بشری(سحر و مانند آن) و عمل خارق العاده الهی(معجزه) قائل شد. در این میان از مویداتی مانند انگیزه الهی پیامبران و دعوت آنها که مطابق با عقل و فطرت است و اینکه همه آنها مردم را به سوی خدایی واحد می خواندند نیز نباید غفلت کرد.
با توجه به مطالب گذشته روشن می شود که بین معجزه و دیگر خوارق عادت تفاوت زیادی وجود دارد. بطوری که خداوند متعال معجزه را راهی برای تشخیص پیامبر حقیقی از مدعی کاذب قرار داده و این امر مستلزم غیر قابل جعل بودن آنست. اما اولا؛ صرفِ دارا بودن قدرت خارق العاده و یا کرامتی شبیه معجزه دلیل بر رسالت و پیامبری نیست بلکه معجزه باید همراه ادعا رسالت باشد تا پیامبری کسی ثابت شود. و ثانیا؛ بر فرض کسی که دارای چنین قدرتی(شبیه به معجزه) است، بخواهد با ادعای دروغْ مردم را فریب داده و خود را پیامبر خدا معرفی کند، بر خداوند متعال لازم است از باب لطف، او را رسوا کند.
اما اگر گمراهی مردم با کج فهمی خودشان باشد و نشانه خداوند(معجزه) در این زمینه نقشی نداشته باشد، لزومی برای افشا نیست؛ چرا که در این فرض حجت بر مردم تمام است. اما اگر راه و طریقی که خدا برای شناخت حق از باطل قرار داده است، وسیله ای برای گمراهی مردم قرار گیرد، لازم است که خداوند متعال جلوی این گمراهی را بگیرد که در غیر اینصورت شناخت نبی از راه معجزه غیر ممکن بوده و این راه لغو می شد، در حالی که چنین نیست و در طی قرون متمادی یکی از بهترین راههای شناخت پیامبر حقیقی بوده است.



 


1. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۵۷۵.
2. راغب، مفردات، ص400.
3. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج3، ص138.
4. سوره اعراف، آيه 116.
5. ترجمه الميزان، ج‏8، ص: 275.
6. جعفر سبحانى، الالهیات فى الكتاب و السنه، ج 2، ص 64؛ محمد تقى مصباح یزدى، راه و راهنماشناسى، ص 58 ـ 60.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=59720&p=937972&viewfull=1#post937972