سوال:
آیا انسان با توجه به اینکه در بهشت مختار است، می تواند برخی امور نامطلوب مانند تمسخر و ... را اراده کند؟
پاسخ:
در اینکه بهشتیان مختار اند، شکی نیست؛ چرا که خداوند در این باره می فرماید:
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ كَذلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقينَ(1)
لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ خالِدينَ كانَ عَلى رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُلاً (2)
لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنينَ (3)
لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فيها وَ لَدَيْنا مَزيدٌ (4)
در تمام این آیات به طور کلی گفته شده هر چه مومنان در بهشت درخواست کنند برایشان مهیا خواهد شد. اما میل آنها به چه چیزی تعلق می گیرد؟ متقين در آن روز و در بهشت دوست نمى دارند و نمى خواهند، مگر چيزى را كه واقعا دوست داشتنى باشد، و آن چيزى كه واقعا بايد آن را دوست داشت همان چيزى است كه خدا براى آنان دوست بدارد، و آن عبارت است از همان خير و سعادتى كه مستحق آن شده اند، و با آن به كمال مى رسند، و نه خود و نه ديگران از آن متضرر نمى شوند.
علامه طباطبایی با توجه به آیه «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي»(5) می فرماید: به حكم اين آيه اهل بهشت به چيزى راضى و علاقمند مى شوند كه خدا نيز بدان راضى باشد، آرى، آنان نمى خواهند مگر آنچه را كه مايه خوشنودى خداست، پس هيچ وقت اشتهاى معصيت و كار زشت و شنيع، و كار لغو نمى كنند،"لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً" و نيز هرگز از چيزى كه مايه ناراحتى ديگران است خوششان نمى آيد، و نيز هرگز نمى خواهند كه عذاب از اهل جهنم (كه خدا عذاب آنان را خواسته) برداشته شود، و هرگز آرزو نمى كنند كه مقام بالاتر از خود را داشته باشند، چون آنچه كه خود دارند خدا برايشان پسنديده، و آنان بدان راضيند، و آنچه خدا دوست مى دارد دوست مى دارند.(6)
بنابراین تفاوت اختیار دنیایی با اختیار بهشتی در این است که اختیار بهشتی همراه حکمت و علم ویژه است به خلاف اختیار دنیایی انسان که گاهی همراه حکمت و زمانی نیز خالی از آنست.
تفسیر نمونه در این رابطه می نویسد: پرده ها از برابر چشمان بهشتيان كنار مى رود، حقايق را بخوبى درك مى كنند و تناسبها در نظر آنان كاملا واضح مى شود، آنها هرگز به فكرشان نمى گذرد كه چنين تقاضاهايى از خدا كنند و اين درست به اين مى ماند كه ما در دنيا تقاضا كنيم كه يك كودك دبستانى استاد دانشگاه شود، و يا يك دزد جنايتكار قاضى دادگاه، آيا اين گونه امور به فكر هيچ عاقلى در دنيا مى رسد؟ در آنجا نيز چنين است، از اين گذشته آنها تمام خواسته هايشان تحت الشعاع خواست خدا است و همان مى خواهند كه خدا مى خواهد.(7)
بنابراین درست است که انسان در بهشت مختار است، اما این اختیار توسط دیگر قوای انسان مانند عقل و حکمت، کنترل می شود. لذا انسان در بهشت چیزی را می خواهد که ملائم طبع او و درخور بهشت باشد و آن چیزی جز اشیاء و افعال پاک نیست.
اما در مورد اینکه چرا چنین اختیاری در همین دنیا در اختیار انسان قرار نگرفت، باید گفت؛ در عالم هستی از پایین ترین مرتبه تا بالاترین مرتبه وجود دارد. اما اینکه چرا انسان از ابتدا به جای دنیا در عالم برزخ یا بهشت قرار داده نشد؟ این پاسخ را باید در بحث تکامل انسان جستجو کرد. انسان موجودی دو وجهی است که یک بعد روحانی و یک بعد جسمانی دارد. برای رسیدن به عوالم دیگر باید تکامل یابد.
اگر بگویید چرا از همان ابتدا خداوند انسان را روحانی و فارق از ماده خلق نکرد؟ پاسخش اینست که خداوند مخلوقات روحانی مانند ملائک را از قبل خلق کرده بود و سر اینکه انسان از ملائک بالاتر است در همین است که با توجه به تمایلات نفسانی به آنها پشت پا زده و راه عبودیت را برگزیده است. در این رابطه عبداللَّهبن سنان میگوید: از امام صادق(علیهالسلام ) پرسیدم: فرشتگان از جهت قرب و منزلت به حق، برترند یا بنیآدم؟ آن حضرت از امیر المؤمنین(علیهالسلام ) نقل فرمود: خداوند عقل را برای فرشتگان قرار داده بدون شهوت (جنسی و غیره) و برای حیوانات شهوت را قرار داده بدون عقل، و برای بنیآدم هم عقل را قرار داده و هم شهوت را،
پس هرکس از انسانها عقلش بر شهوتش پیروز شود از فرشتگان برتر است، و هرکس شهوتش بر عقلش غلبه کند از حیوانات پستتر است.(8) به عبارت دیگر ایمان به غیب انسان اگر با سختی و دو راهی ایمان و کفر باشد، ارزشمند است. همانطور که امام صادق(علیه السلام) در مورد صبر فرمود: إِنَّا صُبُرٌ وَ شِيعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ صَارَ شِيعَتُكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ قَالَ لِأَنَّا نَصْبِرُ عَلَى مَا نَعْلَمُ وَ شِيعَتُنَا يَصْبِرُونَ عَلَى مَا لَا يَعْلَمُونَ؛ ما بردباریم و شیعیان ما از ما بردبارتر، راوی پرسید چگونه شیعیان شما از شما بردبارترند؟ فرمود: زیرا ما برآنچه می دانیم صبر می کنیم و شیعیان ما بر آنچه نمی دانند صبر می کنند.(9)
از سوی دیگر حبّ الهی به کمال و خیر، اقتضاء دارد که نظام آفرینش دارای کمال و خیر بیشتری بوده و در جهان مادّی، نقص و فسادهایی که لازمۀ این جهان است در آن به حدّاقل برسد و به عبارتی اگر خدا جهان را به بهترین نظام نیافریده باشد یا به خاطر این است که علم به بهترین نظام نداشته، یا آن را دوست نداشته، یا قدرت بر ایجاد آن نداشته و یا از ایجاد آن بخل ورزیده است. در حالی که خداوند از این ویژگیها مبرّاست.(10) بنابراین خلق جهان دیگری که کامل تر باشد یا خلق موجودی دیگر به نحو بهتر از این شرایط ممکن نبوده و الا آفریده می شد.
1. نحل: 31.
2. فرقان: 16.
3. زمر: 34.
4. ق: 35.
5. فجر: 27-30.
6. ترجمه الميزان، ج15، ص: 261.
7. تفسير نمونه، ج15، ص: 42.
8. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص 54.
9. الكافي؛ ج2 ؛ ص93.
10. آموزش فلسفه، ج 2، ص 312.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=61202&p=958142&viewfull=1#post958142