باسلام
اینکه حکومت حق چه کسی است، وابسته به یک سری نکات است:
نخست. اینکه خدایی وجود داشته باشد یا نه.
دوم. اینکه این خدا، دارای اوصافی نظیر علم و قدرت و حکمت باشد.
سوم. اینکه این خدا، دارای حق تشریع و قانون گذاری باشد یا نه.
چهارم. اینکه محدوده دخالت دین، محدود به مسائل مربوط به جهان آخرت است یا نه در دنیا نیز حق دخالت دارد.
باتوجه به این نکات
کسی که به تمام امور فوق مومن باشد و اعتقاد داشته باشد، میفهمد
جهان دارای خداوندی هست که خالق اوست.
این خدا، چون خالق عالم است، رب و پروردگار عالم نیز هست.
تنها کسی که پروردگار عالم است، حق فرمانروایی دارد.
بنابراین
ولایت تکوینی و تشریعی از آن خداوند است چنانکه خودش میفرماید: " أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِی"(شوری، آیه9)
البته این انحصار ولایت بی جهت نیست
چرا که حاکم و تدوین کننده و تشریع گر قوانین، در صورتی میتواند قانون مطلوبی را برای دیگران جعل کند که
اولا: خودش ذی نفع نباشد.
ثانیا: علم کامل به نیازهای ما داشته باشد.
ثالثا: مقهور قدرت دیگران نشده و مصلحت همکان را در نظر داشته باشد.
مشخص است که چنین کسی به صورت واقعی تنها خداوند است که از سویی بی نیاز است.
از سوی دیگر عالم مطلق است و قادر مطلق.
بر این اساس، در نگاه اولیه هیچ انسانی حق حاکمیت سیاسی و اعمال قدرت، از سویی و از سوی دیگر حق قانونگذاری برای انسان را ندارد.
این اصل اولیه به واسطه انحصار قانون گزاری در خداوند است.
اما از سوی دیگرخداوند
برای اعمال حاکمیت خود، چاره ای ندارد جز اینکه از بندگانش استفاده کند.
برای مطلع کردن بندگانش از قوانینی که قرار داده است، لازم است از برخی بندگانش استفاده کند تا دستورات او را به اطلاع بقیه برسانند.
حال که مشخص شد، اصل اولیه بر عدم ولایت هر انسانی است مگر آنان که خداوند آنها را انتخاب کرده است،
سوال اینجاست که چه کسی میتواند حاکم از جانب خداوند باشد.پاسخ این است که این مسئولیت به کسانی واگذار شده است که
هم علم کافی و دقیق نسبت به قوانین و دستورات خداوند را دارند؛
هم دارای قوه و ملکه عصمت هستند تا از خطا و تعمد در تطبیق دستورات خداوند پرهیز کنند.
البته شناخت این افراد، تنها از راه پیام خود خداوند میسر است.
به همین جهت، اولین کسانی که دارای چنین حق هستند، انبیای الهی هستند.
بعد از ایشان، خلفای ایشان و در دین اسلام امامان معصوم عهده دار چنین سمتی هستند.
در دوره غیبت نیز تنها کسانی که به صورت عام منصوب شده اند حق چنین کاری را دارند که به عنوان ولی فقیه نام بردارند.(ر.ک: )
بنابراین
ملاک در انتخاب حاکم، دستور خداوند است.
اما این انتخاب بی جهت نبوده است و یک سری شرایط در خود فرد باعث این انتخاب شده است.
این خصوصیات،هم باعث انتخاب آن فرد توسط خداوند شده است.
و هم باعث بازشناسی او توسط مردم و اطمینان نسبت به انتخاب خود خواهد بود.
یک سری از شرایط نیز در مورد حق حاکمیت نیست بلکه مربوط است به اعمال این حق.
مانند مقبولیت از سوی مردم، مهیا بودن شرایط اجتماعی و سیاسی.
اینها شرایط مقبولیت و اعمال حق حاکمیت است نه شرط مشروعیت و وجود چنین حقی.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=60836&p=950448&viewfull=1#post950448