پرسش:
در داستان حضرت لوط چرا ایشان دختران خود را به کل افراد روستا پیشنهاد ازدواج داد؟ مگر چنین چیزی ممکن است که چندین شخص با یک دختر ازدواج کنند؟
پاسخ:
اینکه جناب لوط چه تعداد دختر داشته، هيچ دليلى در دست نيست؛ نه در كلام خداى تعالى و نه در تاريخى كه مورد اعتماد باشد؛ بله، در تورات موجود آمده كه لوط تنها دو دختر داشته ولى گفته تورات مورد اعتماد نيست. (1)
لوط نبی قاعدتا چند دختر بیشتر نداشته و از آن قوم، تنها به تعداد دخترانش می توانستند، ازدواج نمایند؛ در حقیقت لوط نبی براى جلوگيرى از منكر، ابتدا راه معروف را به قومش نشان می دهد و آن ازدواج مشروع است (هؤُلاءِ بَناتي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُم) .
لوط (ع) می بینه یه عده آدم نادون از خدا بیخبر آمده اند در ِ خانه اش و قصد سوئی به مهمانانش دارند! لوط (ع) که پیامبر بزرگ خداست و بارها و بارها به نهی از منکر مردم پرداخته و آنها را از گناهان نهی نموده، اینجا نمی آید راه گناه را به آنها نشان دهد و با گناه بزرگ (زنا)، جلوی گناه دیگر (لواط) را بگیرد! او خطاب به مردمی که بر اثر گناهان بزرگ، گویی رنگ فطرتشان زنگ برداشته و انسانیتشان مسخ شده، می گوید: اینکه مردان شما به مردانتان اکتفا می کنند و زنانتان به زنان شما (اعراف/81 ، نمل/55 و ...) ، این کار بی سابقه (اعراف/80) ، بر خلاف ناموس آفرینش است و سر از سنگباران الهی در می آورد! (اعراف/84) ؛ راهی که خدای سبحان برای ارضای صحیح قوای شهوانی قرار داده ازدواج است (اعراف/81 ، نمل/55 و ...) و بقیه راه نماها، بیراهه است!
و در چنین فضایی که هیچ قوت وقدرتی در دفع آنها و جلوگیری از گناه ندارد (هود/80) ، حاضر می شود دخترانش را به صورت مشروع به عقد آنان در آورد (یعنی مثلا اگر سه دختر داشته، حاضر شده آنها را به عقد سه نفر در آورد) و خود در راه سامان بخشی و تبلیغ عملی امر حلال ازدواج، پیشقدم می شود!
بله، لوط (ع) هم می دانست که آن قوم نادان به دخترانش رغبتی ندارند و پیشنهادش را نمی پذیرند (هود/79) اما می خواهد حجت را بر آنان تمام کند (نساء/165).
و آیت الله مکارم در این زمینه می فرمایند:
جمله اى که لوط به هنگام حمله قوم به خانه او، به قصد تجاوز به مهمانانش گفت که: این دختران من براى شما پاک و حلال است، از آنها استفاده کنید و گرد گناه نگردید،(2) در میان مفسران سوالاتى را بر انگیخته است.
نخست این که: آیا منظور، دختران نسبى و حقیقى لوط بوده اند؟ در حالى که آنها طبق نقل تاریخ دو یا سه نفر بیشتر نبودند، چگونه آنها را به این جمعیت پیشنهاد مى کند؟
یا این که: منظور همه دختران قوم و شهر بوده است، که مطابق معمول، بزرگ قبیله از آنها به عنوان دختران خود یاد مى کند؟
احتمال دوم ضعیف به نظر مى رسد؛ چرا که خلاف ظاهر است و صحیح همان احتمال اول است، و این پیشنهاد لوط، به خاطر آن بود که مهاجمین عدهاى از اهل قریه بودند، نه همه آنها، به علاوه او مى خواهد نهایت فداکارى خود را در اینجا نشان دهد، که من حتى حاضرم براى مبارزه با گناهو همچنین حفظ حیثیت میهمانانم دختران خودم را به همسرى شما در آورم، شاید وجدان خفته آنها با این فداکارى بى نظیر بیدار شود، و به راه حق باز گردند.
دیگر این که: مگر ازدواجدختر با ایمانى مانند دختران لوط، با کفار بى ایمانجایز بود که چنین پیشنهادى را کرد؟!
پاسخ این سوال را از دو راه گفته اند:
یکى این که در آیین لوط، همانند آغاز اسلام، تحریم چنین ازدواجى وجود نداشت، لذا پیامبر(صلى الله علیه وآله) دختر خود «زینب» را به ازدواج«ابى العاص» قبل از آن که اسلام را بپذیرد در آورد، ولى بعداً این حکم منسوخ گشت. (3)
اما این پاسخ خالى از اشکال نیست؛ زیرا ازدواج«ابى العاص» با «زینب» قبل از بعثت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بود نه قبل از اسلامِ «ابى العاص» (4) و این قابل مقایسه با ازدواج دختران لوط نیست،
بنابراین بهتر پاسخ دوم است و آن این که:
منظور «لوط» پیشنهاد ازدواج مشروط بود (مشروط به ایمان) یعنى این دختران من است، بیایید ایمان آورید تا آنها را به ازدواج شما در آورم.
و از اینجا روشن مى شود که، ایراد بر لوط پیامبر که چگونه دختران پاک خود را به جمعى از اوباش پیشنهاد کرد، نادرست است؛ زیرا پیشنهاد او مشروط و براى اثبات نهایت علاقه به هدایت آنها بود.(5)
__________________________________
(1). ترجمه الميزان، ج10، ص: 508
(2). هود: 11/ 78.
(3). «تفسیر مجمع البیان» و «تفسیر کبیر فخر رازى»؛ «وسائل الشیعه»، جلد 21، صفحه 110، حدیث 26652 (چاپ آل البیت)؛ «بحار الانوار»، جلد 10، صفحه 385، حدیث 2.
(4). بحار الانوار، ج 19، ص348 (ضمناً توجه داشته باشید ابى العاص پسر خواهر خدیجه یعنى پسر خاله زینب بود).
(5). مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، چاپ سی و سوم، ج 9، ص 222.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=60555&p=954810&viewfull=1#post954810