سوال:
اگر نیازی در انسان باشد و خداوند برای آن پاسخی نداده یا آن پاسخ را ممنوع کرده باشد، آیا این نشانه ظلم و نقص خداست یا خیر؟
پاسخ:
قبل از پاسخ به این سوال باید منظور از نیاز و انواع آن مشخص شود:
الف) تعریف نیاز: نیاز که از آن به انگیزه، خواست، تمایل و آرزو یاد شده، به نیروی ذهنی اطلاق می شود که موجب انگیزش و سر زدن رفتار خاص از آدمی می گردد تا نیاز پیدا شده رفع گردد.(1)
ب) انواع نیاز:
1. نیازهای فطری و غیر فطری؛ نیازهای فطری نیازهایی هستند که ناشی از ساختمان طبیعی بشر است که هر بشری به موجب آن که بشر است، خواهان آن هاست.(2)
2. نیازهای اولیه و ثانویه؛ نیازهای اولیه نیازهایی است که از عمق ساختمان جسمی و روحی انسان و از طبیعت زندگی اجتماعی انسان سرچشمه می گیرد تا انسان، انسان است و زندگی وی، زندگی اجتماعی است، آن نوع نیازها هست. این نوع نیازها یا جسمی اند یا روحی و یا اجتماعی. نیازهای جسمی از قبیل نیاز به خوراک، پوشاک، مسکن و همسر؛ نیازهای روحی از قبیل علم، زیبایی، نیکی، پرستش، احترام و تربیت؛ نیازهای اجتماعی از قبیل معاشرت، مبادله، تعادل، عدالت، آزادی و مساوات. از طرفی نیازهای ثانویه نیازهایی اند که از نیازهای اولیه ناشی می شوند. نیاز به انواع آلات و وسایل زندگی که در هر عصر و زمانی فرق می کند از این نوع است.(3)
3. جسمی و روحی.
4. مقدس و نامقدس؛ نیازهایی که بر اساس خدا محوری باشد، مقدس و نیازهای مبتنی بر جاذبه های مادی و طبیعی، نامقدس خواهند بود، چرا که بر مبنای نفسانیت بوده و انسان برای آنها قداستی قائل نیست.(4)
5. نیازهای واقعی و نیازهای کاذب؛ نیازهای کاذب نیازهایی هستند که از هیچ واقعیت عینی نشأت نمی گیرد، بلکه شکل گرفته از مجموعه ای از پندارها و خیالات شعارگونه و بی محتواست که گاه برای پیشبرد اهداف خاصی ایجاد و پی گیری می شوند. نیازهای واقعی، نیازهایی هستند که از یک واقعیت عینی مایه می گیرند.(5)
البته علاوه بر این موارد می توان دسته بندی های دیگری را هم اضافه کرد.
با توجه به مقدمات مذکور، خداوند متعال خود را پاسخ گوی تمام نیازهای انسان دانسته و می فرماید: وَ ءَاتَئكُم مِّن كُلّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تحُصُوهَا إِنَّ الْانسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ؛ و از هر چه از او خواستيد به شما عطا كرد، و اگر نعمت خدا را شماره كنيد، نمى توانيد آن را به شمار درآوريد. قطعاً انسان ستم پيشه ناسپاس است.(6) عبارتی که خداوند در این آیه بکار برده است(مِّن كُلّ مَا سَأَلْتُمُوهُ) شامل تمام نیازهای انسان می شود. در جای دیگر انسان را فقیر و خود را غنی مطلق معرفی کرده و می فرماید: أَيهُّا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلىَ اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنىُّ الْحَمِيدُ؛ اى مردم، شما به خدا نيازمنديد، و خداست كه بى نيازِ ستوده است.(7)
آیت الله مکارم ذیل این آیه می فرماید: آرى بى نياز حقيقى و قائم بالذات در تمام عالم هستى يكى است، و او خدا است، همه انسانها بلكه همه موجودات سر تا پا نيازند و فقر و وابسته به آن وجود مستقل كه اگر لحظه اى ارتباطشان قطع شود هيچند و پوچ. همانگونه كه او نياز مطلق است انسانها فقر مطلقند، و همانگونه كه او قائم به ذات است مخلوقات همه قائم به او هستند، چرا كه او وجودى است بى نهايت از هر نظر، و واجب الوجود در ذات و صفات.(8)
لذا بر مبنای این ایه تنها غنی مطلق است که پاسخگوی فقیر محض می باشد. از نظر عقلی نیز انسان موجود محدود و خدا نامحدود است؛ لذا غیر ممکن است نامحدود پاسخگوی محدود نباشد. البته برای برطرف کردن نیازها، خداوند وسائلی را قرار داده و گاهی تضادهایی در این دنیا وجود دارد.
این اشارات در آیات دیگر، مانند ایه شریفه: يَأَيهُّا النَّاسُ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكمُ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيرْ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ فَأَنىَ تُؤْفَكُونَ؛ اى مردم، نعمتِ خدا را بر خود ياد كنيد. آيا غير از خدا آفريدگارى است كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟ خدايى جز او نيست. پس چگونه [از حق] انحراف مى يابيد؟(9) نیز بیان شده است.
بنابراین خداوند متعال به علت غنی مطلق و نامحدود بودنش، تنها مرجع پاسخگویی نیازهای مخلوق خویش بوده و برای هر نیازی راهی معقول و مشروع قرار داده است. البته این پاسخگویی مربوط به نیازهای واقعی انسان بوده و شامل نیازهای کاذب و توهمی نمی شود. به همین دلیل برخی محدودیتها در ارضای نیازهای انسان قرار داده و برخی راههای رفع نیاز را حلال و برخی را حرام دانسته است. به عنوان مثال؛ نیاز جنسی قابلیت برطرف شدن از راه حلال مانند ازدواج و راه حرام مانند روابط نامشروع را دارد که تنها راه اول مورد تائید خداوند است.
پس ممنوع کردن برخی راهها به معنای نقص در خالق نیست بلکه اگر یک نیاز واقعی بطور کلی مسدود بود و هیچ حکمتی در سد آن وجود نداشت، اشکال وارد بود. اما با توجه به غنای مطلق خداوند و حکمت او، ظلم بطور کلی از خداوند منتفی است.
1. مقاله هایی درباره مبانی رفتار سازمانی و انگیزش، گروهی از اساتید، مرکز آموزش مدیریت دولتی، تهران، 1370، ص 55.
2. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 3، ص 385.
3. همان.
4. درآمدی بر شناسایی نیازهای انسان از دیدگاه قرآن با تاکید بر برتری نیازهای معنوی در سلسله مراتب نیازها، دوفصلنامه علمی- پژوهشی مدیریت اسلامی، سال 21، بهار و تابستان 92، ص15.
5. جمعی از علما و دانشمندان، نگرشی بر مدیریت در اسلام، چاپ دوم، مرکز آموزش مدیریت دولتی، تهران، 1375، ص 93.
6. ابراهيم: 34.
7. فاطر: 15.
8. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج18، ص: 221.
9. فاطر: 3.