ببینید خداوند هرگز نفرموده که شریعت محمد(صلی الله علیه و آله) همان شریعت ابراهیم(علیه السلام) بوده یا همپا و هم طراز آن است، این تأکید بر آیین ابراهیم، تأکید بر راه و روش یکتاپرستی اوست، نه تعالیم شریعت ابراهیم(علیه السلام)، همان طور که قرآن کریم می فرماید:
«فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكين»؛ از آيين ابراهيم پيروى كنيد، كه به حق گرايش داشت، و از مشركان نبود.(1) و آیات متعدد دیگری که به خوبی این منظور قرآن را می رسانند که این متابعت فقط در یکتاپرستی است.(2)
حال با روشن شدن این نکته، حکمت اینکه خداوند آیین اسلام را همان آیین حنیف ابراهیم معرفی نموده است را می توان اینگونه تبیین نمود:
اول: بت پرستان جاهليت عرب نيز خود را بر تابع آیین حنيف ابراهيم(علیه السلام) معرفى مىكردند، و اين سخن به قدرى شايع شده بود كه يهود و نصارى آنها را «حنفاء» مىگفتند (به اين ترتيب حنيف درست معنايى بر ضد معناى اصليش پيدا كرده بود، و با بت پرستى مرادف شده بود) خداوند پس از توصيف ابراهيم(علیه السلام) به عنوان حنيف و مسلم، مىفرمايد:" او هرگز از مشركان نبود" (وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ) تا هر گونه ارتباطى ميان ابراهيم و بت پرستان عرب را نفى كند. (3)
بنابراین اینکه قرآن از یکتاپرستی ابراهیم(علیه السلام) دم میزند به خاطر رفع شبهه از ابراهیم است تا مشرکان او را بت پرست معرفی نکرده و خود را پیرو وی ندانند.
دوم: ابراهیم(ع) و نسل او از اسماعیل(علیه السلام) ساکن حجاز بوده و آیین او در همین منطقه حجاز رواج یافت و مردم حجاز نسبت به ابراهیم(علیه السلام) آشنایی داشته و قلباً به او گرایش داشته اند، این فرمایش قرآن کریم:
«إِنَّ أَوْلَي النَّاسِ بِإِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنينَ»؛ سزاوارترين مردم به ابراهيم، آنها هستند كه از او پيروى كردند، و اين پيامبر و كسانى كه (به او) ايمان آورده اند (از همه سزاوارترند) و خداوند، ولىّ و سرپرست مؤمنان است.(4)
این فرمایش قرآن نشان میدهد هر گروهی دوست داشته اند خودشان را پیرو ابراهیم(علیه السلام) معرفی کنند، و این نشان از پیوند درونی مردم با آن حضرت داشته است. طبیعتا بیان سیره و روش یک انسان محبوب می تواند برای دلدادگانش نقش تشویقی ایفا کند، نه شخصیت های بزرگ دیگری که ولو بزرگ هستند اما این شخص به آنها دلدادگی ندارد. در حقیقت خداوند می خواهد بفرماید که سیره ابراهیم(علیه السلام) که شما او را دوست دارید و خود را پیرو او می دانید یکتاپرستی بوده است، نه بت پرستی!
سوم: بزرگترین مشکل مردم حجاز هم همین شرک و بت پرستی بوده است، و عنصر مبارزه با شرک و بت پرستی در سیره ابراهیم(علیه السلام) بسیار روشن تر و پررنگ تر از سیره سایر انبیاء چون موسی و عیسی(علیهماالسلام) است، ماجرای شکستن بت ها، و همچنین استدلال با پرستندگان اجرام آسمانی نمونه ای از آن به شمار می رود.
چهارم: احتمال دیگری که میتوان مطرح نمود این است که بزرگان یهود و مسیحیت خود را بر حق می دانستند، بسیاری از آنها علی رغم اینکه به حقانیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) آگاه بودند آن را میپوشاندند(بقره:146) و همچنین به انواع توطئه ها دست میزدند تا مسلمانان را از پیروی از پیامبر(ص) بازدارند(5)
طبیعتا در چنین شرایطی یگانه دانستن تعالیم توحیدی اسلام با یهود و مسیحیت ممکن بود زمینه سوء استفاده توطئه گران اهل کتاب بر تأکید بر حقانیت خود را فراهم کند.
از طرف دیگر در تعالیم یهود و مسیحیت تحریفاتی رخنه کرده بود که بیم آن میرفت که با تأیید تعالیم حقه یهود و مسیحیت، این تعالیم تحریف شده نیز رواج یابد، تعالیمی چون تثلیث و سه گانه پرستی در مسیحیت، همان طور که قرآن کریم میفرماید:
«لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ»؛ آنها كه گفتند: «خداوند، يكى از سه خداست» (نيز) به يقين كافر شدند معبودى جز معبود يگانه نيست.(6)
______________________________
1. آل عمران:95/3.
2. آیاتی چون: نحل:16/ 120و123؛ ممتحنه:4/60.
3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، چاپ اول، 1374ش، تهران، ج2، ص: 606.
4. آل عمران:68/3.
5. بقره:109/2؛ آل عمران:69/3.
6. مائده:73/5.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=60616&p=948807&viewfull=1#post948807