سلام و ادب و تشکر از دوستان عزیز
در پاسخ به سؤال شما توجه به چند نکته ضروری است:
اول آنکه؛ فلسفه آفرینش انسان، رسیدن به مقام عبودیت و بندگی و اطاعت حضرت احدیت است. (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، و جن و انس را نیافریدم مگر برای بندگی و پرستش من.) (1) همو که عامل رسیدن به کمال و تقرب حقیقی به خدای سبحان است، از اینرو همه دستورات و احکام الهی از ارزش و جایگاه ویژه ای برخوردارند و بی توجهی به هر یک از احکام دین، گناه و نافرمانی حضرت باری تعالی است، و اگر انسان، قبل از مرگ، اقدام به توبه نکند امکان هلاکت باقی است. تفاوتی نمی کند ترک عامدانه ی واجبات باشد یا انجام معاصی.
دوم آنکه؛ از ديدگاه ديني و با نگاه آخرتي معيار قبولي تمامي اعمال انسان مومن نماز است. نماز اولين سوالي است که از انسان در آخرت مي پرسند که اگر پذيرفته شود ساير اعمال انسان هم امکان پذيرش دارد و اگر رد شود ساير اعمال انسان رد مي شود. "ان الصلاه عمود الدين ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ما سواها ؛(2) نماز ستون دين است و اگر پذيرفته شود, ساير اعمال پذيرفته مي شود و اگر رد شود نيز ساير اعمال رد خواهد شد.
روايات بسیاری در اين باب هست که به یک نمونه دیگر اشاره می کنیم: "عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ مَثَلُهَا كَمَثَلِ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الْأَوْتَادُ وَ الْأَطْنَابُ وَ إِذَا مَالَ الْعَمُودُ وَ انْكَسَرَ لَمْ يَثْبُتْ وَتِدٌ وَ لَا طُنُبٌ ؛(3) امام باقر (عليه السلام) ميفرمايد نماز ستون دين است مثل آن همانند ستون خيمه است که هرگاه ستون باشد ميخ ها و طنابها ثابت و محکمند و وقتي که ستون بيفتد و بشکند ديگر ميخ و طنابي پا برجا نيست.
چنانکه گفتیم: مقصود این دست روایات، که نماز را شرط قبولی و ستون خیمه اعمال معرفی کرده مربوط به آخرت است، یعنی در آخرت و یوم الحساب اگر نماز پذیرفته شود سایر اعمال پذیرفته می شود و اگر نماز، مقبول نشود سایر اعمال هم رد می شود، از این رو در دنیا نمی توانیم چنین حکمی را درباره سایر اعمال کنیم که مثلا فردی که نماز نمی خواند پس روزه و خمس و زکات و دیگر اعمالش هم پذیرفته نیست.
سوم آنکه؛ چنانکه در روایاتی گفته شده اهتمام به نماز، علیرغم اشتغال بنده به گناهان، موجب می شود که نهایتاً بخاطر حفظ ارتباط با خدا و این رشته نورانی به راه هدایت و نجات بازگردد، حفظ ارتباط با خدا و عمل به هر یک از دستورات نورانی دین اعم از روزه، خمس، زکات و ... (با فرض اینکه فرد نماز نمی خواند) همچون رشته ای نورانی عمل می کند که امکان توبه و بازگشت را برای فرد فراهم می کند. زیرا وقتی فرد، ایمان به خدا داشته باشد و وظایف بندگی اش را صرفنظر از نماز (بخاطر کهالت و تنبلی) انجام دهد، رشته هایی نورانی از ارتباط با خدا در زندگی وی باقی است و روزی بواسطه ی همان رشته ها بهدایت الهی (به حقیقت نماز) نیز باز خواهد گشت.
وقتی فرد با روزه داران در انجام این حکم الهی همراهی می کند و به انجام دیگر واجباتش اهتمام می ورزد، روزی با خود خواهد گفت: من که روزه می گیرم، خمس و زکات می دهم و به ولایت اهل بیت(ع) معترفم پس چرا نباید بندگی ام را با اقامه نماز کامل کنم.
ضمن آنکه؛ احکام و دستورات بندگی هر کدام وزن خود را دارند و حقی از مجموع حق الله هستند که به گردن بنده باقی است. لذا بنده نمی تواند به صرف اینکه نماز رکن رکین و اصل و اساس و ستون خیمه اعمال است و حال که بدلیل کهالت و تنبلی و یا هر دلیل دیگری از انجام آن سر باز می زند پس چه فایده که روزه بگیرم یا دیگر وظایف بندگی را بجای آورم، به هیچ وجه به این بهانه، تکالیف الهی از بنده ساقط نمی شود. بدون شک، این شیوه برای خارج ساختن بنده از مدار بندگی، اطاعت و ارتباط با خدا از وسوسه ها و دسیسه های شیطان است.
موفق باشید ...
پاورقی______________________________________ _______
1. ذاریات، 56.
2. وسائل الشیعه ، ج 3 ، ص 22 ، ح 1
3. همان، ج 4 ص : 27.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=29294&p=552238&viewfull=1#post552238