لطفا کمی در مورد اسرار تشهد و سلام نماز توضیح دهید

تشهد حمد و ثنای خداوند متعال است. تكرار شهادت به خدا و رسولش جهت تأكيد بر ايمان و اسلام است. بنده همانطور كه در مقام گفتار و قول، اظهار بندگی می‎كند بايد معناي آن كلام را با صفای ضمير پيوند دهد و با همه وجودش خدا را بندگي نمايد چون بايد بداند كه همه امور در دست اوست و هيچ ارادهای جز خواست و ارادة او قادر به انجام هيچ كاری در نظام هستی نيست.

از امام صادق (عليه السلام) درباره اسرار تشهد سئوال شد فرمودند: «خداوند عزوجل فرمود پروردگار تو آنچه بخواهد می‎آفريند و انتخاب و اختيار می كند و آنان را در كارهايشان گزينش و انتخاب نيست، منزه و برتر است خداوند از آنچه شرك می‎ورزند. پس بنده سپاسگزار خدا باش در عمل آن سان كه به زبان ذكر او گويی، پس تسليم فرمان او باش و بندگی او را به جاي آر و تو را به صلوات و درود بر پيامبرش محمد (صلّی الله عليه و آله) امر كرده پس نماز خدا را با صلوات بر پيامبر و طاعت او را با طاعت آن حضرت و شهادت به وحدانيت او را به شهادت بر رسالت آن جناب وصل كن و بكوش تا بركات معرفت آن جناب از دستت نرود و از بهره درود فرستادن او غافل نشوی» (1)

عبد در پیشگاه خداوند بعد از سر برداشتن از سجده، به خاطر مقام عبودیت و بقاء خدا در مقام شهود، به تشهد می نشیند و شهادت می دهد به یگانگی حق تعالی و شهادت به رسالت پیامبر(ص) و صلوات می فرستد بر پیامبر و اهل بیتش، به خاطر شکر نعمت هدایت به وسیله آن ها به سبب این مقام بلند و والا. در حقیقت نماز گزار در تشهد، پس از شهادت به وحدانیت و الوهیت حق تعالی، به مقام مقدّس عبد مطلق و رسول ختمى مرتبت (ص) توجه نموده، و از تقدیم مقام عبودیت بر رسالت (عبده و رسوله) متنبّه می شود که عبودیت و بندگی خدای متعال مقدّمه همه مقامات بزرگ الهی است، و رسالت، شعبه ای از عبودیت است. و چون حضرت رسول اکرم (ص) عبد حقیقی خداوند است، اطاعت او، اطاعت خدا است و بنده باید از خود مراقبت کند که قصور در طاعت رسول، که طاعت اللَّه است، نکند تا از برکات عبادت که قرب و وصول به بارگاه قدس الهی است، محروم نشود. و کسى را بدون‏ توسّل به رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) به بارگاه قدس الاهی و جایگاه انس با او راه ندهند.

اصل تشهد، در معراج به شكل كنونى درآمد، چون وقتى رسول خدا در نمازخواست بپا خیزد، گفته شد: اى محمد بنشین، پیامبر (صلى الله علیه و آله) نشست، دراین هنگام وحى آمد: اى محمد! چون نعمت خویش بر تو ارزانى داشتم نام مرا ببر، از این رو به پیامبر (صلى الله علیه و آله) الهام شد بگوید: بسم الله و بالله و لا اله الاالله و الاسماء الحسنى كلها لله؛ به نام و یاری خدا، و هیچ خدایى جز خداى یكتا نیست و نام هاى نیك همه از آن خداست. سپس خداوند به او وحى فرمود كه اى محمد بر خود و اهل بیت خویش درود بفرست، پیامبر گفت: صلى الله علىّ و على اهل بیتى؛ درود خدا بر من و اهل بیت من(2)
یکی از اسرار تكرار سجده ها، اقرار به آغاز آفرینش انسان از خاك و بازگشت به آن و پراكنده شدن و برخاستن از آن است، بنابراین وقتى نمازگزار براى تشهد مى نشیند، گویا از خوابگاه گور به پاخاسته و به برانگیخته شدن پس از مرگ اقرار مى كند، و دراین دنیا به تعلیم خداوند از آنچه پس از مرگ و برانگیخته شدن از گور مشاهده كرده ، سخن مى گوید.

نحوه نشستن در حال تشهد كیفیتى استحبابى است و آن تورك است. تورك یعنى بر نشیمن گاه و ران چپ نشستن و پاى راست را بر كف پاى چپ قرار دادن.
تاءویل این گونه نشستن، چنان كه در روایت كتاب من لایحضره الفقیه آمده، این است كه «اللهم امت الباطل و اقم الحق» یعنی خدایا باطل را بمیران و حق را بر پا دار.(3) زیرا راست مظهر حق و راستى ، و چپ كنایه از باطل و دروغ است .
مسئله راست و چپ در آداب و سنتها رعایت شده تا كلمه الله همان كلمه برترباشد، وگرنه انسان مؤ من هر دو پایش مبارك و راست است ، چنان كه دو دست او نیز خجسته و راست است ؛ زیرا او از اصحاب یمین و مبارك است و غیر مؤ من هر دو پا ودستهاى او چپ است.
اصل در این راست و چپ ، روایتى است در حق خداوند سبحان كه هر دو دست خدا راست و مبارك است ، با این كه خداوند را نه دست است و نه هیچ عضو دیگر؛زیرا او منزه است از آن كه عضوى او را درك كند و حسى او را بیابد.
سلام نیزاز «سِلم» به معنای صلح و امان است يعنی كسی كه به امر الهی گردن نهاد و دستور دين پيامبرش را با خضوع و فروتنی امتثال نمود از بلايای دنيوی و عقاب اخروی در امان است. چون ممكن نيست كسی نمازش را كامل انجام دهد و در عين حال از وعده‎های الهی برخوردار نباشد و نيز ممكن نيست كسي واقعيت سلام كه وصفي از اوصاف الهي و اسمي ازاسماء ربوبی است را ادراك نمايد و در زندگي خود در برخورد با ديگران آن را عينيت نبخشد. چگونه ممكن است كسي با عمق جان، مناجات با معبود خويش را با سِلم و امان به اتمام رسانده و حقيقت آن را با دل گره و پيوند زند و در عين حال از ياد الهی غافل بماند در حالي كه هنر بندگی، ياد خدا بودن در تمام احوال زندگی است.

آنچه در اسرار سلام بيان شد در حديث طولانی از امام صادق ـ عليه السلام ـ وارد شده كه خلاصه آن اين است كه: «معنای سلام در پايان هر نماز، امان است و هر كس تسليم امر الهی باشد در امان است و سلام نامي از نامهای خداوند متعال است كه ميان خلق خود به وديعت نهاده تا معنی و محتوای آن را در داد و ستدها و امانتداری‎ها و روابط با هم و صحت آميزش و معاشرتها به كار ببرند(4)
چنانچه خواستی سلام را جای خود نهي و حق معناي آن را ادا كنی، بايد از خدا پروا كنی و دين، دل و عقلت را گزند خودت در سلامت باشد. و آنها را به تيرگي گناهان نيالايی و بايد فرشتگان نگهبانت را سلامت بداری، آنها را نيازاری و ملولشان نسازی و با بدرفتاری با ايشان آنان را از خود نترسانی. آن گاه دوستت و سپس دشمنت (بايد ازجانب تو در سلامت باشد) كه هر كس نزديكترين فرد به او از دست او در سلامت نباشد به طريق اولی دورترين فرد از او در سلامت نخواهد بود و هر كس كه سلام را در جايگاه هايش ننهد او را نه سلامی است و نه تسليمی و در سلام گفتنش دروغگو است هر چند كه بلند و آشكار در ميان مردم سلام بگويد(5)




پینوشت:
1- بحارالانوار، ج 82، ص 284و 285
2- جامع احادیث الشیعة، ج 5، ص 339، ح 3343
3- جامع احایث الشیعة ، ج 5، ص 340
4- بحار الانوار، ج 82، ص 221
5- مصباح الشريعه، باب 18

http://www.askdin.com/showthread.php?t=27074&p=546050&viewfull=1#post546050