سؤال:
اشعث بن قیس قبل و بعد از اسلام چه شخصیتی داشته است؟ جعده چطور؟ آیا جعده دختر ام فروه نوه ابابکر است؟
پاسخ:
اشعث بن قیس اصالتا یمنی و از نسل پادشاهان یمن از قبیله کنده بود.(1) نام وی معدیکرب بود ولی به اشعث معروف شد. او در حضرموت یکی از قسمت های یمن به دنیا آمد با توجه به سنش می توان گفت وی هنگام هجرت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) 25سال داشته است.(2)
وی همانند بسیاری از مردم یمن هم عصر خود بت پرست بوده ولی در سال نهم به دین اسلام روی آورد.(3)
پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) وی با ابابکر بیعت نکرد این عمل منجر به جنگ ابابکر با وی شد که به شکست وی در دستگیری او انجامید، ابابکر پس از دستگیری وی خواهر ام فروه را به همسری او در آورد.(4)
پس از آن وی به ابابکر و عمر وفادار بود و از طرف آنان در جنگ ها شرکت جست. اما در زمان حضرت علی (علیه السلام) ابتدا از سوی ایشان حاکم آذربایجان بود.(5) ولی امام پس از مدتی از وی خواستند تا اموال آذربایجان را تحویل دهند.(6)
درست است که اشعث در نبرد با سرکشان شام و عراق، به امام علی (علیه السلام) پیوست، اما چنان که روایات موجود نشان میدهند، امام علی (علیه السلام) و پیروان صادق آن حضرت، به وی اعتمادی نداشتند. در واقع چنانکه از لابه لای روایات مغشوش و بازمانده از این دوره میتوان دریافت، نوعی تعصب، اشعث را ناچار از پیوستن به سپاه عراق کرد:
بنا بر روایتی، وی همان هنگام که در آذربایجان امر امام علی (علیه السلام) در خصوص تسلیم اموال را دریافت کرد، خواست به معاویه ملحق شود.(7)
و حتی بنا بر روایتی دیگر، از همین هنگام با معاویه بنای مکاتبه گذارد.(8) اما چون با یارانش رایزنی کرد، آن ها پیوستن به شامیان را تقبیح کردند و اشعث از آن رأی بازگشت.(9)
در حالی که معاویه میکوشید اشعث را به سبب بیاعتنایی امام به او، به سوی خود جلب کند، امام علی (علیه السلام) اشعث را به فرماندهی بخشی از سپاه گماشت.(10)؛ تا در گرماگرم نبرد که معاویه شکست را نزدیک میدید، برادر خود عتبه بن ابی سفیان را با پیشنهاد ترک جنگ نزد اشعث فرستاد.(11)
در روایت یعقوبی صریحاً از مکاتبه و ارتباط اشعث و معاویه در مورد قرآن به نیزه کردن و موارد بعد از آن یاد شده است.(12)
اشعث همچنین نظر معاویه را در باب قرار دادن یک حَکَم از شام و دیگری از عراق پسندید.(13) و ابوموسی اشعری را برگزید و با حکمیت ابن عباس یا مالک اشتر به عنوان نماینده از سوی امام علی (علیه السلام) و عراقیان مخالفت کرد.(14)
در مورد جعده نیز مادرش همان ام فروه خواهر ابابکر است.(15) یعنی ابابکر دائی وی و عایشه دختر دائی جعده بوده اند.
امام حسن (علیه السلام) با جعده ازدواج کرد. بلاذری درباره نقش منافقانه اشعث در این ازدواج مینویسد، علی (علیه السلام) دختر سعید بن قیس به نام «ام عمران» را برای فرزندش مجتبی (علیه السلام) خواستگاری کرد. سعید با برادرش اشعث به مشورت پرداخت و جریان را به او گفت. اشعث از روی نیرنگ به سعید گفت: پس بهتر نیست او را به پسر من محمد که پسر عمویش هست بدهی؟ بدین طریق، اشعث در مشورت خیانت کرد و سپس دختر خودش جعده را برای ازدواج امام حسن (علیه السلام) پیشنهاد داد.(16)
سرانجام جعده با تحریک و تطمیع معاویه، امام حسن مجتبی (علیه السلام) را به شهادت رساند.(17)
وی پس از امام حسن مجتبی (علیه السلام) شوهر کرد و بعدها فرزندان جعده را «بنی مسمة الازواج» میخواندند یعنی: فرزندان زنی که شوهرانش را مسموم میسازد.(18)
نجاشی شاعر شیعی در نکوهش جعده، قصیدهای را سروده که در کتب تاریخی بدان اشاره شده است.(19)
مرحوم کلینی روایتی از نقل می کند که امام صادق (علیه السلام) فرمود اشعث بن قیس در قتل حضرت علی (علیه السلام) شریک است و دخترش امام حسن (علیه السلام) را مسموم کرد و محمد بن اشعث نیز در شهادت امام حسین (علیه السلام) شرکت داشت.(20)
نتیجه: اشعث بن قیس از اهالی یمن است سال نهم به اسلام روی آورد وی پس از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) مرتد شده ولی ابابکر پس از دستگیری وی خواهرش ام فروه را به عقد وی درآورد، این وصلت باعث تمکین وی از ابابکر و پس از وی از عمر شد اما وی در زمان خلافت حضرت علی (علیه السلام) اگر چه همکاری می کرد ولی باعث بروز مشکلاتی شد و در شهادت امام علی (علیه السلام) دخیل بود. دخترش جعده نیز قاتل امام حسن مجتبی (علیه السلام) و پسرش محمد نیز در واقعه کربلا به نفع یزید فعالیت های زیادی کرد
در کل این خانواده نسبت به اهل بیت ظلم فراوان کرده اند.
منابع:
(1) الإصابة فى تمييز الصحابة، احمد بن على بن حجر العسقلانى (م 852)، تحقيق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بيروت، دارالكتب العلمية، ط الأولى، 1415،ج1،ص:239.
(2) همان
(3) تاريخ الأمم و الملوك ، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دار التراث ، ط الثانية، 1387،ج3،ص:138
(4) آفرينش و تاريخ، مطهر بن طاهر مقدسى، ترجمه محمد رضا شفيعى كدكنى، تهران، آگه، چ اول، 1374ش، ج2،ص800.
(5) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، ج۲، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م، ج۳، ۱۳۹۷ق، ص۲۰۵، ۳۲۷
(6) نصربن مزاحم، همان، ص۲۰-۲۱
(7) همان، ص۲۰-۲۱
(8) بلاذری، پیشین،ج۲، ص۲۹۶
(9) نصربن مزاحم، پیشین ص۲۱
(10) نصربن مزاحم، پیشین ص۱۶۵-۱۶۷؛ طبری،پیشین ج۴، ص۵۶۹-۵۷۲7.
(11) نصربن مزاحم، پیشین، ص۴۰۸-۴۱۰
(12) یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، دارصادر، ج۲، ص۱۸۸-۱۸۹.
(13) نصربن مزاحم، ص۴۹۹؛ پیشین،
(14) نصربن مزاحم، پیشین ص۴۹۹-۵۰۰.
(15) کتاب الفتوح، ج ۱، ص۶۸.
(16) انساب الاشراف، ج ۳، ص۱۴ و ۱۵.
(17) الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد ، شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، بیروت،دار المفید، ۱۴۱۴ق.، ج ۲، ص۱۶.
(18) الارشاد،همان، ج ۲، ص۱۶. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ق، ج ۱۶، ص۴۹.
(19) ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق، ج ۱۳، ص۲۸۴. مزی، یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۶ق. ، ج ۶، ص۲۵۳.
(20) کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران،دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ ش ، ج ۸، ص۱۶۷.