سؤال:
آيا در اسناد و منابع تاریخی آمده است که امام حسين (عليه السلام) با عمر بن سعد دست داد؟
پاسخ:
به دنبال مذاکرات هستهای، برخی کوشیدهاند تا برخی ابعاد آن و حتی حواشی غیر مرتبط را با رخدادهای صدر اسلام تطبیق دهند. برای نمونه در یکی از آخرین موارد، تلاش شده تا برای دست دادن وزیر محترم خارجه ایران با رئیس جمهور آمریکا، نمونه تاریخی ذکر کنند و در این باره ادعا شده که امام حسین (عليه السلام) هم با عمرسعد دست دادهاند؛ پس این دست دادن با رئیس جمهور آمریکا بدون اشکال است.
ولی با مراجعه به منابع تاریخی ثابت می شود که ادعای دست دادن کاملاً غیرمستند است.
_ اما بررسی منابع تاریخی:
در منابع اسلامی مطلبی به نام مذاكره امام حسین (عليه السلام) با عمر بن سعد به معنای امروزی نیامده است، بلكه در منابع "دعوت" آمده است. ابن اعثم كوفی نقل میكند كه امام حسین (عليه السلام) ابن سعد را خواست؛ شبانه بین دو اردو ملاقات كردند و امام حسین (عليه السلام) به ابن سعد نهیب زد: "وای بر تو" یا به عبارتی «ویحك» كه كلمه ترحم و دلسوزی در مقابل «ویل» است و فرمودند: «ای پسر سعد آیا از خداوندی كه بازگشت تو به سوی اوست نمیترسی كه میخواهی با من بجنگی؟ در حالی كه میدانی من پسر كیستم. اینان را رها كن و به من بپیوند من تو را به درگاه خداوند نزدیك میكنم». ابن سعد بهانه آورد و امام بهانههای او را جواب دادند، ولی ابن سعد بازگشت و امام حسین (عليه السلام) او را نفرین كرد.(1).
طبری هم همین ملاقات را نقل میكند و اضافه میكند كه بعد از این ملاقات شایعاتی شد، از جمله اینكه امام حسین (عليه السلام) پیشنهاد كرد یا اجازه بدهید به جایی كه آمدهام بروم یا به یكی از مرزها بروم یا دست در دست یزید بگذارم. اما طبری برای رد این شایعات بلافاصله از عقبة بن سمان یكی از بازماندگان كربلا نقل میكند كه من از مدینه تا كربلا و در زمان شهادت امام حسین (عليه السلام) با او بودم، «به الله قسم كه این چیزهایی كه مردم میگویند و گمان میكنند درخواست نكرد.»(2)
در ارشاد شیخ مفید هم این ملاقات نقل شده، ولی هیچ چیز از متن ملاقات را ذكر نكرده، بلكه نامه عمر بن سعد به عبیدالله را آورده كه به احتمال زیاد عمر بن سعد به دنبال ترك مخاصمه بوده است (3)
_ اما پاسخ به شبهه دست دادن امام حسین (عليه السلام) با ابن سعد
در هیچیك از منابع سخنی از دست دادن ذكر نشده، بلكه بر عكس سخنی از دست ندادن است كه كنایه از بیعت نكردن یا تسلیم نشدن است. قیس بن اشعث به امام پیشنهاد سازش با ابن زیاد را داد. امام در پاسخ فرمودند: «به خدا قسم هرگز دست ذلیلانه به شما نخواهم داد و مانند بردگان فرار هم نخواهم كرد.»(4)
روز نهم كه پیام ابن زیاد به ابن سعد رسید كه یا جنگ یا تسلیم حسین، ابن سعد پیام ابن زیاد را تسلیم امام حسین (عليه السلام) كرد. حضرت در پاسخ فرمودند: «آیا حكم پسر زنا زاده را گردن بنهم. به خداوند سوگند كه چنین نخواهم كرد. مرگ از تسلیم شدن برای من راحتتر و شیرینتر است.»(5)؛ روز عاشورا هم حضرت آن خطبه بلند بالا را رو در روی سپاه ابن زیاد خواند كه یك جملهی آن این بود: «أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ.»(6)
بنا بر این هم ادعای مذاکره امام حسین (عليه السلام) به معنای امروزی بی پایه و اساس است هم ادعای دست دادن آن حضرت با عمربن سعد دروغی بزرگ.
منابع:
(1) ابن اعثم كوفی، الفتوح، ج ۲، ص ۱۴۷.
(2) طبری، ج ۳، ص ۳۱۲.
(3) شیخ مفید، ارشاد، ج ۲، ص ۸۷.
(4) شیخ مفید، همان، ص ۹۷.
(5) ابن قتیبه دینوری، الامام والسیاسه، ج ۲، ص ۱۱.
(6) ابن شعبه حرانی، تحفالعقول، ص ۲۴۴.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=52186&p=773403#post773403