سؤال:
آیا قیام امام حسین (علیه السلام) مشیت الهی بوده و امام اختیاری از خود نداشته و حتما باید به کربلا میرفت وشهید می شدند یا این عمل با اختیار کامل امام انجام شده است وامام میتوانستند نروند لطفا توضیح دهید.
پاسخ:
انسانها در کارهایی که انجام میدهند، در صورتی مستحق ثواب و عقاب و اجر اخروی و نیز کمال و نقص روحی هستند که کارهایشان از روی اختیار باشد.
پیامبران و امامان (سلام الله علیهم) نیز از این امر مستثنی نیستند و در صورتی مستحق ستایش کردن دنیوی و ثواب اخروی هستند و در صورتی به قرب الهی میرسند که اعمال و رفتار اختیاری داشته باشند.
بنابراین امامان نیز از خود اختیار دارند و کارهایشان از روی اراده و اختیار خودشان است.
منتها یک فرق اساسی بین این اولیای الهی و انسانهای دیگر وجود دارد و آن هم این است که این بزرگواران اراده خود را در راستای اراده خداوند قرار میدهند و چیزی نمیخواهند جز آنچه خدا خواسته است.
اگر خداوند از انها میخواهد که کاری را انجام دهند، آنها خواست خداوند را انجام میدهند و نفس خود را به صورتی تربیت کردهاند که این کار برایشان سختی ندارد.
حال چه درمورد خواستههایی که به صورت عمومی از همگان خواسته است و به عنوان احکام شرعی شناخته میشود و خواه اموری که به صورت اختصاصی از این بزرگواران خواسته میشود مانند ابتلائاتی که حضرت ابراهیم داشت یا پیامبر اسلام داشت و یا ابتلائاتی که امامان ما با آن روبرو بودند.
در تمام این موارد، هیچ مزاحمتی و تضادی بین خواست این پیشوایان و خواست خداوند نیست و آنها به جایی رسیدهاند که نگاهشان به خواست خداست.
اگر او از آنها چیزی بخواهد حتما انجام میدهند.
چنانکه در روایتی در تفسیر آیه 30 سوره انسان بیان شده که قلب ائمه (سلام الله علیهم) به این صورت است که محلی برای تحقق اراده الهی است و اگر خداوند چیزی بخواهد آنان نیز خواهند خواست. (1)
به همین جهت، هیچ کار لغو و بیهودهای انجام نمیدهند و همواره در حال عبادت و ذکر خداوند هستند و حتی کارهای عادی زندگی آنها عبادت محسوب میشود.
اما انسانهای دیگر، حتی اگر به خواست خدا عمل کنند باز هم اینطور نیست که این کار را به سختی انجام دهند بلکه حداقل دربرخی موارد بین خواست خود و خدای خویش تضاد میبینند و در آن مواقع تازه اگر انسان خوبی باشند، خواست او را بر خواست خود مقدم میکنند.
به همین جهت، گناه نکردن برای ما غیر معصومین سخت است. گناهی که ضررش برایمان آشکار شده است و خودمان در زندگی با ضرر و زیانهای آن تا حدودی اشنا شدهایم.
ازابتدای حرکت امام حسین(علیه السلام) به سمت کوفه این امر کاملا مشهود است که امام به سرنوشت خود عمل دارد ولی با این حال، برای نجات امت اسلام و اصلاح ان، چاره ای نمی بیند که خود را فدا کند.
ایشان از همان ابتدا، هدف خروج خویش بر حکومت فاسد زمانه را اعلام میکند و میفرماید:
«فَقَالَ ع إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِي أُمَّةِ جَدِّي مُحَمَّدٍ أُرِيدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَسِيرُ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ سِيرَةِ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ » (2)
همانطور که در این فراز و فرازهای مشابه دیگر که تا ظهر عاشورا بیان شده است، میبینید که ایشان این کارهای را به خود نسبت میدهد و به اراده خود میداند: خرجتُ، اطلب، ارید، آمر، انهی، اسیر، تمام اینها نشان دهنده این است که انجام دهنده این کارها و این ارادهها خود حضرت هستند و جبری در کار نیست.
منابع:
1. قمی، علی، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب، 1403، ج 2، ص 409.
2. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب (عليهم السلام)، قم، علامه، 1379، ج 4، ص 89.