سؤال:
چرا در برخی آیات، خدای متعال از خود با ضمیر جمع یاد میکند؟
پاسخ:
خدای متعال یگانه است بنابراین هر گاه از خود یا کارهای خود خبر میدهد، طبیعتا باید ضمیر مفرد بکار ببرد و بگوید: من چنین هستم و من چنان کردم. برای همین است که در موارد زیادی از آیات قرآن میبینیم که خداوند متعال با همین ضمیر مفرد، خودش را به ما معرفی میکند؛ مثلا آنجا که میخواهد خود را به موسای کلیم معرفی کند، میفرماید: «إِنَّني أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري» (1)
من «اللَّه» هستم معبودى جز من نيست! مرا بپرست، و نماز را براى ياد من بپادار
یا مثلا آنجا که میخواهد به ما بگوید دعایتان را میبینم و میشنوم و اجابت میکنم، میفرماید:
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي وَ لْيُؤْمِنُوا بي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» (2)
و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مىخواند، پاسخ مىگويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند (و به مقصد برسند)
این حالت عادی کلام است، اما به دلایلی، شخصِ مفرد برای معرفی خود یا برای بیان کارهای خود، میتواند به جای ضمیر مفرد، از ضمیر جمع هم استفاده کند؛ در فارسی خودمان گاهی چنین کاری میکنیم، مثلا: حسنآقا خطاب به رئیس اداره میگوید: «دیروز اومدیم اداره، گفتیم خدمتتون برسیم و عرض سلام و ادبی داشته باشیم، اما تشریف نداشتید و برای کاری بیرون رفته بودید»! با اینکه حسن آقا یک نفر است اما در کلامش از ضمیر جمع استفاده کرد، و رئیس اداره را هم با این که یک نفر است، با ضمیر جمع خطاب کرد! این استفاده ضمیر جمع برای شخص مفرد، از باب رعایت ادب گفتار و احترام به مخاطب بود. از آنجا که این قرینه ذهنی وجود دارد، بنابراین کسی در اینجا نسبت به کاربرد ضمیر جمع به جای مفرد، به حسن آقا ایراد نمیگیرد.
قرآن کریم هم به زبان محاورهای عربی نازل شده و به طور طبیعی، در بیاناتش از قواعد زبان عربی استفاده میکند و گاهی برای بیان بزرگی و شرافت و عظمت گوینده، یا برای بیان شرافت و عظمت کاری که انجام داده، یا برای توجه دادن به اسبابی که در انجام کاری دخالت داشته است، ضمیر جمع را به جای ضمیر مفرد استفاده میکند.
مثلا خدای متعال میخواهد به ما بگوید «من شاهد کارهای شما هستم». میفرماید:
«وَ ما تَكُونُ في شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفيضُونَ فيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلاَّ في كِتابٍ مُبينٍ» (3)
در هيچ حال (و انديشهاى) نيستى، و هيچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمىكنى، و هيچ عملى را انجام نمىدهيد، مگر اين كه ما گواه بر شما هستيم در آن هنگام كه وارد آن مىشويد! و هيچ چيز در زمين و آسمان، از پروردگار تو مخفى نمىماند حتّى به اندازه سنگينى ذرّه اى، و نه كوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اينكه (همه آنها) در كتاب آشكار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است
خدای متعال در این آیه کریمه، به جای ضمیر مفرد از ضمیر جمع استفاده کرده است! نفرمود: «من شاهد شما هستم»، بلکه فرمود: «انا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً» (ما شاهد بر شما هستيم). این استفاده ضمیر جمع به جای مفرد، میتواند دو دلیل داشته باشد:
1. شرافت و عظمت شاهد
شاهد شما خداست! خیلی شاهد بزرگی دارید! قدری زیادی مواظب گفتار و کردارتان باشید و جلوی این شاهد بزرگ، آبرویداری کنید؛ شاهدی که به نهان و آشکار دلهایتان آگاه است:
«يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ» (4)
او چشمهايى را كه به خيانت مىگردد و آنچه را سينهها پنهان مىدارند، مىداند
و حتی وسوسه و خطورات قلبی همه را به طور کامل میداند:
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ» (5)
ما انسان را آفريديم و وسوسههاى نفس او را مىدانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم
ما جلوی یک بچه _که خیلی قدرت تمیز و تشخیص هم ندارد_ هر کاری نمیکنیم و خجالت میکشیم. چطور در برابر کسی که علم مطلق است و همه چیز، حتی خطورات قلبی ما را میداند، خجالت نمیکشیم و هر حرفی میزنیم و هر کاری میکنیم؟! شاهد خیلی بزرگ و داناست! بیشتر مواظب گفتار و رفتارمان باشیم.
2. تعدد شهود
نه تنها خدای بزرگ شاهد شماست، بلکه عده دیگری که خداوند متعال به آنها اجازه و قدرت داده، شاهد گفتار و رفتار شمایند؛ شاهدان قيامت بسيارند: خود خداوند متعال (6)، پيامبران (7)، امامان معصوم (8)، فرشتگان (9)، زمين (10)، زمان (11)، اعضاى بدن (12).*
پس خیلیها دارند کارهای ما را نگاه میکنند! برای کارهای بدمان فقط از خدا خجالت نمیکشیم، از چند گروه دیگر هم شرمنده و خجالت زده خواهیم شد! (جسارت نمیکنم؛ همه این کلمات را درباره خودم و خطاب به خودم میگویم)
خلاصه اینکه، اگر در جایی دیدیم که به طور عادی و طبیعی، باید از ضمیر مفرد استفاده میشد اما ضمیر جمع آمده بود، حتما به خاطر یکی از دلایلی که عرض کردم و یا دلایل دیگر، بوده است که آن دلیل را با تحلیل آن گفتار میتوانیم بدست آوریم.
منابع:
1. طه: 20 /14.
2. بقره: 2 /186.
3. یونس: 10 /61.
4. غافر: 40 /19.
5. ق: 50 /16.
6. «إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ». حج: 22 /17.
7. «جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ». نساء: 4/ 41.
8. «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ». بقره: 2/ 143.
9. «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ». ق:50 / 21.
10. «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها». زلزال: 99/ 4.
11. در حديث است: هر «روز» جديد، به انسان خطاب مىكند: «انا يوم جديد و انا عليك لشهيد، اشهد به يوم القيامة». تفسير نور الثقلين، ج 5، ص 112.
12. «تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ». نور: 24/ 24.
* قرائتی، محسن، تفسير نور، ج 2، ص 29.