سؤال:
منظور از کلمه در آیاتی نظیر «وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فيما فيهِ يَخْتَلِفُونَ» (یونس: 10 /19) چیست؟
پاسخ:
آیات مشابهی که واژه «کلمه» در آنها آمده را از تفسیر نمونه بررسی کردم؛ ایشان منظور از کلمه را فرمان و سنت الهی درباره «آزادی انسان و مجبور نبودن او در انتخاب حق و باطل» دانستهاند. توضیحات استاد مکارم درباره واژه «کلمه» چنین است:
1. سوره یونس/آیه 19:
«وَ ما كانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فيما فيهِ يَخْتَلِفُونَ» (1) (در آغاز) همه مردم امّت واحدى بودند سپس اختلاف كردند و اگر فرمانى از طرف پروردگارت (درباره عدم مجازات سريع آنان) از قبل صادر نشده بود، در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مىشد (و سپس همگى به مجازات مىرسيدند).
كلمه در این آيه اشاره به سنت و فرمان آفرينش دائر به آزادى انسانها است که از آغاز چنين بوده است، چه اين كه اگر منحرفان و مشركان بلافاصله مجازات شوند، ايمان موحدان تقريبا جنبه اضطرارى و اجبارى پيدا مىكند و حتما از روى ترس و وحشت خواهد بود، و چنين ايمانى نه مايه افتخار است، و نه دليل بر تكامل، خداوند اين داورى و كيفر را بيشتر براى سراى ديگر گذاشته است تا نيكوكاران و پاكان، آزادانه راه خود را انتخاب كنند. (2)
2. سوره هود: 11/ 110 و سوره فصلت: 41/ 45
«وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفي شَكٍّ مِنْهُ مُريبٍ» (3) ما به موسى كتاب آسمانى داديم سپس در آن اختلاف شد و اگر فرمان قبلى خدا (در زمينه آزمايش و اتمام حجّت بر آنها) نبود، در ميان آنان داورى مىشد! و آنها (هنوز) در شکاند، شكى آميخته به بدگمانى.
اگر مشاهده مىكنى ما در مجازات اين دشمنان لجوج تعجيل نمىكنيم به خاطر اين است كه مصالح تربيتى ايجاب مىكند آنها آزاد باشند، و تا آنجا كه ممكن است اتمام حجت شود. اين فرمان الهى بر اساس مصالح هدايت انسانها و اتمام حجت بوده، و اين سنت در ميان تمام اقوام گذشته جارى شده و در باره قوم تو نيز جارى است. (4)
3. سوره هود/ آیه 129
«وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكانَ لِزاماً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى» (5) و اگر سنّت و تقدير پروردگارت و ملاحظه زمان مقرّر نبود، عذاب الهى بزودى دامان آنان را مىگرفت
اين سنت الهى كه در قرآن در موارد متعدد به عنوان كلمه از آن ياد شده، اشاره اى به فرمان آفرينش دائر به آزادى انسانها است، زيرا اگر هر مجرمى بلافاصله و بدون هيچ گونه مهلت مجازات شود، ايمان و عمل صالح، تقريبا جنبه اضطرارى و اجبارى پيدا مىكند، و بيشتر به خاطر ترس و وحشت از مجازات فورى خواهد بود، بنا بر اين وسيله تكامل كه هدف اصلى است نخواهد شد. به علاوه اگر حكم شود كه همه مجرمان فورا مجازات شوند، كسى در روى زمين زنده نخواهد ماند («وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ» (6)؛ بنابراين بايد مهلتى باشد تا گنهكاران به خود آيند و راه اصلاح در پيش گيرند، و هم فرصتى براى خودسازى، به همه پويندگان راه حق داده شود. (7)
4. سوره شوری/ آیه 14
«وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفي شَكٍّ مِنْهُ مُريبٍ» (8) آنان پراكنده نشدند مگر بعد از آنكه علم و آگاهى به سراغشان آمد و اين تفرقه جويى بخاطر انحراف از حق (و عداوت و حسد) بود و اگر فرمانى از سوى پروردگارت صادر نشده بود كه تا سرآمد معيّنى (زنده و آزاد) باشند، در ميان آنها داورى مىشد و كسانى كه بعد از آنها وارثان كتاب شدند نسبت به آن در شك و ترديدند، شكى همراه با بدبينى.
دنيا سراى آزمون و پرورش و تكامل است و اين بدون آزادى عمل امكان پذير نيست. اين فرمان تكوينى خداوند است كه از آغاز خلقت انسان بوده و دگرگونى در آن راه ندارد؛ اين طبيعت زندگى دنيا است، ولى از امتيازات سراى آخرت [نسبت به دنیا]، حل تمام اين اختلافات و رسيدن انسانيت به يكپارچگى كامل است، لذا از قيامت تعبير به يوم الفصل شده است. (9)
منابع:
1. یونس: 10/ 19.
2 . مکارم، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، ج 8، ص 252.
3. هود: 11 /110؛ فصلت: 41 /45.
4. مکارم، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، ج 20، ص 306 و 307.
5. هود: 11 / 129.
6. نحل: 16 /61.
7. مکارم، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، ج 13، ص 336.
8. شوری: 42/ 14.
9. مکارم، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، ج 20، ص 382 و 383.