پرسش:
اسلام چه توصیفی درباره مرگ دارد؟
مقدمه
مرگ پدیده جداییناپذیر از زندگی آدمی است که در ادیان و مکاتب مختلف، به شیوههای متفاوت، موردنظر قرار گرفته است. اگرچه نگاه بدبینانه، غمانگیز و همراه با ترس و اضطراب به مرگ، امری مرسوم و رایج است،(1) اما اسلام نگاه متفاوتی به مرگ دارد.
در ادامه توضیحات بیشتر تقدیم میشود.
نکاتی در بارة مرگ
نکته اول: اشتیاق و استقبال از مرگ
فرض کنید شخصی که سالها در خارج از وطن زندگی کرده، هنگامیکه قصد بازگشت دارد، با شوق و شور وصفناشدنی مسیر را میپیماید و برای رسیدن به آن لحظهشماری میکند. شیخ اشراق در تفسیر حدیث پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله که میفرماید: «دوستدار وطن بودن از ایمان است»(2) اینگونه مینویسد که وطن انسان جایی است که انسان ازآنجا آمده و به آنجا برمیگردد.(3)
البته این اشتیاق و میل بهسوی وطن اصلی یعنی سرای دیگر، برای همه یکسان نیست؛ چراکه طبق فرموده پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله که فرمودهاند: «دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است»(4) مؤمن، مرگ را خروج از زندان دنیا و رهایی از درد و رنج میداند و از مرگ هراسی ندارد و با اشتیاق و میل بهسوی چشیدن مرگ حرکت میکند، درحالیکه کافر، تمایلی برای رهایی از دنیا نداشته و میل به ماندن ابدی در دنیا دارد؛ لذا از مرگ هراسناک بوده و با کراهت و سختی و ترس، آن را ترک میکند.
نکته دوم: پل و گذرگاه بودن مرگ
در حدیثی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، مرگ پل مؤمنان به باغهای بهشت و پل کافران به جهنم توصیف شده است.(5) طبق این حدیث، مرگ، نابودی و نیستی نیست؛ بلکه گذاری از دنیای مادی به سرای دیگر است؛ چنانکه امام حسین علیهالسلام نیز میفرماید: «مرگ تنها پلی است که شما را از ناراحتیها و رنجها به باغهای وسیع بهشت و نعمتهای جاودان منتقل میکند.» (6) از این نظر، مرگ، گذرگاهی برای خلاصی از دردها و رنجهای دنیایی بوده که موجب خوشحالی انسان مؤمن میگردد و هراسی از آن نخواهد داشت.
نکته سوم: مرگ بهمثابه پاکیزگی
طبق روایات، مرگ برای مؤمن مانند کَندن لباس کثیف و گشودن غلوزنجیر و تبدیل آن به لباسهای فاخر، عطرهای خوشبو است؛ اما برای کافر، کَندن لباسهای فاخر و تبدیل آن به کثیفترین و خشنترین لباسها است.(7) در حقیقت مرگ برای مؤمن، حسی مانند سبکی و راحتی و پاکیزگی بعد از نظافت را به همراه دارد که ازاینرو، ترسی از وفات نخواهد داشت.
نکته چهارم: مرگ بهمثابه بوی خوش
در برخی از روایات، مرگ برای مؤمن، بهمانند بوییدن گُلی خوشبوست که رایحه آن باعث سرخوشی و نشاط و رفع دردها و رنجهای ایشان میشود.(8) به همین دلیل، مواجهه با مرگ، هراس و اضطرابی برای مؤمن در پی نخواهد داشت.
نکته پنجم: ابزار تصفیه
یکی دیگر از اوصاف مرگ، تصفیه ناخالصیها و گناهان از مؤمن است. در حقیقت مرگ، ابزاری برای خلوص مؤمن از آلودگیها و کفارهای برای گناهان وی شمرده شده است. امام کاظم علیهالسلام فرمودند: «مرگ وسیله و ابزار تصفیه است... با این ویژگی که پاکی از گناه را برای مؤمنان به ارمغان میآورد و بهعنوان آخرین ناراحتی این عالم، کفاره آخرین گناهان آنان به شمار میآید.» (9) مؤمن با این دیدگاه، هراسی در مقابل مرگ و وفات نخواهد داشت.
نکته ششم: مرگ بهمنزله خواب
مرگ برای مؤمنین، همچون خواب است که باعث کسب آرامش و رفع خستگی میشود. در حدیثی امام جواد علیهالسلام فرمودند: «مرگ همان خوابی است که هر شب به سراغ شما میآید.»(10) همانطور که انسان خسته، برای خوابیدن لحظهشماری میکند، مؤمن نیز، در انتظار وفاتی است که او را از رنجها و خستگیهای دنیا نجات داده و ایشان را به آرامش عمیق و ابدی برساند.(11)
نتیجه:
مرگ متناسب با ایمان و نیات و کنش دینی انسان، به شیوههای مختلفی بروز مییابد. برای برخی لذتبخش و برای برخی دردناک و هراسانگیز است. آنچه میتواند لذت و درد را به هنگام مرگ و بعدازآن تعیین کند، داشتن ایمان و عمل صالح و یا فقدان آن دو است. در منابع اسلامی اوصاف مختلفی برای مرگ و وفات در نظر گرفته شده که به مواردی از آنها همچون اشتیاق به مرگ، گذرگاه، پاکیزگی، بوییدن رایحه خوش، ابزار تصفیه و تطهیر و نیز بهمنزله خواب، اشاره شد.
پینوشتها:
1. ر.ک: زندی، محسن و سید محمود موسوی، رویکرد وجودینگر آیات و روایات در رابطه مرگاندیشی و سلامت روان، فصلنامه علوم حدیث، سال 22، تابستان 1396 ش، شماره 2، ص 53.
2. قمی، عباس، سفینه البحار، قم، اسوه، 1414 ق، ج 8، ص 525: «حبّ الوطن من الإیمان.»
3. سهروردی، شهابالدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، قم، پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی، 1355 ق، ج 3، ص 426.
4. «أَنَّ الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّهُ الْکَافِر...»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، 1403 ق، ج 6، ص 154.
5. «وَ الْمَوْتُ جِسْرُ هَؤُلَاءِ إِلَى جِنَانِهِمْ وَ جِسْرُ هَؤُلَاءِ إِلَى جَحِیمِهِم...»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، 1403 ق، ج 6، ص 154.
6. «فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَهٌ یَعْبُرُ بِکُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَى الْجِنَانِ الْوَاسِطَهِ وَ النَّعِیمِ الدَّائِمَه...»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، 1403 ق، ج 6، ص 154.
7. «لِلْمُؤْمِنِ کَنَزْعِ ثِیَابٍ وَسِخَهٍ قَمِلَهٍ، وَ فَکِّ قُیُودٍ وَ أَغْلَالٍ ثَقِیلَهٍ، وَ الِاسْتِبْدَالِ بِأَفْخَرِ الثِّیَابِ وَ أَطْیَبِهَا رَوَائِح...»؛ صدوق، محمد بن علی، اعتقادات الامامیه، قم، کنگره شیخ مفید، ص 53.
8. «قِیلَ لِلصَّادِقِ ع صِفْ لَنَا الْمَوْتَ قَالَ لِلْمُؤْمِنِ کَأَطْیَبِ رِیحٍ یَشَمُّهُ فَیَنْعُسُ لِطِیبِهِ وَ یَنْقَطِعُ التَّعَبُ وَ الْأَلَمُ کُلُّهُ عَنْه...»؛ صدوق، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، تهران، نشر جهان، 1378 ق، ج 1، ص 274.
9. «إِنَّ الْمَوْتَ هُوَ الْمِصْفَاهُ: یُصَفِّی الْمُؤْمِنِینَ مِنْ ذُنُوبِهِم...»؛ صدوق، اعتقادات الامامیه، ص 54.
10. «وَ قِیلَ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع مَا الْمَوْتُ قَالَ هُوَ النَّوْمُ الَّذِی یَأْتِیکُمْ کُلَّ لَیْلَه...»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، 1403 ق، ج 6، ص 155.
11. برای مطالعه بیشتر، رک: خوشخرام رودمعجنی، مصطفی، مرگاندیشی در روانشناسی وجودی و منابع اسلامی، فصلنامه معرفت، اسفند 1401 ش، شماره 30، ص 21 ـ 31.