پرسش:
اینکه گفته میشود خداوند حکیم است و انسان را بیهدف و باطل و از روی سرگرمی نیافریده است، چه دلیل عقلی دارد؟ این هدف، برای همه انسانها یکی است یا اینکه خداوند برای هر فرد انسانی، یک هدف منحصربهفرد در نظر گرفته است؟
پاسخ:
زندگی انسانها آکنده از اهداف متنوع و پراکنده است و هرکسی میکوشد مسیر زندگی خویش را بهگونهای تنظیم کند که آن اهداف و معانی به بهترین شکل محقق شوند. اهدافی مثل تحصیل در دانشگاه ممتاز یا کسب شغل مناسب یا تشکیل خانواده و ... اما همیشه این سؤال باقی است که آیا فراسوی این اهداف متنوع و پراکنده، یک هدف کلان برای زندگی انسان وجود دارد؟ آیا خداوند برای زندگی انسان هدفی را در نظر گرفته است؟ آیا هدفی که خداوند برای زندگی انسان در نظر گرفته است، هدفی است ناظر به نوع انسانها یا اینکه برای هر کسی یک هدف را تعیین کرده است و هرکسی باید آن هدف اختصاصی را بشناسد و تحقق ببخشد. ازاینرو در ادامه به جهت رعایت تناسب پاسخ به سؤال مربوطه ابتدا مختصراً به بیان معنای لغوی و اصلاحی هدف و علت غایی پرداخته و سپس به چند استدلال عقلی برای هدفمند بودن کل آفرینش هستی اشاره میکنیم:
نکته اول: معنای لغوی و اصلاحی هدف و علت غایی
هدف و غرض در لغت به معنای نشانه و محلی است که تیرانداز آن را در نظر گرفته و بهسوی آن تیری پرتاب میکند؛ (1) اما در اصطلاح به امری که فاعل به سبب آن، فعل را انجام میدهد اطلاق میشود. به عبارت دقیقتر محبت فاعل به فعل، هدف و علت غایی تحقق یک فعل است. (2) ولو آنکه این محبت داشتن به فعل از روی عادت یا حتی جهل بهواقع باشد.
البته باید توجه شود که در فاعلهای ناقص این میل و محبت به فعل از آن جهت است که فاعل کمالات فعل را نداشته و میخواهد با فعل خود به آن کمالات برسد. بهعبارتدیگر در فاعلهای ناقص محبت به کمال مفقود تعلق میگیرد، ولی در فاعلهای تام، محبت به کمال موجود تعلق میگیرد. در فاعل تام، محبت به فعل از آن جهت است که فاعل، فعل را اثری از کمالات و صفات خود مییابد. از نگاه قرآن خداوند متعال انسانها را بیهوده نیافریده. (3) و به حال خود واگذار نکرده است. (4) امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: خداوند متعال موجودات عالم را به بهترین وجه خود آفریده و آفرینششان بیهوده و عبث نیست. (5) از نگاه قرآن و روایات، اهداف خلقت انسان مشترک میان همه انسانها بوده و به اهداف مقدماتی و نهایی تقسیم میشوند. (6)
ازجمله اهداف مقدماتی خلقت انسان در نگاه قرآن و روایات میتوان به عبادت، علم و معرفت اشاره کرد. خداوند متعال در آیه ۵۶ سوره ذاریات میفرماید: انسانها وجنیان آفریده نشدهاند جز برای اینکه عبادت کرده و به معرفت الهی نائل شوند. (7) اما هدف نهایی خلقت انسان در نگاه قرآن و روایات، تکامل، قرب الهی و درنهایت رسیدن به مقام خلیفهاللهی است؛ این سیر و تکامل تا وصول به مبدأ هستی ادامه خواهد داشت. (8)
استدلال عقلی بر بیهوده نبودن خلقت انسان
سؤال اصلی این بود که برای اثبات هدفمند بودن آفرینش انسان چه دلیل عقلی وجود دارد؟ در ادامه به چند دلیل عقلی اشاره میکنیم:
استدلال اول
مقدمه اول: خداوند متعال فاعل مختار است؛ زیرا خدایی که مجبور باشد ناقص بوده و منافات با واجبالوجود بودن (و در رأس هرم هستی قرار گرفتن) دارد.
مقدمه دوم: هر فاعل مختاری فعل اختیاری خود را از روی رضایت، میل و محبت به فعل انجام میدهد. زیرا اختیار یعنی همان صدور فعل از روی رضایت و عدم اجبار و اکراه.
نتیجه: خداوند فعل خود را به سبب محبت و میلی که به آن فعل دارد انجام میدهد. (9)
همانطور که در تعریف اصطلاحی هدف و علت غایی اشاره کردیم، رضایت، میل باطنی و محبت فاعل به فعلش همان هدف و علت غایی ایجاد فعل است.
استدلال دوم
مقدمه اول: خداوند متعال حکیم است و فعل شخص حکیم درنهایت اتقان و احکام است و اساساً حکیم به کسی اطلاق میشود که کار لغو و عبث نمیکند.
مقدمه دوم: اگر خلقت انسان هدفمند نباشد، حکمت الهی منتفی میشود؛ زیرا عدم تحقق هدف در صدور یک فعل همان لغو بودن صدور فعل است.
نتیجه: خلقت هدفمند بوده و از روی سرگرمی و عبث نیست.
اثبات مقدمه اول استدلال دوم:
۱. حکمت، کمال است.
۲. خداوند تمام کمالات را به بهترین و کاملترین وجه خود دارد. (10)
نتیجه: خداوند حکیم است. (11)
استدلال سوم
مقدمه اول: بیهدف بودن فعل و عدم اتقان و إکمال آن یا به خاطر جهل فاعل است، یا از عجز فاعل است، یا به سبب وجود مانع و مزاحمی است و یا از بخل فاعل است.
مقدمه دوم: خداوند متعال به هیچ وجه بخل، عجز و جهل نداشته و موجودی توان مانعتراشی در فعل حضرت حق را ندارد.
نتیجه: فعل خداوند متعال بیهدف و از روی سرگرمی نیست. (12)
نتیجه:
آفرینش انسان علاوه بر علت فاعلی از هدف و علت غایی برخوردار بوده و خداوند متعال به سبب علم و محبتی که به ذات خود و بهتبع آن به افعال و آثار ذات خود دارد، مخلوقات عالم ازجمله انسان را خلق کرده است. برای اثبات عقلی عبث و بیهوده نبودن آفرینش انسان میتوان از طریق تحلیل صدور افعال اختیاری از فاعل مختار یا کمال محض بودن خداوند متعال استدلال اقامه کرد.
پینوشتها:
1. طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، تهران، مرتضوی، 1362 ش، ج ۴، ص ۲۱۷.
2. ر. ک: مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، بینالملل،1389 ش، ج ۲، ص ۱۰۷.
3. ﴿ أفحسبتم أنما خلقناکم عبثاً وأنکم إلینا لا ترجعون﴾. سوره مؤمنون، آیه ۱۱5.
4. ﴿ أیحسب الإنسان أن یترک سدىً﴾. سوره قیامت، آیه 75.
5. «قدّر ما خلق و احکم تقدیره». نهجالبلاغه، خطبه ۹۱.
6. برای مطالعه بیشتر در زمینه اهداف خلقت انسان ر.ک: غفاری قمی، اسماعیل، فلسفه خلقت انسان در قرآن و روایات، قم، بوستان کتاب، 1395 ش.
7. ﴿ و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون﴾. امام صادق علیهالسلام در تبیین این آیه میفرماید: «أیها الناس إن الله جل ذکره ما خلق العباد الا لیعرفوه». مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۱۲.
8. ﴿ و أن إلی ربک المنتهی ﴾. سوره نجم، آیه 42؛ ﴿ إن إلى ربک الرُّجعى﴾. سوره علق، آیه 8.
9. ر. ک: مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، بینالملل،1389 ش، ج ۲، صص ۱۰۳-۱۰۴.
10. در فلسفه سلامی این مقدمه تحت عنوان «واجب الوجود واجب من جمیع الجهات» مطرحشده و استدلالهای متعدد عقلی بر آن اقامهشده است. ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، نهایه الحکمه، مرحله 4، فصل 4.
11. علامه حلی، کشف المراد، قم، جامعه مدرسین، چ 12، مقصد ثالث، فصل 21، صص 415-416.
12. ر.ک: سبحانی، جعفر، الهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، قم، موسسه مام صادق، ج ۱، ص ۲۲۸. استدلالهای عقلی دیگری نیز وجود دارد که به ذکر یک نمونه دیگر بسنده میکنیم: مقدمه اول: فعل هر فاعلی متناسب با فاعل است؛ به عبارت دیگر فعل همانند سایهای برای فاعل (صاحب سایه) است. مقدمه دوم: خداوند متعال کاملترین فاعل است. نتیجه: فعل خداوند متعال در نهایت اتقان و احکام بوده و بیهوده نیست. همان.