پرسش:
در روایات آمده که پیامبر صلی الله علیه و آله به پیامبران دیگر توسل میجستند یا امامان به یکدیگر توسل میجستند! چرا آنها به هم توسل میجستند؟ مگر آنها نیز نیازمند واسطه هستند؟
پاسخ:
توسل که یکی از اعتقادات اصلی شیعه محسوب میشود و در لغت به معنای نزدیک شدن به غیر از طریق یک وسیله و واسطه هست. (1) از نگاه قرآن و روایات حداقل سه معنا برای توسل میتوان قائل شد:
معنای اول: گاهی توسل کننده از خداوند متعال میخواهد که بهحق اولیای الهی و به خاطر مقام و منزلتی که پیامبر یا امام نزد خدا دارد، حاجت او را بدهد یا به مقامی از مقامات الهی برسد. این توسل مشروع است و حتی پیامبران و امامان نیز گاهی در طول زندگی به پیامبران و امامان دیگر متوسل میشدند. چنانکه در تفسیر آیه 37 سوره مبارکه بقره، (2) در روایات آمده که علت پذیرش توبه حضرت آدم، وسیله قرار دادن ذات مقدس پیامبر صلیالله علیه واله و سلم و اهلبیت علیهمالسلام بود. (3) یا روایتشده که پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم هنگام دفن فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین علیه السلام، برای ایشان دعا کرد و فرمود: پروردگارا جایگاه او را وسیع نما بهحق پیامبرت و پیامبرانی که قبل از من بودند. (4)
معنای دوم: گاهی توسل کننده از پیامبر یا امام میخواهد که او را دعا کنند؛ مانند آیه 97 سوره یوسف (5) و آیه 64 سوره نساء؛ (6) این معنا از توسل نیز در سیره پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام وجود داشت؛ چنانکه امام هادی علیه السلام به ابوهاشم جعفری از اصحاب خود فرمودند: شخصى از دوستان ما را به حرم امام حسین علیه السلام بفرست تا برایم دعا کند. (7) روشن است که وقتی توسل به دعای شخصی از مؤمنین جایز بوده و اثر دارد به طریق اولی توسل به دعای پیامبر و یا امام معصوم جایز بوده و منشأ اثر میشود.
معنای سوم: گاهی از پیامبر یا امام علیه¬السلام میخواهیم که خودشان حاجات ما را برآورده کنند. در این نوع از توسل، توسل کننده معتقد است خداوند متعال، برآورده ساختن برخی از حاجات را بر عهده اولیاء الهی قرار داده است و بدینجهت از ایشان حاجات خود را میخواهد. (8)
با عنایت به آنچه گذشت، در ادامه به ارائه نکاتی درباره فلسفه توسل کردن اولیای الهی به یکدیگر میپردازیم.
نکته اول: بررسی نوع اول و دوم توسل
این توسلها، با مقام رفیع انبیاء و امامان علیهمالسلام منافات ندارد چراکه طلب دعا کردن از دیگری یا واسطه قرار دادن مقام و منزلت یک شخصی لزوماً به معنای کم بودن مقام و منزلت التماس دعاکننده و واسطه قرار دهنده نیست و میتواند به جهات مختلفی ازجمله موارد ذیل باشد:
الف) ضمیمه کردن اثر دعای دیگری به اثر دعای خود.
ب) ترویج و تبلیغ امر توسل که در آیه 35 مائده (9) به عموم مردم توصیهشده است و امام و پیامبر از طریق توسل کردن به سایر اولیای الهی، هم خودشان به این آیه عمل میکنند و هم مردم را به استفاده از وسیله سوق میدهند.
در جریان توسل امام هادی علیه السلام به دعای یکی از اصحاب در حرم امام حسین علیه¬السلام که اشاره کردیم، راوی این سؤال را میپرسد که امام چه نیازی به دعای دیگران در حرم امام حسین علیه السلام دارد، امام پاسخ میدهد: منزلت رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم بسیار بالاتر از حجر الاسود است، اما با این حال حضرت رسول صلیالله علیه و آله و سلم مأمور به بوسیدن و واسطه قرار دادن خانه خدا و حجرالأسود شده است چراکه خداوند متعال این واسطه قرار دادنها و قدر و منزلت دادن به مکانهای خاص (و اشخاص خاص) را دوست دارد.
ج) تأیید امامت و نبوت و مقام رفیع کسی که به آن توسل میشود. مثلاً وقتی پیامبر صلیالله علیه و آله وسلم برای بخشیده شدن گناهان امتش به علی بن ابیطالب علیه¬السلام توسل میکند و می فرماید: «اللهم بحق علی بن ابی طالب عبدک اغفر للخاطئین من امتی»؛ (10) علاوه بر اینکه اینگونه طلب کردن واقعاً تأثیرگذار است اشاره به یک جنبه دیگر بیان فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام هم دارد.
د) پیامبر و امام توسل کننده خود را جدا از امام یا پیامبر مورد توسل ندانسته و همداستانی و در طول یکدیگر بودن را از این طریق میرساند و میخواهد بفهماند که همهی اهلبیت علیهمالسلام و پیامبر از نور واحدی بوده و یک هدف واحد را دنبال میکنند و میتوان به همه آنها متوسل شد.
نکته دوم: بررسی نوع سوم توسل
اگر میان امام یا پیامبر توسل کننده و امام یا پیامبری که مورد توسل قرار میگیرد حقیقتاً تقدم و تأخر از حیث فضائل و کمالات واقعی باشد، این واسطه شدن امری مطابق با چینش هستی است و خالی از ایراد است، اما اگر مرتبه وجودی دو امام یا دو پیامبر را یکی بدانیم یا مرتبه توسل کننده بالاتر از مرتبه شخص مورد توسل شده باشد، توسل به معنای سوم، موجه به نظر نمیرسد.
نتیجه:
توسل جستن پیامبری به پیامبران دیگر یا توسل امام به امام دیگر اگر بهصورت واسطه قرار دادن ذات و مقام منزلت پیامبر و امام دیگر و یا بهصورت واسطه قرار دادن دعای امام و پیامبر دیگر باشد مطلقاً جایز بوده و امری مطابق با عرف و سیره انبیاء و عقلاء است و هیچ منافاتی با مقام توسل کننده ندارد و در منابع روایی نیز نمونههای زیادی دارد و میتوان برای آن فوائد متعددی چون عمل به دستور و خواست الهی، تبلیغ و تأیید امام و پیامبر توسل شونده، تأکید و سوق دادن مردم بر اصل توسل و... قائل شد.
اما توسل به معنای سوم (امام یا پیامبری واسطه فیض حقیقی بر امام یا پیامبر دیگری شود)، در صورتی صحیح و قابل دفاع است که میان پیامبران و امامان قائل به تحقق درجات کمالی شویم. فقط در چنین حالتی هست که میتوان گفت: امام و پیامبری که درجه وجودی و کمالی بالاتر دارد مجرای فیض مراتب پایین خود میشود.
پینوشتها:
1. جوهری، اسماعیل، صحاح، تحقیق احمد عبدالغفور العطار، چ چهارم، بیروت، دارالعلم للملایین، 1407 ق، ج ۵، ص ۱۸۴۱.
2. ﴿ فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیم﴾.
3. «سَاَلْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله عَنْ قَوْلِ الله: فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْه فقال: اِنَّ اللهَ اَهْبَطَ آدَمَ بِالْهِنْدِ وَ حَوَّاءَ بِجُدَّهَ... حَتَّی بَعَثَ اللهُ اِلَیْهِ جِبْرِیْلَ، وَ قَالَ: یَا آدَمُ اَلَم اَخْلُقُکَ بِیَدِی؟ اَلَمْ اَنْفَخُ فِیْکَ مِنْ رُوحِی؟ اَلَمْ اُسْجِدُ لَکَ مَلَائِکَتِی؟ اَلَمْ اُزَوِّجْکَ حَوَاءَ اَمَتِی؟ قَالَ: بَلَی. فَمَا هَذَا البُکَاءُ؟ قَالَ: وَ مَا یَمْنَعُنِی مِنَ الْبُکَاءِ؟ وَ قَدْ اُخْرِجْتُ مِنْ جَوَارِ الرَّحْمَانِ، قَالَ: فَعَلَیْکَ بِهَؤُلَاءِ الْکَلِمَاتِ، فَاِنَّ اللهَ قَابِلُ تَوْبَتَکَ وَ غَافَرُ ذَنْبِکَ؛ قُلْ: اللَّهُمَّ اِنِّی اَسْئَلُکَ به حقّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، سُبْحَانَکَ لَا اِلَهَ اِلَّا اَنْتَ، عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْلِی اِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ فَهَؤُلَاءِ الْکَلِمَاتُ الَّتِی تَلَقَّی آدَمُ»؛ جلالالدین، سیوطی، الدرّ المنثور، بیروت، دارالفکر، چ اوّل، 1983 م، ج 1، ص 60.
4. «اللهم اِغْفِر لأُمّی فَاطِمَهَ بِنْتَ أَسَد وَلَقِّنْها حُجَّتَها وَأَوسِعْ عَلَیْها مَدْخَلَها بِحَقِّ نَبِیِّکَ وَالأَنْبِیاءِ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِی فَإِنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمین»؛ سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419 ق، ج 3، ص 88.
5. «قالوا یَا اَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا اِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ؛ قَالَ سَوْفَ اَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ».
6. ﴿ وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا ﴾.
7. «دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه¬السلام وَ هُوَ مَحْمُومٌ عَلِیلٌ فَقَالَ لِی یَا أَبَا هَاشِمٍ ابْعَثْ رَجُلًا مِنْ مَوَالِینَا إِلَى الْحَائِرِ یَدْعُو اللَّهَ لِی فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَاسْتَقْبَلَنِی عَلِیُّ بْنُ بِلَالٍ فَأَعْلَمْتُهُ مَا قَالَ لِی وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَکُونَ الرَّجُلَ الَّذِی یَخْرُجُ فَقَالَ السَّمْعَ وَ الطَّاعَهَ وَ لَکِنَّنِی أَقُولُ- إِنَّهُ أَفْضَلُ مِنَ الْحَائِرِ إِذْ کَانَ بِمَنْزِلَهِ مَنْ فِی الْحَائِرِ وَ دُعَاؤُهُ لِنَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنْ دُعَائِی لَهُ بِالْحَائِرِ فَأَعْلَمْتُهُ علیه¬السلام مَا قَالَ فَقَالَ لِی قُلْ لَهُ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی¬الله علیه و آله أَفْضَلَ مِنَ الْبَیْتِ وَ الْحَجَرِ وَ کَانَ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ وَ یَسْتَلِمُ الْحَجَرَ وَ إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى بِقَاعاً یُحِبُّ أَنْ یُدْعَى فِیهَا فَیَسْتَجِیبَ لِمَنْ دَعَاهُ وَ الْحَائِرُ مِنْهَا»؛ ابن قولویه، جعفربن محمد، کامل الزیارات، نجف اشرف، بینا، 1356 ش، ص 274.
8. برای مطالعه بیشتر، رک: علوی تبار، سینا، نسبت ادله توحید افعالی و واسطهگری حقیقی اولیاء الهی، مجله کلام اسلامی، 1401 ش، شماره 124.
9. ﴿ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ ﴾.
10. القمی، ابن شاذان، الروضه فی فضائل امیرالمؤمنین علیه¬السلام، بیجا، بینا، بیتا، ص 112.