سؤال:
در آیه «كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْل» (بقره:2/ 187)آیا به وضوح، صیام توضیح داده نشده است؟ و آیا در امتهای پیشین، روزه بدون خوردن و آشامیدن، وجود داشته است؟ و آیا مراجع تقلید، روزه سکوت را حرام میدانند؟
پاسخ:
توضیح صیام در آیه:
با این دستور، مسلمانان حق داشتند در تمام طول شب از خوردنیها و نوشيدنیها استفاده كنند، اما به هنگام طلوع سپيده صبح امساك و روزه را تا شب تكميل كنند.
هم چنین اين آیه، ممنوع بودن خوردن و نوشيدن در روزها براى روزهداران را بیان می کند.
روزه بدون خوردن و آشامیدن در امتهای پیشین
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُم»؛ روزه بر شما نوشته شده، همانگونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد.(1)
این آیه فقط اصل روزهداری در امتهای گذشته را ثابت میکند، و اشارهای به چگونگى و جزئیات آن ندارد.
هم چنین قرآن كريم معين نكرده كه اين امتها كدامند، البته با توجه به تعبیر «كَما كُتِبَ...»، برمىآيد كه امتهاى نامبرده از ادیان الهی بودهاند.
از تورات و انجيل موجود، دليلى بر وجوب روزه بر یهود و نصارا ديده نمىشود، البته در اين دو كتاب فرازهايى است كه روزه و روزهداران را مدح مىكند.
هم اکنون نیز میبینیم که یهود و نصارا در طول سال چند روز به شكلهای مختلف روزه مىگيرند، يا از خوردن گوشت و يا از شير و يا از مطلق خوردن و نوشيدن خوددارى مىكنند.
در مذاهب قديم مصر و روم و يونان و هند نيز، انواع روزه معمول بودهاست. گويا روزه، پيش از وجوب در اديان الهى، انگيزه فطرى داشتهاست.
البته مرتبه كاملتری از روزه دارى در دين اسلام مقرر شده که اختصاص به ماه مبارک رمضان دارد. (2)
حرمت روزه سکوت در اسلام
بله، روزه سکوت در اسلام نداریم و حرام شمره شده است.
مستند این حکم، روایات معصومین (علیهم السلام) است که وظیفه الهی امامت را پس از رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بر عهده دارند.
در روایات در بیان روزه های حرام به روزه سکوت هم اشاره شده است: «وصوم الصمت حرام»؛ و روزه سکوت حرام است. (3)
در منابع اهل سنت نیز روایاتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده که آن حضرت نهی فرمودهاند از روزه سکوت. (4)
منابع:
1. بقره: 2/ 183.
2. موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه الميزان، ج 2، ص 7؛ حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، ج 2، ص 111؛ طالقانی، سید محمود، پرتوى از قرآن، ج 2، ص 61؛ مکارم، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، ج 1، ص 633.
3. کلینی، محمد، الکافی، ج 4، ص 84؛ صدوق، ابی جعفر، الخصال، ص 537؛ حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه ـ آل البیت ـ ج 10، ص 523، ح 2.
4. قاری، علی، شرح مسند ابی حنیفه، ص 514؛ الشقنیطی، محمد الامین، اضواء البیان، ص 411؛ ابن قدامه، المغنی، ج 3، ص 149.