آیا احتمالات کوانتومی ناقض علیت هستند؟

پرسش:

ایا وجود احتمال در فیزیک کوانتوم ناقض علیت نیست؟در فیزیک کوانتوم اثبات میشود که دنیا مثل ریختن یک تاس عمل میکند.وقتی شما تاس میریزید احتمال دارد یک تا شش بیافتد پس هر کدام که افتاد شانسی و بدون علت بوده است ؛ یعنی پدیده ای رخ داده بدون دلیل!هیچ عاملی باعث نمیشود که یک به جای پنج اتفاق بی افتد!...شانسی است!!کاملا شانسی.

پاسخ:
پاسخ را در ضمن چند نکته ارائه می کنیم:
1.همه مشکلات از عدم آگاهی نسبت به تعریف ممکن الوجود است؛ اگر کسی به چیستی و ماهیت ممکن الوجود پی ببرد درخواهد یافت که ممکن الوجود امکان ندارد بدون علت باشد. (لذا برای رسیدن به پاسخ کامل باید به ماهیت ممکن الوجود پی ببرید)
فرض ممکن الوجود غیر محتاج به علّت (وجود دهنده) ، مثل فرض مثلث چهار گوش یا نامه ی محرمانه ی علنی و مانند آن است در حالی که چنین فرضی تناقض است لذا امکان چنین چیزی از نظر عقلی وجود ندارد .
2. اثبات عقلی اصل علیت از دیدگاه علامه طباطبایی
ماهیت در مرتبه ی ذات خود (1) نسبتش با وجود و عدم یکسان است. ( نه اقتضای هستی دارد و نه اقتضای نیستی بلکه می تواند موجود باشد و می تواند موجود نباشد) بنابراین ماهیت برای آنکه یکی از دو طرف وجود و عدم برایش رجحان یابد نیازمند امری بیرون از ذات خود می باشد.
اگر گفته شود: ما می پذیریم که ماهیت نسبت به وجود و عدم لااقتضا می باشد و لذا ماهیت نمی تواند مرجح وجود و یا عدم خودش باشد، اما نیاز ماهیت به غیر خودش را ضروری نمی دانیم و می گوییم: شاید وجود و یا عدم، خود به خود برای ماهیت رجحان و تعین یابد و ماهیت بدان متصف گردد.
در پاسخ به این توهم میگوییم: رجحان یافتن یکی از دو طرف وجود و عدم، بدون مرجحی از ذات ماهیت و یا از بیرون ذات، به حکم صریح عقل محال و ممتنع می باشد.
استدلال برای اثبات قانون علیت و اینکه ماهیت در هستی خویش نیازمند غیر می باشد، مبتنی بر دو مقدمه بدین شرح است.
ماهیت نمی تواند وجود و یا عدم را برای خود رجحان دهد و یکی از آنها را برای خود متعین سازد زیرا
الف- نسبتش به وجود و عدم یکسان است و نسبت به هیچکدام اقتضایی ندارد.
ب- ترجح بدون مرجح محال است، زیرا عقل به طور صریح و روشن اذعان دارد که: اگر نسبت یک شئ به دو چیز یکسان باشد محال است که یکی از آن دو چیز، خود به خود و بدون دخالت هیچ عاملی برای آن شئ رجحان یابد و متعین شود. اصل محال بودن ترجح بدون مرجح از بدیهی ترین احکام عقل نظری است
نتیجه ی این دو مقدمه آن است که: ماهیت در وجود و عدم نیازمند عاملی بیرون از ذات خویش است، تا وجود و یا عدم را برای آن رجحان دهد و این همان قانون علیت است.(2)

3. از نظر فلسفه علم و منطق،علوم تجربی مبتنی بر استقراء ناقص یا تام و مشاهدات هستند.ولی مبنای فلسفه فقط اصل وجود واقعیت و اصل امتناع اجتماع نقیضین و ارتفاع نقیضین (محال بودن تناقض) است.به عبارت دیگر مبنای فلسفی اصول بدیهی است.ولی مبنای علوم تجربی اصول موضوعه است.
خود هایزنبرگ و برخی دیگر از فیزیکدانان تصریح دارند که علوم تجربی ، صرفاً نظریّاتی بشر ساخته هستند و کاری با واقعیّت عالم ندارند و فقط فرضیّاتی می باشند برای توجیه مشاهدات ما و هر لحظه نیز در معرض ابطال می باشند. تاریخ علم نشان داده که قطعی ترین نظرات علمی نیز دستخوش ابطال و تغییر شده اند. پس چه دلیلی وجود دارد که نظریّه ی کوانتوم و اصل عدم قطعیّت نیز دستخوش ابطال و تغییر نگردند.

4. علیت به معنی قابل پیش بینی گرفته شده است در حالی که علیت بدین معنی نیست؛( بوعلي سينا در رسالة الحدود علت را چنين تعريف مي‌کند: علت هر ذات بالفعلي(الف) است که از آن وجود ذات بالفعل ديگر (ب) لازم مي‌آيد)[3]
هايزنبرگ در اثر اختلاط وجه معرفت شناختي و وجه عيني اصل عليت، تعريف غلطي از مفهوم عليت بدست مي دهد. بين مفهوم موجبيت علي و قابليت پيش بيني تفاوت بزرگي وجود دارد كه هايزنبرگ آن را در نظر نمي گيرد. وجود موجبيت علي براي پيش بيني امري الزامي است اما كافي نيست. قابليت پيش بيني علاوه بر موجبيت علي وابسته به وجود معرفت نظري كافي از شرايطي كه در آن رابطه ي علي تحقق مييابد نيز هست. در نتيجه امكان دارد كه موجبيت علي برقرار باشد و قابليت پيش بيني مقدور نباشد. اشتباه هايزنبرگ اين بود كه اين امكان را ناديده گرفت، و اين امر در تعريفي كه وي از مفعوم عليت بدست مي دهد كاملا مشهود است. وي گفت: " اگر حال را دقيقا بدانيم مي توانيم آينده را پيش بيني كنيم ". همواره احتمال دارد كه در جهان ميكروسكوپيك درون اتم هم عليت برقرار باشد اما ما بدليل ضعف معرفت شاختي خود نتوانيم اين روابط علي را استنتاج و ادراك كنيم. اين مي تواند ناشي از محدوديت هاي تجربي يا نظري نظام معرفتي ما باشد. زيرا عامل پيدايش عدم قطعيت در تعيين موقعيت ذرات ايجاد آشفتگي در دستگاه كوانتومي مورد نظر بواسطه ي مشاهده گرها صورت مي گيرد. به اين معنا مشاهده گرهاي فيزيكي دانشمندان، خود محدوديتهاي تجربي را شكل مي دهد.
بنابراین اگر نمی توان پیش بینی کرد که کدام طرف تاس می افتد دلیل بر این نمی شود که علتی ندارد بلکه فیزیک دانان بر علت آن واقف نشدند؛ فلذا چون فیزیک بر علت آن واقف نشده نمی تواند بگوید بی علت (شانسی) است.

5. پذیرفته شدن یک امر چه ربطی به اثبات شدن آن دارد؟! هزاران سال ، دانشمندان گذشته پذیرفته بودند که زمین مرکز عالم است؛ آیا پذیرش آنها موجب می شد که زمین مرکز عالم باشد؟ نیوتن نظریّه ی جاذبه ی عمومی را مطرح نمود و این نظریّه حدود چهارصد سال پذیرفته شده بود ؛ و حتّی اکنون نیز این نظریّه ارزش کاربردی فراوانی دارد. امّا از نظر عامی نسبیّت عامّ آینشتین آن را ابطال نموده است. نیوتن ، نظریّه ترکیب سرعتها را مطرح نمود ؛ این نظریّه نیز مقبول بود و هنوز کابردهای فراوانی دارد ؛ امّا با نسبیّت خاصّ آینشتین ابطال گشته است ؛ پس مقبولیّت را با اثبات قطعی و یقینی خلط نکنیم.

6. هایزنبرگ گفته است: « امكانات و دانش فعلي ما چه در بعد نظري و چه در بعد آزمايشگاهي قادر به كشف روابط علّی در جهان ميكروسكوپيک نيست».
اوّلاً این که امروز ما قادر به چنین کاری نیستیم دلیل نمی شود که در آینده نیز نتوانیم. مگر گذشتگان قادر بودند که کشف های امروز بشر را انجام دهند؟
ثانیاً اینکه ما قادر به كشف روابط علّی در جهان ميكروسكوپيک نیستیم آیا منطقاً دلیل بر این است که ذات عالم کشف ناپذیر است؟ عجز ما چه ربطی به ذات ذرّات دارد؟
ثالثاً اینکه ما قادر به كشف روابط علّی در جهان ميكروسكوپيک نیستیم آیا منطقاً دلیل بر این است که هیچ موجود دیگری نیز قادر به این کار نیست؟ روزی سخن گفتن از بُعد چهارم مسخره به نظر می رسید ولی امروز از آن صحبت می شود. امروزه در بین فیزیکدان ها بحث عالم ده بُعدی و یازده بُعدی مطرح است. اگر به فرض این فرضیّات اثبات شوند ، آیا از منظر بُعدهای بالاتر نیز اصل عدم قطعیّت وجود خواهد داشت؟
مسئله دیگری مورد پرسش واقع می شود این است که اگر برای قانون عقلی یک مثال نقض پیدا بشود آن قانون زیر سوال می رود؟
همان طور که در ابتدای همین پاسخ عرض شد، اگر «اصل عدم قعطیت» را نقض برای اصل علیت قرار می دهند به جهت این هست که هیچ شناختی از ماهیت ممکن الوجود ندارند و الا اگر معنای ممکن الوجود را می دانستند به وضوح روشن می گردید که ممکن الوجود ممکن نیست بدون علت باشد. مثل اینکه مثلث ممکن نیست چهار ضلعی باشد) ممکن است کسی تعریفی از مثلث نداشته باشد، و بگوید من مثلثی پیدا کردم که چهار ضلع دارد، سخن شما همانند همین فرد است .
مطلب نهایی اینکه هیچ اعتمادی به علوم تجربی نیست؛ بسیاری از نظریات تجربی در طول تاریخ توسط اندیشمندان نقض شده و نظریه جدیدی جای آن را گرفته است؛ لذا توصیه می شود این چند روزه عمر پر برکت خود را صرف علومی کنیم که قطعیت آن ابدی است چون مبتی بر وحی و شهود است، اصل علیت مبتنی بر وحی است؛ لذا قطعی و یقینی است و هیچ موردی نمی تواند این اصل را نقض کند؛ اگر به زعم برخی کوانتوم اصل علیت را نقض می کند یا اصل علیت را نفهمیدند یعنی چه و یا از چیستی ممکن الوجود بی خبرند و ...

پی نوشت
[1] یعنی آنگاه که آن را به تنهایی و بدون هیچ ضمیمه ای در نظر می گیریم و به عبارتی: آنگاه که آن را " من حیث هی هی " لحاظ می کنیم، نه موجود است و نه معدوم.( زیرا وجود و عدم عین یا جزء ذات هیچ ماهیتی نیست
[2] نهایه الحکمه، علامه طباطبایی، بحث علیت
[3] رسالة الحدود( مجموعه رسائل ابن سينا)، قم، انتشارات بيدار، 1400 قمري. ص 117

دیدگاه جدیدی بگذارید