پرسش:
چیکار کنیم حاجتمان برآورده شود، حتی اگر به صلاحمان هم نباشد؟
پاسخ:
هر انسانی در زندگی خواستهها و حاجتهایی دارد که دوست دارد به آنها برسد. این خواسته همه انسانهاست؛ اما اینکه راه رسیدن به خواستهها چیست و چگونه میشود به خواستهها رسید نیاز به توضیحات دارد. با نگاهی بر تعالیم مبین دین اسلام و احادیث وارده از معصومین علیهمالسلام درمییابیم که دعا یکی از راههای مؤثر در برآورده شدن حاجت است و ارزش بالایی دارد؛ اما در مورد راه برآورده شدن حاجت نکاتی را باید بدانید.
1. از نوشته شما مشخص است که مسئله دعا و مصلحت و به صلاح نبودن استجابت آن را میدانید و به همین دلیل دنبال راهی هستید که حتی اگر به صلاح نبود برآورده شود. این حرف برآمده از این است که عدم مصلحت و به صلاح نبودن را نمیپذیرید و از این جهت میخواهید هر طور شده برآورده شود. در مورد صلاح نبودن استجابت دعا باید نکتهای را بدانید. خداوند و اهلبیت علیهمالسلام برای هیچکسی بد نمیخواهد و برای همه سعادت و خیر میخواهند و تمام زمینهها برای رسیدن به سعادت و خیر را در دنیا و آخرت مهیا نموده است و اگر درجایی سختی به سراغ انسان میآید و یا مرضی برای انسان عارض میشود یا به خواستهای نمیرسد، خداوند در آنها نیز زمینه رشد و سعادت را قرار میدهد و همان سختیها میتواند کفاره گناهان باشد و میتواند مایه پیشرفت و ارتقاء درجه انسان باشد و میتواند امتحانی برای سنجش صبر و اعتقادات انسان باشد، لذا قرآن میفرماید: ﴿ وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین ﴾؛ (1) «البته شما را به اندکى ترس و گرسنگى و بینوایى و بیمارى و نقصان در محصول مىآزماییم؛ و شکیبایان را بشارت ده»؛ این نگاه باعث میشود بدانید اولاً خداوند بخلی در ذاتش نیست که خواسته انسانها را به صلاح شان نداند. این نکته با توجه به سعادت او و شرایط پیرامونی او در موضوع آزمایش و امتحان انسان باید تعریف شود. آیا انسان صبر میکند آیا استقامت می کن آیا از راه درست پیگیری و تلاش میکند؟ نتیجه و پاسخ همه این سؤالات است که رشد و سقوط انسانها را زمینهسازی میکند.
2. در مورد موضوع دعا و برآورده شدن خواستهها باید بدانید ازنظر تعالیم دینی ما استجابت، همواره به معنای برآورده شدن و عملی شدن آنچه ما خواستهایم نیست. این امر معقول و پذیرفتنی نیست. با سایر سنتهای قطعی الهی در عالم همخوانی ندارد. اگر در شب قدر مادری برای سلامت و بازگشت فرزند رزمندهاش از میدان جنگ دعا کند و فرزندش برای شهادت، تکلیف چیست؟ آیا میشود رزمنده هم شهید بشود و هم نشود؟ یعنی همه خواستههای همه افراد لزوماً ممکن نیست برآورده شود. چون گاهی معارض برای خواسته ما وجود دارد. مثلاً اگرچند نفر یک خانم را برای ازدواج بخواهند و همه دعا کنند آیا ممکن است دعای همه مستجاب شود؟ بالاخره دعای یکی مستجاب میشود و بقیه ناکام میمانند. یا دعای افراد زیادی برای برنده شدن یک ماشین در یک قرعهکشی امکان ندارد که استجابت شود. توجه به این نکته باعث میشود کمی تأمل کنید درخواسته ها که آیا اساساً معارض دارد یا نه ممکن است برآورده شود یا نه؟
3. از سوی دیگر یکی از رازهای عدم استجابت در این واقعیت نهفته است که ما از باطن هستی و مصالح حقیقی خود و جهان بیخبریم. به همین دلیل گاهی میپنداریم خیر و مصلحت ما در تحقق و برآورده شدن حاجتی یا دفع و رفع مشکل و مانعی است. بر اساس پیشفرض وقتی میبینیم خواسته ما برآورده نمیشود، رنجیده خاطر میشویم! درحالیکه اگر حجاب از روی «حقیقت باطنی» عالم کنار رود و آینده و نتیجه برخی خواستهها برای ما روشن گردد، از تقاضا و درخواست خود منصرف میشویم و خدا را شکر میکنیم که خواسته و حاجت جاهلانه ما را آنگونه که میخواستیم، برآورده نکرده است. این در روایات اشاره شده است. امام سجاد علیهالسلام میفرماید: «وَ یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ»؛ «اى کسى که وسیلهها (مانند دعا) موجب تغییر حکمتش نمىشوند». (2) بنابراین، چون علم غیب بر بندگان پوشیده است، چهبسا شخصى از روى غلبه قواى شهوانى بر عقلش، چیزى را از خدا طلب کند یا خیالاتش باعث شود که کار فاسدى را نیک ببیند و آن را درخواست کرده و حتى اصرار و پافشارى نیز بکند. همانطور که در روایتی از امام باقر علیهالسلام روایتشده که در شب اسراء، خداوند متعال به پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «... برخى از بندگان مؤمن من کسانى هستند که جز ثروت چیز دیگر به صلاحشان نیست و اگر آنان را از این حالت برگردانم، هلاک مىشوند. در مقابل، بعضى از بندگان من کسانىاند که فقط فقر به صلاح آنان است و اگر فقر را از آنان بگیرم، هلاک مىشوند (و بىایمان مىگردند) ...». (3)
4. نکته دیگر که باعث میشود امید داشته باشید حتی درجایی که خواستهتان برآورده نشده این است که گاهی دعا به اجابت میرسد، اما مقدمات تحقق آن فراهم نیست و یا مصالحی اقتضا میکند انجام آن به تأخیر بیفتد؛ مانند حضرت ابراهیم علیهالسلام که فرزند نداشت. سالها دعا و تضرّع نمود تا اینکه در 99 سالگی در حالی که پیر شده و موهای او سفید گشته بود، خدا حضرت اسماعیل را به او داد. یا مانند حضرت موسی که قرآن چنین میفرماید: موسى گفت: «پروردگارا! تو فرعون و اطرافیانش را زینت و اموالى (سرشار) در زندگى دنیا دادهای، پروردگارا! درنتیجه (بندگانت را) از راه تو گمراه مىسازند! پروردگارا! اموالشان را نابود کن! و (به جرم گناهانشان)، دلهایشان را سخت و سنگین ساز، بهگونهای که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند!» فرمود: «دعاى شما پذیرفته شد! استقامت به خرج دهید؛ و از راه (و رسم) کسانى که نمىدانند، تبعیت نکنید». (4) امام باقر علیهالسلام در روایتی فرمود: «بین گفته خداوند متعال که فرمود:دعاى شما پذیرفته شد و بین عذاب فرعون چهل سال فاصله بود»(5) پس لزومی ندارد به این فکر کنید که دعا برآورده نشده و به صلاح تان نبوده شاید با تأخیر برآورده شود.
5. البته گاهی گناه هم تأثیر منفی در استجابت دعا میگذارد، مثلاً شما وقتی به مغازه شیر فروشی میروید، اگر ظرفی کثیف ببرید و تقاضای شیر کنید، صاحب مغازه میگوید اول ظرفت را بشور و تمیز کن بعد بیا شیر بگیر، چون شیر در ظرف کثیف آلوده و بیخاصیت میشود، در مورد دعا هم خداوند میفرماید ابتدا ظرف دلت را تمیز نگاهدار و اگر آلوده کردی با توبه واقعی ظرف دلت را بشور، سپس تقاضای برآورده شدن حاجاتت را بکن. چون با دل آلوده به گناه تقاضای دعا بیفایده است. پس اگرچه ما معصوم نیستیم، ولی میتوانیم با توبه، ظرف دلمان را پاک و پاکیزه نزد خدا ببریم. در روایات آمده که برخی از گناهان در عدم اجابت دعا تأثیر بیشتر دارند که در ذیل به نمونهای از آنها اشاره میکنیم. امام سجاد علیهالسلام فرموده است: «گناهانی که موجب رد شدن دعا میشوند عبارتاند از: نیت بد، پلیدی باطن، دو رویی با برادران دینی، باور نداشتن اجابت دعا، به تأخیر انداختن نمازهای واجب تا آن زمان که وقتش بگذرد، دوری جستن از نزدیک شدن به خدای بزرگ با کار خیر و دادن صدقه و بهکارگیری کلمات زشت و ناسزا در گفتار». (6)
6. البته گاهی نیز عدم تلاش مناسب و متناسب باعث عدم استجابت دعا میشود؛ و در بسیاری خواسته اصلاً تلاشی انجام نمیشود و فقط نشستهاند و دعا میکنند. گاهی تلاش انجام میشود، ولی تلاش مناسب و کافی انجام نمیشود و در بسیاری دیگر تلاش میشود، ولی تلاش مشروع و درست نیست. باید در مورد خواستههای خود با متخصصان همان رشته مشورت کنید تا تلاش مناسب و متناسب را بشناسید.
7. میبینید که علل عدم استجابت دعا مختلف است و فقط گناه نیست و نباید بهسرعت فکر کنید که به صلاح نبوده است. شاید علت دیگری داشته باشد که باید خوب بررسی وجدانی کنید تا بتوانید آرامش بهتری پیدا کنید. با توجه به مطالب بالا شاید درخواسته شما مشکلی نباشد و به صلاح تان باشد و فقط با تأخیر مستجاب شود. توصیه اصلی آن است که اگر به خواسته خود نرسیدید صبر کنید و تسلیم باشید.
هرکدام از عوامل میتواند وجود داشته باشد و شما با تسلیم و صبرتان مأجور خواهید بود. در هر حال برای رفع مشکلات تعقل و تدبر و مشورت با انسانهای باتجربه و عاقل در بسیاری از موارد به حل مشکلات کمک میکند توصیه میشود از مشاورهای قوی و عاقل و باتجربه استفاده کنید تا ریشهیابی کنند و بهترین توصیهها برای رفع مشکل را برای تان بگویند.
نتیجه:
هر انسانی خواستهای دارد. اولاً خداوند بخلی در ذاتش نیست و اگر گاهی با دعا خواستهای برآورده نمیشود طرف در امتحان و آزمایش قرارگرفته است. علل برآورده نشدن دعا این است که گاهی برآورده شدن دعا معقول نیست. گاهی واقعاً به مصلحت نیست و باید این موضوع را پذیرفت. گاهی دعا مستجاب شده ولی با تأخیر به آن میرسیم. گاهی گناهها مانع رسیدن به خواستههاست. گاهی تلاش مناسب یا متناسبی برای رسیدن به خواستهها صورت نگرفته و نمیگیرد. توصیه اصلی آن است که اگر به خواسته خود نرسیدید صبر کنید و تسلیم باشید. هرکدام از عوامل میتواند وجود داشته باشد و شما با تسلیم و صبرتان مأجور خواهید بود. در هر حال برای رفع مشکلات تعقل و تدبر و مشورت با انسانهای باتجربه و عاقل در بسیاری از موارد به حل مشکلات کمک میکند توصیه میشود از مشاورهای قوی و عاقل و باتجربه استفاده کنید تا ریشهیابی کنند و بهترین توصیهها برای رفع مشکل را برای تان بگویند.
منابع برای مطالعه بیشتر:
-دعا و اسرار اجابت، حبیبالله فرحزاد.
-عبادت و دعا، مرتضی مطهری.
پینوشتها:
1. سوره بقره، آیه 155.
2. امام على بن الحسین علیهالسلام، صحیفه سجادیه، قم، دفتر نشر الهادى، چاپ: اول، 1376 ش، ص 68.
3. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 352.
4. سوره یونس، آیه ۸۸ و ۸۹.
5. علامه مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 هجرى قمرى؛ ج 70، ص 376.
6. علامه مجلسی، پیشین، ج 70، ص 376.