سؤال:
آیا درست است که احادیث تحریف قرآن، متواتر هستند و تعریف احادیث متواتر چیست؟
پاسخ:
بسیاری از روایات تحریف یا از حیث سندی ضعیف هستند و یا این که بر تفسیر آیه (و نه تحریف آیات) دلالت دارند. روایات صحیح بسیاری که به رجوع به قرآن در هنگام فتنهها و عرضه داشتن روایات بر آیات کریمه قرآن دلالت دارد، به خوبی بر عدم تحریف قرآن دلالت دارد. چه معنا دارد که پیامبر اکرم (صلی الله علیهو و آله) در احادیث بسیار ـ و از جمله در حدیث متواتر ثقلین ـ قرآن را به عنوان ثقل اکبری که همواره راه راست را نشان میدهد و از ضلالت و گمراهی نجات می دهد، در کنار عترت طاهره، به عنوان تنها ریسمان نجات بخش معرفی نماید و دوری از آن را عین گمراهی معرفی نماید، اما در روایات دیگر بفرمایند که آن نجات بخش، تحریف شده و ـ نعوذ بالله ـ گمراهکننده شده است؟! این قصه یک بام و دو هواست!
در بحث عدم اعتبار روایات تحریف، پاسخها و کتابهای زیادی نوشته شده، اما به نظرم یکی از پاسخهای خوب و کوتاه به این مسأله، اینست که «لازمه حجیت روایات تحریف، عدم حجیت آنهاست»! یعنی اگر کسی بخواهد این روایات را حجت بداند و با آنها تحریف قرآن را ثابت کند، در نهایت خود نیز به عدم حجیت این روایات میرسد، زیرا با اثبات تحریف قرآن (بنا به نقل این احادیث)، (العیاذ بالله) نبوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز باطل میشود زیرا معجزه باقی ایشان همین قرآن فعلی است. (العیاذ بالله) با باطل شدن نبوت ایشان، سخنان ایشان هم بیاعتبار خواهد بود. (العیاذ بالله) با بیاعتباری سخنان ایشان، سخنان اوصیاء و جانشینان ایشان ـ که از جمله آنها، همین روایات مورد بحث است ـ هم بیاعتبار خواهد بود! پس از اعتبار این روایات، عدم اعتبار آنها لازم می آید! این را میگویند، برهان خلف.
پس استدلال کننده نمیتواند با استناد و استدلال به اعتبار این روایات، تحریف کتاب را اثبات کند چون در نهایت به بی اعتباری این دسته از روایات میرسد! یعنی هم باید فرض کند که این روایات اعتبار دارد و هم باید فرض کند که اعتبار ندارد! این تناقض است! پس معلوم میشود این روایات از اساس اعتباری ندارند. اگر هم به تعداد قابل توجهی نقل شده، به علت داعی و انگیزه قویای بوده که دشمنان قرآن داشته اند زیرا وقتی نتوانستند با قرآن همآوردی کنند، مکر و حیله خودشان را از این راه نشان دادند و گمان کردند با هیاهو و سر و صدا میتوانند این دورغ را در دل اهل ایمان راست نشان دهند و دلشان را بلرزانند، اما، «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ» (1).
به طور کلی، روايات نقل شده درباره تحريف قرآن را میتوان به دو بخش تقسيم كرد:
1. رواياتی كه یا سندي ضعيف دارند يا مرسله و يا مقطوع السند كه این دسته از روایات غير معتبر هستند و شامل گروه عمده و غالب روايات تحریف است.
2. رواياتی كه از ثقات معتبر نقل شده است كه اين بخش از روايات هم قابل تقسم به دو گروه است: گروه اول: منافاتي با رواياتي كه بر عدم تحريف قرآن دلالت دارند نداشته و با آنها قابل جمع هستند. گروه دوم: رواياتي هستند كه با روايات گويای عدم تحريف قابل جمع نيستند كه اين دسته از روايات بسيار كم هستند و به حد تواتر نمیرسند. (2)
علامه طباطبایی (قدس سره) در «المیزان»، بحث کامل و جامعی درباره عدم تحریف قرآن دارند و استناد به روایات نقل شده در باب تحریف را به خوبی پاسخ میدهند؛ دوستانی که به این مبحث علاقهمند هستند، به «الميزان، ج 12، ص 104 به بعد» رجوع فرمایند.
منابع:
1. آل عمران: 2/ 54.
2. http://www.andisheqom.com/Files/faq....190&urlId=1042
نیز برای اطلاعات بیشتر مطالعه فرمایید: http://quran.porsemani.ir/content/%D...B1%D9%8A%D9%81