حسابرسی از زندگی اجباری

پرسش:
به دنیا آمدن ما دست خودمان نبود، ما انتخاب نکردیم کجا باشیم و اصلا چه باشیم، انتخاب نکردیم اصلا انسان باشیم یا فرشته، پس چرا قرار است به حساب ما رسیدگی شود؟
 
 
پاسخ:
هر یک از ما در گونه و دوره و کشور و شهر و خانواده‌ای متولد می‌شویم که آن‌ها را انتخاب نکرده ایم. همچنین هر یک از ما دارای خصایص و ویژگی‌های ظاهری و روانی است که اصلاً نقشی در آن‌ها نداشته ایم. این که انسان هستیم یا دارای قد بلند یا چشم‌های مشکی هستیم و در یک خانواده مذهبی متولد شده‌ایم و غیره، محصول انتخاب ما نبود. این تفاوت در موقعیت‌ها و توانمندی‌ها و استعدادها، این سؤال را ایجاد می‌کند که چگونه خداوند می‌تواند به عدالت ما را داوری و حسابرسی کند؟ در ادامه در قالب چند نکته به این پرسش می‌پردازیم:
 
نکته اول: 
این که چرا انسان در اصل پیدایش خود و این که به عنوان مثال در چه زمان و چه مکانی پای به عرصه هستی بگذارد، بی‌اختیار و بدون حق انتخاب آفریده شده است، روشن است! زیرا اصولاً انسان نمی‌توانست در اصل آفرینش خود دارای حق انتخاب و اختیار باشد! زیرا قبل از آفرینشش، وجودی نداشت تا از او درباره تولدش یا موقعیت خانوادگی‌اش سؤال پرسیده شود. آیا فرزند می‌تواند به پدر و مادرش بگوید چرا بدون اجازۀ من مرا به دنیا آوردید؟
در واقع با اندکی تأمل روشن می‌شود که اختیار در خصوص اصل آفرینش، امری ناممکن و محال است و چنین امکانی اساساً متصور نیست تا خداوند برای ما مهیا سازد. این حقیقت به معنای جبر نیست چرا که اصطلاح جبر در جایی معنا پیدا می‌کند که اختیار نیز ممکن باشد. 
 همین مطلب در مورد موقعیت زمانی و مکانی و خانوادگی و بسیاری از امور دیگر، مطرح است. پیش از تولد اصلاً ما موجود نبوده‌ایم تا بتوانیم انتخاب کنیم و زمان و مکان و خانواده خود را انتخاب کنیم. 
 
نکته دوم: 
از سوی دیگر، این تفاوت‌ها گریزناپذیرند. خلق موجودات متکثر، مستلزم گوناگونی مخلوقات است. این گوناگونی ناشی از علل و اسبابی است که خداوند از طریق آن‌ها جهان را تدبیر می‌کند. مثلاً هر کودکی از طریق والدینش به دنیا وارد می‌شود و طبیعتاً رنگ پوست و موقعیت زمانی و مکانی تولد خویش را از آن‌ها خواهد گرفت. والدین که علل پیدایش انسان هستند، با تصمیمشان بر بچه‌دار شدن، خصایص متفاوت یک انسان را تعیین می‌کنند. 
بر طبق قوانینی که خدا در طبیعت قرار داده اگر خانوادۀ فقیری هم تصمیم به فرزندآوری بگیرند خدا به آنها فرزند عطا می‌کند و اینکه تنها ثروتمندان و افرادی که امکانات مناسبی دارند بتوانند صاحب فرزند شوند عادلانه هم به نظر نمی‌رسد.
 
نکته سوم: 
 حالا که موجودات توسط علل و اسباب دیگر متولد شده و دارای خصایص مختلف هستند، می‌بایست خالق خود را شناخته و وظایف خویش را به انجام رسانند. 
بنا بر آن چه از متون دینی برمی‌آید، تمام موجودات –اعم از جمادات و گیاهان و حیوانات و غیره- همگی خدا را شناخته و او را تسبیح و ستایش کرده و نسبت به آن چه خداوند تکویناً بر آن‌ها الزام کرده، تابع‌اند و از اراده تکوینی الهی در آن زمینه پیروی می‌کنند: «هر موجودی، تسبیح و حمد او می‌گوید؛ ولی شما تسبیح آن‌ها را نمی‌‌فهمید؛ او بردبار و آمرزنده است».(۱) 
از آن جایی که انسان موجود مختار (دارای اختیار) است، خداوند از او خواسته تا با اختیار و انتخاب خودش، وظایف الهی را به پا دارد و کارهای پسندیده را انجام دهد و از کارهای ناپسند دوری بجوید. اصطلاحاً به این اراده الهی، اراده تشریعی گفته می‌شود و انسان آزاد است زندگی خود را بر اراده تشریعی خدا (برنامه‌هایی که توسط انبیاء اعلام می‌شود) منطبق سازد یا در تقابل با آن‌ها زندگی کند. 
 
نکته چهارم: 
تکالیف خداوند بر انسان، بر اساس توانایی و استعدادها و امکانات او است. هیچگاه خداوند از انسان –بلکه از هر موجود دیگر- فراتر از توانش انتظار ندارد: «خداوند هیچ کس را، جز به اندازه توانایی‌اش، تکلیف نمی‌کند».(۲) این اصل اساسی در دین اسلام است و عقل نیز آن را تأیید می‌کند. 
با توجه به این که خداوند از علم بیکران برخوردار است و چیزی از گستره علم او خارج نیست، بهتر از هر کسی از توانایی موجودات و تکالیف‌شان باخبر است و بهتر از هرکسی می‌داند که چه کسی در راستای انجام تکالیفش تلاش کرده و چه کسی در این زمینه کوتاهی ورزیده است. 
 بنابراین، با توجه به علم بیکران و عدل مطلق الهی، مشخص می‌شود که حسابرسی خداوند از گونه‌های مختلف و همچنین حسابرسی خداوند از انسان‌های متفاوت، بر اساس توانایی و شرایطی است که در آن قرار دارند و به هیچ کسی ظلم نخواهد شد. همچنین در حسابرسی اعمال نیز هیچ گاه تفاوت‌های موجود میان گونه‌های مختلف را نادیده نمی‌گیرند، چنانکه تفاوت‌های موجود میان انسان‌های مختلف را فراموش نمی‌کنند. 
 
نتیجه: 
بنا بر آن چه گذشت روشن می‌شود، هیچ یک از ما، گونه و تولد و زمان و مکان و خصوصیات ظاهری و روانی خود را انتخاب نکرده ایم، چرا که اصلاً وجود نداشتیم تا آن را انتخاب کنیم. همین که از طریق علل و اسباب موجود در جهان، به وجود آمدیم، از همین طریق، تفاوت‌هایی نیز یافتیم و چون خداوند از علم بیکران برخوردار است، بر اساس همین تفاوت‌ها، تکالیفی را از مخلوقاتش می‌خواهد و بر اساس همین توانایی و تکالیف، آن‌ها را حسابرسی می‌کند. خداوند هم تکالیف ما را متناسب با موقعیت وجودی ما در نظر می‌گیرد و هم توانایی ما در رعایت آن‌ها را در مورد توجه قرار می‌دهد. 
 
 
 
پی نوشت‌ها: 
1. سوره اسراء، آیه ۴۴. 
2. سوره بقره، آیه ۲۸۶.