سؤال:
مقصود از کفر ولایی، اعتقادی و عملی چیست؟
پاسخ:
کفر به معنای پوشاندن و نادیده گرفتن است. به کشاورز و همچنین به شب کافر گفته میشود چون کشاورز دانه و هسته را زیر خاک قرار میدهد و روی آن را میپوشاند و شب فضا را در بر میگیرد. و شخص منکر دین، به سبب آن که حقایق و آیات الهی را کتمان میکند و آن را نادیده میگیرد، کافر خوانده شده است. (1)
البته کفر اقسام و مراتبی دارد امام صادق (علیه السلام) در پاسخ فردی که از آن حضرت در مورد اقسام کفر در قرآن پرسیده بود، فرمود: کفر در کتاب خدا پنج وجه دارد و بر چهار ستون استوار است و هر ستون آن نیز شعبهها و شاخهایی دارد.
جهت آگاهی بیشتر به اصول کافی با ترجمه سید هاشم رسولی، ج 4، ص 107 ـ 102 یا تفسیر تسنیم آقای جوادی آملی، ج 2 رجوع شود.
راغب اصفهانی گفته است: کفر بیش تر در انکار نعمت و ناسپاسى به کار میرود مانند این آیات: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا کُفْرانَ لِسَعْیِهِ»؛ هر که از روى ایمان اعمال شایسته را انجام دهد، سعى او ناسپاسى نیست و خدا آن را نادیده نخواهد گرفت، بلکه پاداش خواهد داد.
این لفظ، فقط یک بار در قرآن آمده است. در آیات «وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ» و « لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ» مراد از کفردر این جا ناسپاسى است. نیز در «وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ» (2) در مجموع معلوم میشود که مراد از کفر در آن روایت کفر مصطلح فقهی نیست؛ بلکه به معنای کفران ولایت. و یا عدم شناخت درست از ولایت. و یا به معنای پوشاندن حق ولایت ومانند آن است.
کفر عملی در مقابل توحید عملی است برای روشن شدن مسله لازم است سخن را از این جا آغاز نمایم.
از امام باقر (علیه السلام) نقل شده: «جبرئیل به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسید و گفت: (3) خوشا به حالی کسی که میگوید: نیست خدایی جز خدای یکتا، یکتا، یکتا»
تکرار این کلمات پس از کلمه توحید هر کدام ناظر به یک مرتبه از توحید است. اول، ناظر به توحید ذاتی، دوم ناظر به توحید صفاتی، سوم ناظر به توحید افعالی. بنابر این توحید عملی و اعتقادی و توحید عملی در ساحات گوناگون با کلمه نورانی «لا إله إلاّ الله» بیان میشود. همه ساحات اعتقادی و عمل در این کلمه نهفته است.
اگر مفهوم توحید نظری و اعتقادی و رابطه آن با توحید عملی روشن گردد، سِرّ این که کلمه توحید ارتباطش با توحید عملی بیشتر است، روشن خواهد شد.
یکی از اصول مسلّم و مورد قبول همگان که هر انسانی آن را درون خود تجربه میکند، تأثیر اندیشهها و عقاید آدمی در اعمال و رفتار اوست. بینشهای انسان، در حوزه گرایشها و کنشهای او تأثیر میگذارد و به آن شکل خاصی میبخشد. هر یک از باورهای ما، به ویژه آن زمان که به مرتبه ایمان برسد، انگیزهها و گرایشهای خاصی را میآفریند . انگیزهها به شکلگیری اعمال خاصی دامن میزنند.
از سوی دیگر، توحید نظری نظام ،اعتقادی خاصی در باب خداشناسی و روابط خدا با جهان به وجود میآورد. انسان موحدی که در مکتب توحیدی اسلام پرورش یافته باشد، ذات خداوند را به یکتایی میشناسد و او را تنها آفریدگار عالم میداند و به حضور او در تمام هستی اذعان دارد، حال با توجه به اصل تأثیر اعتقاد در عمل قطعاً باورهای توحیدی به او میبخشد و این همان توحید عملی است.
توحید عملی چیزی جز ثمرة شیرین و حیاتبخش اندیشهها و باورهای توحیدی در ساحات اعمال انسان نیست. چنین انسانی در صورت پایبندی به لوازم عقاید توحیدی ، تنها خداوند یکتا را میپرستد، تنها از او یاری میجوید و تنها بر او توکل میکند، و فقط مطیع و فرمانبردار اوست. هر عملی را تنها برای جلب رضایت او انجام میدهد. (4)
اگر گفته شود کلمه توحید همه ساحات توحیدی را میگیرد؛ ولی بیشتر ناظر به توحید عملی است، مراد این است که به لحاظ نظری و اعتقادی ممکن است کسی به یکتای خداوند و توحیدی ذاتی و صفاتی و افعالی باور داشته باشد؛ ولی در توحید عملی گرفتار شرک خفی باشد. کارها و اعمالش نه از روی اخلاص؛ بلکه همراه با شائبه شرک خفی و ریا باشد.
از طریق ذکر کلمه توحید و اقرار به وحدانیت خداوند آدمی میتواند خود را به گونه ای تربیت کند و بسازد که در علم و عمل، موحد خالص بشود. نه تنها در جنبه نظری بلکه در بُعد عملی فقط برای خدا عمل نماید و خالص برای او باشد. اگر در عمل چنین باشد، نشانگر نقصی در توحید نظری خواهد بود یا توحید نظری او به صورت یک اعتقاد درونی و قلبی در نیامده است.
با توجه به این تحلیل معنای سخن علامه جوادی در ذیل آن آیه روشن میشود که مراد از کفر عملی چیست.
منابع:
1. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، واژه کفر؛ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 1، ص 48.
2. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 6 ،ص 122.
3. صدوق، محمد، التوحید، نشر جامعه مدرسین، قم 1416 ق، باب 1، ص 21، حدیث 10.
4. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، قم 1377 ش، ج 1، ص 133 ـ 134.