پرسش:
آیا این درست است که انجیل دیگری به نام انجیل برنابا وجود دارد که مسلمانان آن را به عنوان کتاب حضرت عیسی علیه السلام قبول دارند و آن را معتبرتر از انجیلهای دیگر میدانند؟ آیا مسیحیان نیز همین انجیل را قبول دارند؟ آیا میشود این انجیل را مبنای مشترک برای گفتگوی میان اسلام و مسیحیت دانست؟
پاسخ:
مسیحیت یکی از ادیان الهی با محوریت حضرت عیسی علیهالسلام است. کتاب مقدس مسیحیان از دو بخش «عهد قدیم» و «عهد جدید» تشکیل شده است و هر یک از آنها دربردارنده کتابهای مختلفی است. اناجیل بخشی از عهد جدید هستند که تعدادشان بسیار زیاد بود اما نهایتاً کلیسا چهارکتاب به نامهای «مَتّی، لوقا، مَرقُس و یوحَنّا» را معتبر دانست و آنها را بهعنوان بخشی از کتاب مقدس، اعتبار بخشید و سایر اناجیل را تحت عنوان غیررسمی، غیرقانونی یا اپوکریفایی معرفی نمود. در قرون اخیر، باستانشناسان از کشف «انجیل بَرنابا» بهعنوان یکی از اناجیل قدیمی خبر دادهاند که واکنشهای مختلفی را از سوی مسیحیان و مسلمانان برانگیخته است. مسیحیان آن را معتبر نمیدانند و حتی آن را از زمره کتابهای اپوکریفایی نیز بهحساب نمیآورند، اما گروهی از مسلمانان به سبب همخوانی این انجیل با آموزههای قرآنی، آن را معتبرتر از سایر اناجیل قلمداد کردهاند.(۱) در ادامه، در قالب چند نکته، به نقد و بررسی محتوا و اعتبار این انجیل میپردازیم:
نکته اول:
«بَرنابا» به معنای فرزند نبوت و تبلیغ و وعظ و نصیحت، از اوصاف شخصی به نام یوسف بود که در زمان رسولان (حواریونی که حضرت عیسی علیهالسلام آنها را به تبلیغ مسیحیت مأمور کرده بود) به دین مسیحیت روی آورد و از دنیا چشمپوشی کرد و مزرعه خود را فروخت و آن را به رسولان تقدیم کرد و در طول زندگی به تبلیغ مسیحیت مشغول شد.(۲) وی از خویشاوندان یوحنا (ملقب به مَرقُس که انجیل مَرقُس را نگاشته) بود و با پولُس (یکی از شخصیتهای مؤثر در تفسیر الوهی از حضرت عیسی علیهالسلام) ارتباط نزدیکی داشت و گفتهشده که وی زودتر از پولس ایمان آورد و واسطه معرفی پولس به رسولان شد(۳) و با اینکه از حواریون نبود، بعدها به درجه رسولی رسید و از رسولان بهحساب آمد.(۴) وی با پولس سفرهای زیادی رفت ولی بعد از مدتی، این دو در اموری اختلاف کرده و از هم جدا شدند.(۵)
نکته دوم:
بعد از آشنایی با «یوسف برنابا»، به بررسی انجیلی میپردازیم که به او منسوب است. در متون تاریخی، اگرچه گاهی از «انجیل برنابا» نامبرده شده است اما از محتوای آن اطلاعی در دست نیست. همینقدر میدانیم که بیش از سیصد انجیل در شورای نیقیه(۳۲۵ م) غیررسمی دانسته شد و بعدها از کتابهای ممنوعه بهحساب آمد و از سوی مسلمانان نیز مورد توجه قرار نگرفت و هیچیک از متفکران مسلمان قدیمی، به این کتاب که فرازهایی از آن با اسلام همخوانی دارد، استناد نکردند. در تحقیقات معاصر نیز تاریخ نگارش این انجیل را قرون ۱۴ یا ۱۶ یا ۱۸ حدس زدهاند که توسط فردی نوشتهشده که سابقاً مسیحی یا یهودی بوده و سپس مسلمان شده و چون میخواسته تعالیم مسیحیت و یهودیت و اسلام را با هم جمع کند، به نگارش انجیلی اقدام کرده که در آن، هم تعالیم اسلامی وجود دارد و هم تعالیم مسیحی و هم تعالیم یهودی.(۶)
هر چه هست، مسیحیان، انجیل کنونی که به برنابا منسوب است را قبول ندارند و معتبر نمیشمارند و به آن اشکالات سندی و ادبی و محتوایی زیادی وارد میکنند و بر این باورند که این انجیل نمیتواند نگاشته یوسف برنابا باشد؛ خصوصاً اینکه فرازهایی از آن، الوهیت حضرت عیسی علیهالسلام را انکار میکند؛ آموزهای که مسیحیان، متأثر از پولُس، آن را مسلم انگاشتهاند.(۷)
اگرچه گروهی از مسلمانان این انجیل را به سبب همخوانی فرازهایی از آن با تعالیم اسلامی، پذیرفتهاند، اما اکثر مسلمانان از قدیم تاکنون، این انجیل را معتبر نشمرده و هیچگاه به آن استناد نکردهاند.(۸)
نکته سوم:
انگیزه اصلی گروهی از مسلمانان برای معتبر دانستنِ انجیل برنابا و استناد به آن، همخوانی فرازهایی از انجیل برنابا با تعالیم قرآنی و اسلامی است. در فرازهایی از این انجیل، به این نکته اشاره شده که برخی از فریبخوردگان، حضرت عیسی علیه السلام را مرده دانستند و برخی نیز به زنده شدنش پس از مرگ معتقد شدند و برخی همچون پولُس نیز او را پسر خدا دانستند؛ درحالیکه همه این نظرات باطل است و اینها فریب خوردگان شیطان هستند.(۹) در این انجیل، صراحتاً عیسی علیه السلام ، انسان و پیامبر خدا دانسته شد و الوهیت او به شدت انکار شد: «لعنت کن تا ابد هر کس را که فاسد کند انجیل مرا که به من دادهای، وقتی مینویسند که من پسر تواَم؛ زیرا من آن گِل و خاک خدمتکار خدمتکاران تواَم و هرگز خود را خدمتکار صالحی برای تو نپنداشتهام».(۱۰) همچنین در فرازی از این انجیل، صراحتاً نام حضرت محمد صلیالله علیه و آله آمده است و ظهور او در آینده را بشارت داده است: «پس چون مرا مردم، خدای و پسر خدای خواندند، بااینکه من در جهان بیزار بودم،... این باقی خواهد بود تا بیاید محمد پیغمبر خدای، آنکه چون بیاید این فریب را کشف خواهد فرمود بر کسانی که به شریعت خدای ایمان دارند».(۱۱)
به سبب تطابق این تعالیم با تعالیم قرآنی و اسلامی، گروهی از مسلمانان معاصر، این انجیل را معتبر دانسته یا حداقل در جدال با مسیحیان، به این کتاب استناد کردند؛ اما همانطور که گفته شد، اکثر مسلمانان این کتاب را به سبب مشکلات سندی و محتوایی قابلقبول ندانستند و به آن استناد نکردند. بسیاری از فرازهای این انجیل با تعالیم اسلام و آیات قرآن، ناسازگار است و نمیتوان آن را بازتابدهنده تعالیم اصیل حضرت عیسی علیهالسلام دانست؛(۱۲) خصوصاً اینکه میدانیم(۱۳) این انجیل همچون سایر انجیلها، بهعنوان یک ناظر بیرونی، گفتار و رفتار حضرت عیسی علیهالسلام را گزارش میکند و نمیتواند کتاب وحیشده به حضرت عیسی علیهالسلام باشد.(۱۴) کتابی که خداوند آن را همچون قرآن به پیامبرش نازل کرده بود.(۱۵)
نتیجه:
با توجه به آنچه گذشت، روشن میشود: اگرچه شخصی به نام برنابا از رسولان بهحساب میآمد و کتابی نیز به او منسوب است و با پولُس سفرهای زیادی رفته و نهایتاً با پولس مخالف شده و از او جداشده؛ اما با این حال، به سبب مشکلات سندی و ادبی و محتوایی، نمیتوان این انجیل که به برنابا منسوب شده را، همان انجیل برنابا دانست. اگرچه فرازهایی از این انجیل با تعالیم اسلام و آیات قرآن هماهنگ است (مخالفت با پولس و اعتقاد به عدم الوهیت حضرت عیسی علیهالسلام و غیره) و به همین جهت، گروهی از مسلمانان این انجیل را معتبر دانسته یا در جدال با مسیحیان از آن استفاده کردهاند؛ اما به سبب ناسازگاری فرازهای دیگر این انجیل با تعالیم اسلام و آیات قرآن و همچنین لحن گزارشی این کتاب درباره حضرت عیسی علیهالسلام، اکثر مسلمانان این انجیل را همچون سایر انجیلها نامعتبر دانسته و آن را همان کتاب حضرت عیسی علیهالسلام که وحی شده خدا به او است، بهحساب نمیآورند و این انجیل را دارای آموزههای باطل میدانند؛ خواه حقیقتاً این انجیل را برنابا نوشته باشد، خواه آن را یک مسیحی یا یهودی نومسلمان نوشته باشد. در هر صورت، این انجیل معتبر نیست و چون مسیحیان نیز آن را معتبر نمیدانند، نمیتواند زمینه مناسبی برای گفتگوی میان اسلام و مسیحیت باشد.
جز اینکه، در آینده مشخص شود این کتاب حقیقتاً نگاشته برنابای رسول است و مسیحیان نیز اعتبارش را بپذیرند؛ در این صورت، میتوان در جدال با مسیحیان، از فرازهایی از این کتاب استفاده کرد؛ چراکه در جدال، لازم نیست حتماً خودمان آن انجیل و تمام فرازهایش را معتبر بدانیم، بلکه اگر طرف مقابل، این کتاب را معتبر بداند، میتوانیم بر مبنای اعتقاد او، با او وارد گفتگو شده و او را با نظر و عقیده خود همراه کنیم.
کلمات کلیدی:
مسیحیت، الوهیت حضرت عیسی، انجیل برنابا، برنابا، پولس، قرآن.
پینوشتها:
۱. برای مطالعه بیشتر، رک: سلیمانی، عبدالرحیم، اناجیل غیررسمی، مجله هفتآسمان، ۱۳۸۶ ش، شماره ۳۴، ص۲۰۹-۲۳۶.
۲. کتاب مقدس، انجمن کتاب مقدس ایران، ۱۱۸۳ م، اعمال رسولان، ج۴، ص۳۷.
. ۳ اعمال رسولان، ۹: ۲۶-۲۸.
۴. حیدری، حسین و دیگران، انجیل برنابا در تعارض با قرآن کریم، مجله معرفت ادیان، زمستان ۱۳۹۳ ش، شماره ۱، ص۱۰.
۵. اعمال رسولان، ۱۵: ۳۶-۴۱.
۶. حیدری، حسین و دیگران، انجیل برنابا در تعارض با قرآن کریم، ص۱۲-۱۴.
۷. رسولزاده، عباس و جواد باغبانی، شناخت مسیحی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۹ ش، ص۱۵۰.
۸. حیدری، حسین و دیگران، انجیل برنابا در تعارض با قرآن کریم، ص۱۴.
۹. انجیل برنابا، ترجمه حیدرقلیخان قزلباش (سردار کابلی)، مقدمه سید محمود طالقانی، تهران، دفتر نشرالکتاب، ۱۳۶۲ ش، انجیل برنابا، ۲۲۲: ۱-۳.
۱۰. انجیل برنابا، ۲۱۲: ۶.
۱۱. انجیل برنابا، ۲۲۰: ۱-۲۰.
۱۲. برای مطالعه بیشتر، رک: حیدری، حسین و دیگران، انجیل برنابا در تعارض با قرآن کریم، ص۱۶-۲۸.
۱۳. رسولزاده، عباس و جواد باغبانی، شناخت مسیحی، ص۱۵۰.
۱۴. سوره حدید، آیه ۲۷.
۱۵. سوره آلعمران، آیات ۳-۴.