پرسش:
مسلمانها قرآن و سایر کتابهای مقدس را معتبر میدانند چون آن را کلام خدا میدانند که پیامبران آن را معصومانه دریافت و ابلاغ کردهاند. سؤالم این است که مسیحیان چرا کتابهای خودشان را مقدس و معتبر میدانند؛ در حالی که نویسندگانش، انسانهای عادی بودهاند که درباره حضرت عیسی علیه السلام نوشتهاند و احتمال خطا در آنها وجود دارد؟! چطور میشود که آنها نامههای پولس و سایر حواریون به مناطق و افراد مختلف را وحی و کلام خدا میدانند؟!
پاسخ:
کتاب مقدس مسیحیان از بخشهای مختلفی برخوردار است که آنها را به دو بخش عهد قدیم و عهد جدید تقسیم میکنند. عهد قدیم کتاب مقدس یهودیان است که مسیحیان نیز آن را مقدس میدانند، اما عهد جدید، کتاب مقدس مسیحیان است که یهودیان آن را مقدس نمیدانند.(۱) یکی از پرسشهای اساسی که سدهها ذهن پرسشگران را به خود مشغول ساخته، چرایی قداست و الهی دانستن و معتبر شمردنِ کتابهای مسیحیان (عهد قدیم و عهد جدید) است. مسیحیان در این زمینه دیدگاههای مختلفی ارائه کردهاند که بررسی همه آنها در این مجال نمیگنجد و در ادامه به مهمترینشان خواهیم پرداخت.
نکته اول:
به باور برخی از مسیحیان، روحالقدس عهد قدیم و عهد جدید را «املاء» کرده است. اگرچه نویسندگان کتاب مقدس، متعدد و متفاوتاند، اما همگی برانگیخته روحالقدس هستند و هیچیک از آنها عقاید شخصی خودشان را ننوشتهاند، بلکه هر چه نوشتهاند، املای روحالقدس بوده است.(۲) گاهی نیز مسیحیان، کتاب مقدس را «تألیف خدا» میدانند. مثلاً شورای واتیکان دوم، کتاب مقدس را «تألیف خدا» میدانست به این بیان که نویسندگان، نوشتافزاری در دست خداوند هستند و نویسنده کتاب مقدس، در حقیقت، خدا است. از این منظر کتاب مقدس عیناً از جانب خدا است و هیچ تصرف بشری در آن رخ نداده است.(۳)
با توجه به اینکه این دو دیدگاه نزدیک به هم هستند، نقدهای مشترکی به آنها وارد است؛ ازجمله اینکه:
فرازهایی از کتاب مقدس خصوصاً عهد جدید، نامههای رسولان به مناطق و افراد مختلف است و صراحتاً نویسنده عقاید و احوال خودش را بیان میکند.(۴) روشن است که اگر عهد جدید، املای روحالقدس و تألیف خدا بود، نباید در کتاب مقدس، از عقاید و احوال شخصی نویسنده سخن گفته میشد. بگذریم از تفاوتها و تعارضهایی که در انجیلها وجود دارد؛ مثل اینکه انجیل متی و انجیل لوقا، دو نسب نامه متفاوت از حضرت عیسی علیهالسلام ارائه میدهند؛(۵) یا انجیل یوحنا، برخلاف انجیلهای متی و لوقا و مرقس، بر الوهی بودن حضرت عیسی علیهالسلام اصرار میورزد.(۶) حتی در انجیل یوحنا نیز فرازهای متعارضی وجود دارد: گاهی حضرت عیسی علیه السلام همتراز با خدای پدر است(۷) و گاهی خدای پدر برتر از او است.(۸) روشن است اگر کتاب مقدس تماماً املای روحالقدس یا تألیف خدا بود، این تفاوتها و تعارضها در انجیلها راه نمییافت.
افزون بر اینکه نویسندگان کتاب مقدس باهم اختلاف داشتند و به این مطلب در نامهها (که بخشی از کتاب مقدس است) اشاره کردهاند و از سرزنش یکدیگر جلوی دیگران، خودداری نمیکردند.(۹) روشن است اگر این کتاب، تماماً املای روحالقدس و تألیف خدا میبود، چنین اختلافاتی در آن پدید نمیآمد.
نکته دوم:
برخی از مسیحیان معتقدند که حضرت عیسی علیه السلام بهعنوان خدای ظاهرشده در جسم یک انسان، کتاب مقدس را اعتبار بخشیده است.(۱۰) با توجه به اینکه حضرت عیسی علیه السلام در موارد مختلف، به فرازهای عهد قدیم خصوصاً تورات استناد میکرده است و خود را تکمیل کننده و تصدیق کننده شریعت موسوی دانسته است،(۱۱) میفهمیم که ایشان عهد قدیم را معتبر میدانسته است: «گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل سازم. نیامدهام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم؛ زیرا هرآینه به شما میگویم تا آسمان و زمین باقی است، همزه یا نقطه از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود».(۱۲) درباره عهد جدید نیز حضرت عیسی علیه السلام در بیانی پیشگویانه، آن را تأیید کرد و اعتبار بخشید: «بسیار چیزهای دیگر دارم که به شما بگویم، امّا اکنون یارای شنیدنش را ندارید؛ اما چون روحِ راستی آید، شما را به تمامی حقیقت راهبری خواهد کرد؛ زیرا او از جانب خود سخن نخواهد گفت، بلکه آنچه را میشنود بیان خواهد کرد و از آنچه در پیش است با شما سخن خواهد گفت».(۱۳)
در نقد این ادعا نیز مطالب مختلفی بیان شده است؛ ازجمله اینکه:
تصدیق و تأیید حضرت عیسی علیه السلام ، نسبت به کتب انبیای سابق به معنای تصدیق و تأیید تمامی بخشها و فرازها و آیات عهد قدیم نیست. عهد قدیم بخشهای مختلفی دارد و حضرت عیسی علیه السلام فقط بخش مربوط به تورات و کتابهای انبیاء را تأیید کرده است.
بگذریم از اینکه در مورد همین بخش نیز ایشان نفرموده کتابهای موجود را تماماً تصدیق میکنم، بلکه ایشان فرموده که من به دنبال ابطال آنها نیستم، بلکه به دنبال تکمیل آنها هستم و این مطلب سازگار است بااینکه ایشان این کتابها را دارای نقاط انحرافی و تحریفشده بداند و آنها را تماماً معتبر نشمارد، اما میخواهد با اصلاحات خودش، آنها را تکمیل نماید؛ همانطور که پیامبر اسلام نیز خودش را تأییدکننده و تصدیقکننده کتابهای گذشته میدانست، اما روشن است که ایشان آن کتابها را تماماً تأیید نمیکرد و نقدهایی نسبت به آنها داشت.(۱۴)
درباره تصدیق عهد جدید نیز گفتنی است، انجیلهای بسیاری درباره حضرت عیسی علیهالسلام نوشته شده که اینک کلیسا چهار مورد از آنها را مقدس دانسته است. معلوم نیست تصدیق حضرت عیسی علیه السلام نسبت به کتابهای بعدی، ناظر به این چهار مورد بوده یا انجیلهای دیگری که کلیسا آنها را معتبر ندانست؛ به عبارت دیگر، حضرت عیسی علیه السلام فرموده که بعداً حقایقی ملکوتی به شما میرسد، اما مشخص نکرده که چه کسی این کار را انجام میدهد و کدام کتاب دربردارنده این حقایق است.
بگذریم از اینکه شاید تعبیر ایشان، اصلاً ناظر به انجیلها و غیره نبوده است، بلکه به پیامبر بعدی، یعنی حضرت محمد صلیالله علیه و آله، اشاره دارد که به تعبیر قرآنی، «هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید. آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست».(۱۵) این تعبیر قرآنی، شباهت زیادی به بشارت حضرت عیسی علیهالسلام دارد.
نتیجه:
کتاب مقدس از دو بخش عهد قدیم و عهد جدید تشکیل شده که مسیحیان هر دو را مقدس و معتبر میدانند؛ گاه به این دلیل که این کتابها همگی املای روحالقدس یا تألیف خدا هستند و گاه به این دلیل که حضرت عیسی علیه السلام آنها را تأیید کرده است. دیدگاههای دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که به سبب پرهیز از زیادهگویی از ذکرشان پرهیز شد. درباره این دیدگاهها، اشکالات زیادی مطرح شده است که در نکات سابق، به برخی از آنها اشاره شد و از این طریق روشن شد که بسیاری از بخشها و فرازهای مختلف کتاب مقدس، افراد عادی بوده که روایاتشان باهم در تعارض بوده و دلیلی در دست نیست که همه آنها را کلام خدا و مقدس بشماریم.
کلمات کلیدی:
مسیحیت، کتاب مقدس، اعتبار عهد قدیم و عهد جدید، املای روحالقدس، تألیف خدا.
پینوشتها:
۱. برای مطالعه بیشتر درباره کتاب مقدس، رک: سلیمانی، عبدالرحیم، درآمدی بر شناخت کتاب مقدس، مجله هفتآسمان، ۱۳۷۸ ش، شماره ۲؛ همو، عهد جدید: تاریخ نگارش و نویسندگان، مجله هفتآسمان، ۱۳۷۸ ش، شماره ۲.
۲. میرتبار، سید مرتضی و مهراب صادق نیا، بررسی و نقد درون دینی حجیت کتاب مقدس در مسیحیت، پژوهشهای ادیانی، پاییز و زمستان ۱۳۹۳ ش، شماره ۴، ص۳۵.
۳. میرتبار، سید مرتضی و مهراب صادق نیا، بررسی و نقد درون دینی حجیت کتاب مقدس در مسیحیت، ص۳۸.
۴. برای نمونه، رک: رومیان، ۹: ۱-۲.
۵. متی، ۱: ۱-۱۷ و لوقا، ۳: ۲۳-۳۸.
۶. یوحنا، ۳: ۱۶-۱۷.
۷. یوحنا، ۱۰: ۳۰.
۸. یوحنا، ۱۴: ۲۸.
۹. غلاطیان، ۲: ۱۱.
۱۰. میرتبار، سید مرتضی و مهراب صادق نیا، بررسی و نقد درون دینی حجیت کتاب مقدس در مسیحیت، ص۳۹.
۱۱. لوقا، ۲۴: ۲۷؛ یوحنا، ۱۰: ۳۴-۳۶.
۱۲. متی، ۵: ۱۷-۱۸.
۱۳. یوحنا، ۱۶: ۱۲-۱۳.
۱۴. سوره مائده، آیه ۴۸: «و این کتاب[قرآن] را بهحق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتب پیشین را تصدیق میکند و حافظ و نگاهبان آنهاست؛ پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن، از هوی و هوسهای آنان پیروی نکن».
۱۵. سوره نجم، آیات ۳-۴.
موضوع: