پرسش:
از یک مسیحی شنیدم که میگفت حضرت عیسی علیه السلام برخلاف انبیای سابق، پیامبر خدا نبود، بلکه خود خدا بود که تجسد یافت و به زمین آمد و پرونده دین و ارسال انبیاء را بست. مسیحیها نیز مستند به گفته عیسی علیه السلام ، او را تجسد خدا میدانند و به پیامبری بعد از او قائل نیستند؛ اما حضرت محمد صلی الله علیه و اله برای اینکه خودش را در امتداد سلسله پیامبران الهی معرفی کند، ادعا کرد که عیسی علیه السلام خودش را انسان و نماینده خدا میدانست و هیچ وقت ادعای خاتمیت نداشت و پرونده دین را باز گذاشت و حتی به آمدنِ پیامبر بعدی نیز بشارت داد. سؤالم این هست که بنا بر آثار به جا مانده از حضرت عیسی علیه السلام (کتاب مقدس مسیحیان) خود حضرت عیسی علیه السلام چه گفته است؟ خودش را انسان و پیامبر خدا میدانست یا خودش را دارای جنبه الوهی و تجسد خدا معرفی میکرد؟
پاسخ:
اندیشمندان مسیحی در طول تاریخ، با پذیرش آموزههای دینی برگرفته از کلیسا و کتاب مقدس، نظیر «تثلیث» و «تجسُّد»، همواره درصدد وضوح بخشیدن و دفاع کردن از این آموزهها بودند.(۱) اما رفته رفته در طول قرنها تا به امروز، تردید نسبت به اعتبار کتاب مقدس، ناسازگار دانستن تصاویر بخشهای مختلف کتاب مقدس درباره حضرت عیسی علیه السلام و غیره، مسیحیان را با چالشهای جدیدی روبرو ساخت؛ از جمله اینکه آیا واقعاً کتاب مقدس، حضرت عیسی علیه السلام را دارای جنبه اُلوهی میدانست و از تجسد خدا سخن میگفت یا نه. در این نوشتار در قالب چند نکته، این پرسش را پی گرفته و به تشریح مسائل پیرامون آن میپردازیم.
نکته اول:
اولین مسئلهای که بیان آن اهمیت ویژهای دارد یکسان نبودن تصاویرِ موجود در اناجیل مختلف هست.(۲) یک صدا نبودن بخشهای مختلف کتاب مقدس، خصوصاً اناجیل در نسبت با یکدیگر، در نشان دادن ماهیت انسانی یا الهی بودن عیسی مسیح علیهالسلام، مهمترین چالش برای آموزه تجسد و تثلیث محسوب شده و میتواند معارفی که بر این پایه استوار است را متزلزل سازد.
با نگاهی به اناجیل همنوا (مَتّی، لوقا و مَرْقُس) بُعد انسانی حضرت عیسی علیهالسلام به تصویر کشیده شده و هرگونه الوهیت و پروردگاری را از آن باز میدارد. مثلاً عیسی علیه السلام مانند همه انسانها، از طبیعت انسانی برخوردار بوده و تجربیات انسانی داشته است.(۳) بارها تشنه شده، آب نوشیده، غذا خورده و به خواب رفته است، بارها گریه کرده و غیره.(۴) برای ایشان در این کتب از صفت «پسر انسان» استفاده شده و این عنوان بیش از هفتاد بار در اناجیل همنوا آمده است.(۵)
در طرف دیگر، آیاتی برای اثبات الوهیت عیسی علیهالسلام که بیشتر در انجیل یوحنا و سخنان پولس یافت میشود مورد استناد واقع شده و تصویری متفاوت از دیگر بخشهای کتاب مقدس ارائه کرده است. برای نمونه: «ما را یک خداست یعنی پدر... و یک خداوند یعنی عیسی مسیح که همه چیز از او است و ما از او هستیم».(۶) «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمۀ خدا بود.»(۷)؛ «در پسر او عیسی هستیم، اوست خدای حق و حیات جاودانی.»(۸) آیات دیگری نیز وجود دارد که برای حضرت عیسی علیه السلام علم و قدرت ویژه در نظر میگیرد؛ مانند آگاهی از آینده(۹)، اخراج دیوها،(۱۰) شفابخشی بیماران،(۱۱) و.... این آیات نیز نزد مسیحیان، گواهاند بر خدا بودن حضرت عیسی علیهالسلام!
در سال ۳۲۵ میلادی، هنگامی که بحث و نظر در مورد مولود بودن و یا مخلوق بودن عیسی علیهالسلام شدت گرفت، شورای نیقیه ایشان را تجسد خداوند، مولود خدا و دارای مقام الوهی و هم ذات با او دانست و بر آن تأکید کرد.(۱۲)
نکته دوم:
در مواجهه با توصیف ناسازگار و متفاوت بخشهای مختلف کتاب مقدس درباره حضرت عیسی علیهالسلام، اعتبار کتاب مقدس، مورد پرسش قرار گرفت و تردیدهای جدی به آن راه یافت. «کتاب مقدس» مجموعه کتابهای مقدس نزد مسیحیان است که آنها را در دو بخش عهد قدیم و عهد جدید گنجاندهاند و هر بخش از آنها، دارای کتابهای مختلفی است.
در مورد کتاب تورات از بخش عهد قدیم، کتابهای مشهور به اسفار پنج گانه، مشخص شد که نویسندهاش حضرت موسی علیهالسلام نبوده؛ بلکه توسط فردی دیگر نگاشته شده است؛ زیرا برای مثال در تورات از نحوه مرگ حضرت موسی علیه السلام ، عزاداری، محل دفن و حتی گمشدن مکان قبر آن حضرت سخن گفته شده است.(۱۳) گذشته از اینکه چندین بار تورات مفقود یا سوزانده شده و توسط دیگر افراد بازنویسی شده است(۱۴) و از این طریق، افسانه و داستانها و تغییراتی به متن اصلی وارد شده که اصطلاحاً آن را تحریف مینامیم. در کتابهای دیگر عهد عتیق نیز مانند کتابهای یوشع، عزرا، اشعیا، ارمیا، زکریا، داود، سلیمان، حزقیال و دانیال، هیچ سندی که اثبات کند این کتب توسط انبیاءِ نام برده نوشته شده باشد در دست نیست و خود مسیحیان هم دلیل قانع کنندهای ندارند.(۱۵)
اعتبار کتابهای مندرج در بخش عهد جدید نیز با چالشهای مختلفی روبرو شد؛ از جمله اینکه این کتابها در سالهای ۲۰ الی ۷۰ میلادی، به دست کسانی که خودِ مسیحیان، ادعایی بر عصمتِ آنها از خطا و اشتباه ندارند، نگاشته شده و بعضاً حتی شاهد زندگی عیسی علیهالسلام نبوده و از همه مهمتر، خودِ نویسندگان عهد جدید، این کتابها را به عنوان کتاب مقدس ننوشتند؛ بلکه اکثر این کتابها، نامه نگاری بین افراد بوده است، اما بعداً این کتابها توسط کلیسا مقدس دانسته شد. چالش دیگر در اعتبار کتب عهد جدید این است که در قرنهای اول و دوم میلادی بیش از صدها انجیلِ متفاوت از هم نگاشته شد و این امر، کلیسا را بر آن داشت تا با برگزاری شوراهای مختلف، به تنقیح یا دستچین کردن انجیلهای متعدد بپردازد.(۱۶) جالب این جاست که در واقع دور باطلی در مورد حجیت کتب مقدس روی داده و کلیسایی که میبایست حجیت و اعتبارش را از کتاب مقدس بگیرد، میتواند خود، به کتابهایی حجیت و اعتبار بدهد!
نکته سوم:
مطلب بعدی اینکه، در مقابل آیاتی که الوهیت حضرت عیسی علیه السلام را اثبات میکند، هم در عهد قدیم و هم در عهد جدید، آیاتی وجود دارد که صراحت بر توحید خداوند داشته و به سادگی نمیتوان از آنها گذشت؛ مانند «این بر تو ظاهر شد تا بدانی که یهوه خداست و غیر از او دیگری نیست»(۱۷) و «خدا واحد است و سوای او دیگری نیست».(۱۸) و آیات دیگر از این قبیل. آیاتی که توحید خداوند را ثابت میکند در حقیقت تناقضی آشکار را در کتاب مقدس و اناجیل مختلف نشان میدهد که قابل اغماض نیست. چگونه میشود توحید را پذیرفت و در عین حال، تثلیث را نیز قبول داشت؟! چگونه ممکن است یک چیز سه چیز باشد؟(۱۹)
نکته چهارم:
تفاوت در تصاویر و آیات متفاوت در ماهیت انسانی و الوهی عیسی علیهالسلام، چالشهای زیادی در طول تاریخ مسیحیت ایجاد نمود و در همین راستا، عدهای در قرن چهارم میلادی، اعتقاد به طبیعت الهی عیسی علیهالسلام را رد کرده و پولس قدیس را به خاطر این تعلیم که عیسی پسر خداست، کافر دانستند.(۲۰) از دیگر تلاشها، دیدگاه سوسینوس در قرن شانزدهم میلادی بوده که آموزههای الوهی را از حضرت عیسی علیه السلام نفی نمود. وی اعتقاد به الوهیت عیسی علیه السلام و نظریه تثلیث را نتیجه تأثیر اندیشههای یونانی در اعتقاد نامههای مسیحی میدانست و معتقد بود که کتاب مقدس بعدها بر اساس عقیده تثلیث دوباره تنظیم شده است.(۲۱) ایشان به خاطر رد تثلیث و برخی دیگر از آموزههای رسمی کلیسا، از سوی هردو فرقه کاتولیک و پروتستان مورد تعقیب قرار گرفت و دستگیر شد و در سال ۱۵۵۳ میلادی در آتش سوزانده شد.(۲۲)
نکته پنجم:
در باب القاب و عناوین حضرت عیسی علیهالسلام، همچون خدا دانستن ایشان، میبایست به این نکته نیز متذکر شد که این عناوین برای اولین بار، درباره حضرت عیسی علیه السلام به کار برده نشد؛(۲۳) بلکه پیش از آن، این القاب برای برخی امپراطوران و حاکمان ذکر میشد و هیچ گاه این تصور را به وجود نمیآورد که آنها خدا یا خدایان روی زمین بودهاند. لقب پسر خدا نیز، معنایی تشریفاتی داشته و به معنای انسانِ مقرب خدا و یا نشانگر جایگاه ایشان نزد خدا بوده است؛ و به همین جهت، همانطور که از لقب «پسر خدا» برای ایشان استفاده میشد، لقب «پسر انسان» نیز به ایشان نسبت داده میشد: «پسر انسان نیامد تا مخدوم شود، بلکه تا خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد».(۲۴)
در سالهای اخیر نیز برخی از محققان مسیحی که جنبۀ خدایی حضرت عیسی علیهالسلام را دارای اشکالات عقلی و نقلی میدانستند و آن را با دلایل عقلی و استناد به کتاب مقدس رد میکردند، تلاش کردند تا تفسیر متفاوتی از فرازهای ابهامآفرین کتاب مقدس ارائه کنند و این عبارات را مستند به محکمات عقلی و نقلی، به شکل استعاری توضیح دهند. مثلاً این گروه از محققان، تجسد را در معنای استعاری و مجازی به کار برده و مسیح را انسانی میدانند که از ویژگیهای خاصی همچون تقرب به خدا، احساس حضور، قدرت موهبتی از ناحیه خدا، نقش هدایتگر و نجات بخش برای انسانها و... برخوردار بوده است؛ بنابراین هیچگونه شائبه تعدد خداوند مطرح نیست.(۲۵) افرادی نظیر شلایر ماخر، کارل بارث، رودلف بولتمان، پل تیلیش، اسقف رابینسون و... بر این عقیده میباشند.
نکته ششم:
با این که تحریف و دستبرد در کتب مقدس، آشکار و نمایان است، اما برخلاف آن چه که در سؤال مبنی بر این ادعا که پیامبری بعد از حضرت عیسی علیهالسلام نخواهد آمد، میبایست گفت علیرغم تحریفهای موجود، باز هم آیاتی از اناجیل یافت میشود که دلالت بر سنت ارسال نبی بعدی کرده و به آمدن پیامبر پسین از جمله حضرت محمد صلیالله علیه و آله بشارت داده است. از آن جایی که ذکر موارد بشارت، در این مقال، امکان پذیر نیست، لذا خواننده گرامی را به کتاب «کتاب مقدس زیر ذره بین» نوشته عباس نیکزاد ارجاع میدهیم.(۲۶)
نتیجه:
آموزهها و معارف مسیحی، از جمله آموزههای «تثلیث» و «تجسد» با چالشها و انتقادات فراوانی روبرو بوده، از جمله: تفاوت در تصاویر حضرت عیسی علیه السلام از جهت بُعد انسانی و الهی در کتب مقدس، مقابله آیاتِ دالِّ بر توحید خداوند با آیات الوهیت حضرت عیسی علیه السلام ، خدشه در اعتبار کتب و نامههای عهد عتیق و جدید، تفاوت در القاب حضرت عیسی علیه السلام و غیره. در همین راستا، برخلاف قرائت رسمی کلیسا و باور مشهور مسیحیان، عدهای از متکلمان و اندیشمندان مسیحی برای برون رفت از این انتقادات، به تفسیر استعاری و مجازی در باب تثلیث و تجسد، متوسل شدهاند تا تناقضات عقلی و نقلی پیش آمده را رفع و توجیه نمایند.
کلمات کلیدی:
تجسد، تثلیث، مسیحیت، تحریف، انجیل.
پینوشتها:
۱. پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۸ ش، ص۴۶۳.
۲. ر.ک: استید، کریستوفر، فلسفه در مسیحیت باستان، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۷۸ ش، ص۲۹.
۳. لوقا، ۲: ۴۰ / ۴۶-۴۹.
۴. همان.
۵. متی، ۱۶: ۲۷؛ لوقا، ۲۱: ۲۷؛ مرقس، ۲: ۱۰.
۶. اول قرنتیان، ۸: ۶.
۷. یوحنا، ۱: ۱.
۸. همان، ۵: ۲.
۹. متی ۲۶: ۲۰-۲۱.
۱۰. همان، ۱۲: ۲۸.
۱۱. مرقس، ۲: ۱۰.
۱۲. ر.ک: ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، مترجم علیاصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۵ ش، ص۶۴۳؛ تیسن، هنری، الهیات مسیحی، ترجمه طاطه وس میکائلیان، تهران، حیات ابدی، بیتا، ص۱۹۹.
۱۳. تثنیه، ۳۴: ۵ - ۶.
۱۴. اسپینوزا، باروخ، علیرضا آلبویه، مصنف واقعی اسفار پنجگانه، فصلنامه تخصصی هفتآسمان، انتشارات ادیان و مذاهب، اول، بهار ۱۳۷۸ ش، شماره ۱، ص۱۱۳.
۱۵. ر.ک: یوشع، ۸: ۳۵؛ همان، ۲۴: ۲۹-۳۱.
۱۶. میلر، ویلیام، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمه علی نخستین، تهران، حیات ابدی،۱۹۸۱ م، ص۲۴۴.
۱۷. تثنیه، ۴: ۳۵.
۱۸. مرقس، ۱۲: ۳۲؛ یوحنا، ۱۷: ۳.
۱۹. رضازاده جودی، محمدکاظم، بررسی و نقد آموزه تجسد در مسیحیت، تهران، فصلنامه حکمت و فلسفه، سال دهم، تابستان ۱۳۹۳ ش، شماره ۲، ص۹۱.
۲۰. جوانا، گریدی، مسیحیت و بدعتها، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، بیجا، نشر طه،۱۳۸۴ ش، ص۴۳-۴۴.
۲۱. هوردن، ویلیام، راهنمای الهیات پروتستان، ترجمه طاطه وس و میکائلیان، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸ ش، ص۳۴.
۲۲. همان.
۲۳. رضازاده جودی، محمدکاظم، بررسی و نقد آموزه تجسد در مسیحیت، ص۹۲.
۲۴. متی، ۲۰: ۲۸.
۲۵. هیک، جان، اسطوره تجسد خدا، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی و محمد محمدی مظفر، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۸۶ ش، ص۳۲۵.
۲۶. نیکزاد، عباس، کتاب مقدس زیر ذرهبین، قم، نشر معارف، ۱۳۹۳ ش، ص۱۶۵-۲۰۴.