پرسش:
میخواهید در مقابل اهداف استکباری کوتاه نیاییم و اجازه موفقیت به آن ندهیم. اصلا سؤال اینجا است که "شبیه استکبار نشدن" چه موهبتی دارد؟ یعنی "شبیه ما شدن" خوب است؟ این استکبارِ غلط و فاسد شما، مقصد و بهشت مهاجرت است و این جهان اسلامی که باید در مقابل او مقاومت کند، مبدأ مهاجرت که همه از آن میگریزند! بهتر نیست بجای بدگویی از غرب استکباری، شبیه همان مستکبران شویم؟ چرا گرفتار لجبازی با غرب هستید؟
پاسخ:
اینگونه به نظر میرسد که نوع نگاه ما به غرب، همراه با یک لجاجت بیمبنا است درحالیکه در بسیاری از موارد، کشورهای اسلامی وضعیت بسیار غیرقابل قبولی نسبت به دنیای غرب دارند. نشان به آن نشان که مثلا مردم دنیا به جای اینکه شیفته مهاجرت به کشورهای اسلامی باشند، شیفته زندگی در دنیای غرب هستند. اما با نادیده گرفتن این واقعیت که غرب، دنیایی متفاوت، مترقی و متمدن است، صرفا با سیاهنمایی و عیبجویی با غرب برخورد میشود. آیا اینگونه نیست؟
در پاسخ به این مسئله باید گفت:
مفهوم استکبارستیزی با مفهوم غربستیزی متفاوت است. استکبارستیزی یعنی اجازه خودبرتربینی و دخالت بیجا به قدرتها ندادن. فرقی هم ندارد که آن قدرت یا قدرتهای سلطهجو و متکبر، غربی هستند یا شرقی. اما غربستیزی یعنی مخالفت و عناد با هر آنچه غربی و محصول غرب است، در واقع برخی غربگریز و غرب ستیز و برخی غربزده و تحت تاثیر مطلق و وادادۀ غرب و مفاهیم غربی هستند. الگوی مورد تأیید نظام جمهوری اسلامی، هیچکدام از این دو الگو نیست. بلکه غرب بهمانند سایر نواحی عالم، دارای نقاط ضعف و قوت کوچک و بزرگی است. مخالفت نظام جمهوری اسلامی با غرب، مخالفت با سیاستهای استعماری، استثماری و استکباری آن، مخالفت با ترویج فحشا و مفاسد اخلاقی، اسلامهراسی و دینستیزی و سکولاریسم و سایر مفاهیم ضد بشری و ضد دینی آن است. اما از باب موفقیتهای علمی و تکنولوژی و داشتن برخی از صفات مثبت سیاسی و فرهنگی، نهتنها مخالفتی وجود ندارد، بلکه اگر این مفاهیم، مخالف شرع مقدس اسلام نباشد، بهعنوان الگو و دستآورد بشری و سیره عقلا(۱) از آن در کشور ما استفاده میشود.
مثلا در قانون اساسی ج.ا.ا که توسط مجلسی با اکثریت مجتهدین و علمای اسلامی نوشته شده است، برای مقابله با فساد و اجرای عدالت سیاسی که مورد نظر اسلام است، از تفکیک قوای منتسکیوی(۲)فرانسوی استفاده شده است.(۳) به همین دلیل امامخمینی جمهوری اسلامی را به جای حکومت اسلامی برای نظام مطلوب سیاسی منبعث از انقلاب مطرح کرد.(۴) یا مثلا در نکات مثبت فرهنگی در غرب، قانونمندی و نظم برخی از کشورهای غربی و شرقی برای ما بایستی الگو باشد.
پس اینگونه نیست که غرب در منظر ما یک منطقه سیاه و ممنوعه باشد که هرگونه نزدیکی به آن موجب پلشتی، فساد، محکومیت و استکبارطلبی است.
اما از این مطلب هم نباید غفلت کرد که جوامع غربی برای رشد و ترقی، دستشان به خون میلیونها انسان بیگناه آغشته بوده و هست. بخش عظیمی از عالم، خصوصا کشورهای متمدن و مذهبی، تحت استثمار و استعمار غربیها، دههها طعم تلخ غارت و تجاوز و گرسنگی و مرگ را چشیدهاند و هرگز از دخالت مستقیم و شوم آنان و ایجاد فتنههای پی در پیشان در امان نبودهاند.
غربیها از حامیان جدی رژیم تروریستی و رژیم جعلی اسرائیل بودهاند و نهتنها چشم بر جنایات آنان پوشیدند؛ بلکه همواره از ماهیت آن به دلیل نفوذ لابیهای قدرتمند صهیونیستی دفاع جدی کردهاند.
از طرفی متاسفانه عقبماندگی و به عبارت بهتر، عقب نگه داشته شدن و غارت کشورهای اسلامی توسط غربیها در چند قرن اخیر موجب شده است که الگوی تمدنی جوامع اسلامی دچار آسیبهای فراوانی باشد که انقلاب اسلامی ایران با شکستن این سایه سنگین غرب که خود را الگویی برتر در همه زمینهها معرفی میکند، در پی احیای تمدن اسلامی و زدودن مفاسد غرب است که با دشمنی و کارشکنی گسترده آنان روبهرو بوده است که مبادا سایر ممالک مظلوم و مرعوب تحت تاثیر الگوی آن به قیام و مخالفت با ابرقدرتها برخیزند.
نتیجه
دشمنی ما با غرب با مفاسد آن است و نه ترقیات آن. اگر ما از غرب بد میگوییم، این دول مستکبر غربی هستند که در عمل ما را رها نمیکنند و با دستاندازی به ثروتهای مادی و معنوی ما و سایر کشورهای مظلوم آنها را در همه زمینهها عقب نگه داشتهاند و با دخالت در امور سیاسی، مذهبی و اخلاقی سایر جوامع در پی مهندسی جهانی مورد نظر خود و سرکوب جریانهای مقاومت هستند.
پانوشت:
1). سیره عُقَلا به روشی گفته میشود که برخاسته از فطرت و عقل متعارف است و در میان مردم رواج یافته و مورد قبول آنان بوده است. وجود این سیره برخلاف سیره متشرعه(روش عملی مسلمین در عصر معصوم با تأیید وی)، به مجرد اثبات جریان داشتن کار یا رفتاری نزد عقلای عالم اثبات میشود و در صورتی معتبر است که دلیل شرعی برخلافش نباشد.
2). شارل- لوئی دو سکوندا، بارون دو لا برد و دو مونتسکیو(۱۶۸۹- ۱۷۵۵م)، یکی از اندیشمندان سیاسی فرانسه در عصر روشنگری بود. وی سفرهای بسیاری به کشورهای جهان داشت و یکی از آثار مشهور وی کتاب روحالقوانین است.
3). اصل تفکیک قوا، تحت تأثیر نظریه منتسکیو، نخستین بار درسال ۱۷۸۷م در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا وارد شد و طبق آن، قوه مجریه به رئیس جمهور و قوه مقننه به مجلس نمایندگان (کنگره) واگذار گردید. در واقع طبق این اصل یک قوه نباید هم قانونگذار و هم مجری و هم ضابط باشد و باید قوای چندگانه به این امور مشغول باشند.
4). خمینی، روحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص۴۹۶.
موضوع: