پرسش:
در روایات دارد که مؤمن کم عقل دین را خراب میکند. چطور عقل را در وجودمان تقویت کنیم؟
پاسخ:
. عقل در لغت به نیرویی اطلاق میشود که انسان بهواسطه آن قدرت بر تمییز مصلحت از مفسده پیدا میکند برخی عالمان میگویند: «اصل واحد در مادّه عقل، تشخیص صلاح و فساد در جریان زندگی مادّی و معنوی، سپس ضبط و حبس بر اساس آن تشخیص است...، پس حقیقت قوه عاقله، تشخیص امور صالح و فاسد و ضارّ در جریان زندگی مادّی و معنوی و سپس ضبط و حبس نفس، بر طبق این تشخیص است».(۱) به عبارت دیگر تعقل تفکری است هدفدار، با انطباق بر قوانینی که صحت آنها اثبات شده است. و در نگاه دقیق قرآنی و دینی، عقل قوه خاصی است که برای برخی افراد فراهم میشود. امام صادق علیهالسلام در ضمن حدیثی میفرماید «باعقل است که بندگان خالق خود را میشناسند...و باعقل خوبی و بدی را میشناسند».(۲) اما در کارکرد عقل باید گفت: در نگاه کلی عقل ابزاری است برای رسیدن به حقیقت که در تشخیص صحت و عدم صحت مواد خام نقشی اساسی دارد و به تعبیر شما قوهای است که اگر به وی مواد خام درستی ارائه شود، تصمیمی درست میگیرد.
۲. عقل در اصل همان خودآگاهی انسان است که در هر مرتبهای از ادراک عمل میکند و این خودآگاهی صرفاً مختص انسان بوده و حیوانات در عین داشتن شعور، فاقد عنصری به نام «من» و آگاهی از خود هستند. به بیان دیگر عقل آن نور آگاهی است که بهتمامی ارکان ادراکی (حواس، تصورات، تفکر، حافظه و...)، احاطه داشته و همه را دارای روشنبینی میکند. استفاده از عقل باعث میشود تحلیل و سنجش خوب از بد و تصمیمگیری صحیح و حرکت در مسیر پیشرفت اتفاق بیفتد. انسان سه قوه اصلی شهوت، غضب و عقل دارد و اگر عقل بر دو قوه دیگر تسلط داشته باشد مسیر پیشرفت اتفاق میفتد و اگر غضب یا شهوت عقل رو بپوشاند و بر عقل تسلط داشته باشد و نتواند عاقلانه تصمیم بگیرد مسیر تباهی را طی خواهد کرد. «خردمند کسی است که در موقع خشم و هوس و ترس خوددار باشد».(۳)
۳. روایاتی وجود دارد که نشانههای عاقلان و خردمندان را ذکر میکند. از این روایات میتوان استفاده کرد و راههای عاقلتر شدن را نیز کشف کرد. برخی از این روایات و راهها را خدمت تان عرض میکنیم:
الف: مشورت کردن: مشورت به انسان کمک میکند تا افکار و اندیشههای دیگران، بهویژه صاحبنظران و متخصصان را به یاری طلبد و با قرار دادن افکار و اندیشههای آنان در کنار فکر و نظر خود، بر قدرت، وسعت و عمق اندیشه و بینش خود بیفزاید و از درخشش افکار و اندیشههای دیگران بهرهمند شود. حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «کسی که با خردمندان و عاقلان مشاوره کند به نور عقلها و خردها روشنی یابد.(۴) هر کس با دیگران مشورت نماید، از اندیشههای آنان بهره گرفته است».(۵) پس اگر از این به بعد با عاقلان بیشتر مشورت کنید عاقلتر خواهید بود.
ب: سکوت حکیمانه و تأمل قبل از هر گفتار و رفتاری: انسان هر چه تمرین کمتر صحبت کردن داشته باشد عاقلتر خواهد بود. در روایات آمده است که «عاقل کسی است که زبانش را از غیر یاد خدا بازدارد».(۶) یعنی اگر انسان اول فکر کند بعد گفتار و رفتار داشته باشد قطعاً عاقلانهتر رفتار خواهد کرد. در روایت آمده است که «درست سخن گفتن از نشانههای عقل است».(۷) بنابراین سکوت حکیمانه و بجا و با تفکر صحبت کردن راهکاری است که انسان را به عاقلتر شدن رهنمون میکند. لازم است انسان تمرین کند قبل از هر گفتار و رفتاری اندکی تأمل کند اگر آن گفتار و رفتار صحیح بود انجام دهد و اگر صحیح نبود آن را ترک کند. این تأمل، به عاقلتر شدن کمک شایانی میکند.
ج: رفتوآمد با عاقلان و متدینان و اندیشهورزان به انسان کمک میکند تا درستتر فکر کند و عاقلانهتر عمل کند. در روایت آمده است که «همنشینی با نیکان ثمره خرد است».(۸) قطعاً کسی که همنشین عاقلان و صالحان است رفتارش عاقلانهتر خواهد بود و بسیاری از رفتارهای نادرستش توسط همراهانش اصلاح میشود.
د: عالم شدن و دانشمندتر شدن راهی است برای کسب علم و عقل بیشتر. عقل و علم دو مفهوم جداگانه هستند و قطعاً دانش و علم کمک میکند که انسان خردورزی بیشتری داشته باشد. «خرد و دانش همراهاند؛ نه از یکدیگر جدا میشوند و نه با یکدیگر ستیز میکنند».(۹) خداوند نیز فرموده یوَ تِلْکَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یعْقِلُهَا إِلاَّ الْعَلِمُونَی؛(۱۰)
«و این مثلها را برای مردم میزنیم؛ و [لی] جز دانشوران، آنها را درنمییابند». عاقل و عالم، متفاوتاند و علم، به عقل نیازمند است؛ چراکه ممکن است کسی عالم باشد، ولی عاقل نباشد. اگر علم همراه عقل شد، برای عالِم و عالَم سودمند است و اگر از عقل جدا شد، نهتنها سودمند نیست، بلکه زیانبار و خطرناک است؛ بنابراین قطعاً با کسب دانش بیشتر زمینه عاقلتر شدن نیز فراهم میشود. علم در اثر جدا شدن از عقل، بهجای آنکه عامل آرامش، آسایش، رشد و تکامل مادّی و معنوی جامعه بشر باشد، موجب ناامنی، اضطراب، فساد و انحطاط مادّی و معنوی انسانها میگردد. تا زمانی که علم در کنار عقل قرار نگیرد و عقل بهموازات علم، رشد نکند، جامعه بشر روی آرامش و آسایش را نخواهد دید. البته راههای دیگری نیز برای عاقلتر شدن وجود دارد که با مراجعه به کتب و مطالعه به آنها دست خواهید یافت.
نتیجه:
عقل در لغت به نیرویی اطلاق میشود که انسان بهواسطه آن قدرت بر تمییز مصلحت از مفسده پیدا میکند. انسان سه قوه اصلی شهوت، غضب و عقل دارد و اگر عقل بر دو قوه دیگر تسلط داشته باشد مسیر پیشرفت اتفاق میفتد و اگر غضب یا شهوت عقل رو بپوشاند و بر عقل تسلط داشته باشد و نتواند عاقلانه تصمیم بگیرد مسیر تباهی را طی خواهد کرد.
بهصورت کلی راههای زیادی برای عاقلتر شدن وجود دارد که مهمترین آنها عبارت است مشورت با عاقلان و خردمندان، سکوت حکیمانه و تأمل قبل از هر گفتار و رفتار، همنشینی با عاقلان و صالحان و مؤمنان و افزایش علم و دانش. با این حال ممکن است این نسبتی که به خودتان میدهید صحیح نباشد و اگر اشتباهاتی دارید که سبب میشود دیگران به شما برچسب بیعقلی بزنند باید ریشه و منشأ خطاها را پیدا کنید تا بتوانید رفتار درستتری داشته باشید.
منابع برای مطالعه بیشتر:
-عقل در قرآن و تمدن اسلامی اثر امیرحسین اصغری و امیرعباس صالحی.
-چگونه عاقلتر شویم اثر بنیاد علمی فرهنگی محمد.
پینوشتها:
۱. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ ه ش، ج۸، ص۱۹۶.
۲. ثقهالاسلام کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ه ش، ج۱، ص۲۹.
۳. نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ج۱۲، ص۱۲.
۴. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول، ۱۳۶۶ ش. ۴۴۲.
۵. سید رضی، نهجالبلاغه، قم، انتشارات هجرت، ص۳۴۲، حکمت ۱۶۱.
۶. غررالحکم، ص ۵۴.
۷. همان، ص۲۱۰.
۸. همان، ص ۵۳.
۹. همان.
موضوع: